سرویس حوادث جوان آنلاین: به گزارش جوان، رسیدگی به این پرونده از ظهر روز۲۱ اردیبهشتسال۹۱ با اعلام قتل مرد میانسالی در خانهاش حوالی یوسفآباد از سوی مأموران پلیس تهران آغاز شد. آن روز مأموران کلانتری ۱۲۵یوسفآباد در محل حادثه با جسد مرد میانسالی به نام احمد روبهرو شدند که با اصابت گلولهای به سرش به قتل رسیده بود. بررسیها حکایت از این داشت که عامل این جنایت فرد آشنا بوده؛ چراکه در ورودی تخریب نشدهاست و مقتول هم در خواب به قتل رسیده است. همسر مقتول گفت: همراه دو فرزندم مهمان خانه خواهر شوهرم بودیم و وقتی به خانه برگشتیم با جسد خونین شوهرم روبهرو شدیم. سپس مأموران تحقیقات خود را درباره این حادثه ادامه دادند تا اینکه پس از گذشت ششسال از حادثه مردی به اداره پلیس رفت و راز قتل مرد پولدار را بر ملا کرد. وی گفت: مدتی قبل باجناق مقتول که مراد نام دارد در حالت مستی به من گفت با همدستی خواهر زنش باجناقش را در تهران با شلیک گلوله به قتل رسانده است. بدین ترتیب مأموران نازی، همسر مقتول را در اسفندسال قبل به عنوان مظنون به قتل بازداشت کردند. وی در بازجوییها به قتل شوهرش با همدستی مراد اعتراف کرد. متهم گفت: من شوهرم اختلاف سنی زیادی داشتیم و به همین خاطر دوست نداشتم با او ازدواج کنم، اما خانوادهام به خاطر اینکه او پولدار بود مرا به زور به ازدواج او در آوردند. ما پس از ازدواج اختلاف پیدا کردیم تا اینکه مدتی قبل از حادثه موضوع اختلاف من و شوهرم را به شوهر خواهرم در میان گذاشتم و قرار شد دو نفری احمد را به قتل برسانیم.
روز حادثه من، شوهرم را با آبمیوه مسموم بیهوش کردم و با فرزندانم به خانه خواهر شوهرم رفتم و پس از رفتن من، مراد به خانه ما آمد و شوهرم را با شلیک گلوله به قتل رساند. با اعتراف همسر مقتول، مأموران مراد را بازداشت کردند. وی در بازجوییها به قتل اعتراف کرد و گفت: نازی همیشه از بداخلاقیهای شوهرش گلایه میکرد به همین سبب تصمیم گرفتم او را به قتل برسانم. در حالی که تحقیقات از دو متهم ادامه داشت دو فرزند مقتول که دختر و پسر جوانی هستند به دادسرای امور جنایی تهران رفتند و مادر و شوهر خالهشان را بخشیدند.
با اعلام گذشت اولیایدم، خواهر و برادر مقتول ادعای تازهای را مطرح کردند و مدعی شدند که برادرشان فرزندی نداشته است، خواهر مقتول گفت: برادرم طبق نظریه پزشکی اصلاً بچه دار نمیشد و این دختر و پسر، فرزندان واقعی او نیستند و به همین خاطر آنها نمیتوانند به عنوان اولیایدم قاتلان را ببخشند و من و برادرم تنها اولیایدم مقتول هستیم.
نبش قبر پس از ۷ سال
با طرح این ادعا قاضی شعبانی، بازپرس ویژه قتل دوباره از همسر مقتول تحقیق کرد. همسر مقتول در بازجوییها گفت که پسر و دختر جوان فرزندان واقعی او و شوهرش هستند. وی گفت: هر چند ما بچهدار نمیشدیم، اما سالها قبل از طریق ایویاف (تلقیح آزمایشگاهی) بچهدار شدیم. در چنین شرایطی بازپرس برای مشخص شدن، اولیایدم واقعی دستور نبش قبر داد تا با انجام آزمایش دی انای از بقایای جسد مقتول این راز بر ملا شود و در نهایت چند روز قبل پس از انجام تشریفات قانونی نبش قبر انجام شد و انجام آزمایش دیانای صورت گرفت. بدین ترتیب پس از این پزشکی قانونی از همسر مقتول هم آزمایش دی انای گرفت، اما وقتی نوبت گرفتن آزمایش دیانای از فرزندان مقتول شد مأموران دریافتند پسر و دختر جوان پس از اعلام رضایت کتبی درباره عاملان قتل پدرشان به خارج از کشور رفتهاند.
بنابراین بازپرس پرونده براساس قاعده «اماره فراش» که طبق این قاعده فقهی چنانچه انتساب کودکی به پدر مورد تردید باشد، با شرایطی نسبتِ آن کودک به پدر اثبات میشود، نسبت پسر و دختر جوان را به عنوان فرزندان مقتول پذیرفت و بخشش آنها را نسبت به عاملان قتل تأیید کرد.
بدین ترتیب پرونده پس از صدور کیفرخواست برای متهمان برای رسیدگی به دادگاهیک کیفری فرستاده میشود و دو متهم به زودی از جنبه عمومی جرم محاکمه خواهند شد.