سرویس سیاسی جوان آنلاین: در تمام سالهای پس از انقلاب اسلامی تمرکز و هدف اصلی یک جریان سیاسی در داخل کشور حول یک مفهوم اصلی مبنی بر «ضعف افراد و احزاب و دستههای سیاسی باید به پای اصل حاکمیت نوشته شود و این نظام اسلامی است که در هر حالت تنها مقصر اصلی مشکلات کشور در حوزههای اقتصادی و غیراقتصادی میباشد» معنا و مصداق پیدا کرده است، بر همین اساس است که امروز وابستگان سیاسی و رسانهای طیف مورد اشاره مقصر اصلی وضع کشور را نه نسخه منسوخشده «تعامل یکجانبه با غرب» بلکه عامل را اصول نظام اسلامی در عرصه داخلی و بینالمللی جلوه میدهند.
در روزگاری که ناتوانی دولت در مدیریت منابع ارزی و ذخایر سرمایههای داخلی و خارجی کشور تاثیرات گسترده و بسیار مخربی را بر اقتصاد و معیشت مردم بر جای گذاشته است و دولت به جای استفاده از ظرفیتهای داخلی و تواناییهای بومی، اولویت خود را ایجاد رضایت در طرفهای غربی در حوزههای مختلف و از جمله انجام تعهدات یکجانبه برجام میداند، رسانهها و شخصیتهای سیاسی وابسته به این نحله فکری تلاش میکنند، حاکمیت اسلامی را عامل اصلی مشکلات کنونی کشور معرفی و اینگونه القا کنند که چنانچه هر دولت و جریان دیگری صدارت امور اجرایی کشور را در دست داشت، وضع عمومی کشور حال و روز مشابه امروزی را تجربه میکرد. علی ربیعی سخنگوی دولت دوازدهم در آخرین موضعگیری خود و در پاسخ به ناتوانیهای گسترده دولت در کاهش مشکلات کشور با تأکید بر اینکه «هر کسی از مدعیان فعلی، رئیسجمهور میشد وضعیت خیلی بدتر میشد»، بیان میکند: «به جرئت میگویم با وضعی که از فروش نفت به وجود آمده و با جمعیت بیکاری که الان وجود دارد و با نسلی که انتظارش از زندگی متفاوت شده، هر کسی از مدعیان فعلی رئیسجمهور میشد، وضعیت الان خیلی بدتر میشد.»
تخطئه نظام و کارکردهای آن محوریترین هدف
همانطور که اشاره شد در طول هفتههای اخیر نیز بسیاری از وابستگان به این جریان در تلاش هستند ناتوانیهای دولت و جریان متبوع خود را به اصل نظام اسلامی تعمیم داده و با به کارگیری چنین روش تکراری و کلیشهای هم بستر برای رأیآوری نامزدهای انتخاباتی خود در انتخابات پیش رو را تضمین کنند و هم «تخطئه و تخریب نظام اسلامی» و مبانی و اصول آن را مورد هدف قرار دهند؛ هدفی که از انتخابات سال ۷۶ به این سو به عنوان محوریترین اصل برای جریان تجدیدنظرطلب به شمار میآید تا به واسطه آن مردم از کارکردهای حاکمیت اسلامی دلسرد شوند و نه تنها به تغییر ماهیت نظام رضایت دهند بلکه خود نیز به عنوان پیادهنظام دستیابی به چنین هدفی وارد کارزار شده و اهداف عالیه این جریان سیاسی را تأمین کنند.
نظام به روحانی اجازه بدهد تا برای حل مشکلات اقدامی بکند!
جالب است بدانیم که روز گذشته بهزاد نبوی یکی از تئوریسینهای جریان غربگرای داخلی در گفتگو با یکی از رسانههای زنجیرهای ابراز میکند: «نظام به روحانی اجازه بدهد تا برای حل مشکلات اقدامی بکند!»
داریوش قنبری، فعال سیاسی اصلاحطلب در جدیدترین اظهار نظر خود میگوید: «کیست که نداند تحریمهایی که منشأ تمام مشکلات اقتصادی است نتیجه دو متغیر داخلی و خارجی یعنی روی کار آمدن ترامپ در امریکا و همراهی دلواپسان داخلی است. اصولگرایان همواره در قدرت هستند و اگر به طور دقیق حساب کنید اصولگرایان در بخشهای مختلف از نظام در قدرتند. بخش قابل توجهی از قدرت در دولت و سایر ارگانهای انتخابی یا انتصابی در اختیار اینهاست. مجلس دهم نیز در اختیار این طیف بود و در کل اصلاحطلبان در بهترین حالت یکسوم نیروهای مجلس را تشکیل میدادند.»
این فرد نیز همانند بسیاری از همفکران خود عامل مشکلات کنونی را در جایی غیر از تفکرات توسعه وابستهگرایی دولت متبوع خود جستوجو و مطرح میکند: «در وهله اول دولت باید از عملکرد خود دفاع کند. واقعیت این است که خیلی از مسائلی که امروز برای تخریب و تبلیغات دستاویز جریان مخالف دولت قرار میگیرند، مواردی هستند که همین رقبا به دولت تحمیل کردهاند. اینکه ما انتظار داشته باشیم دولت در شرایط تحریمی کشور را به اوج قله پیشرفت در شرایط تحریمی برساند شاید مقداری بلندپروازانه باشد، بنابراین با توجه به این محدودیتها انتظار خارقالعادهای از دولت نمیرود.»
هر کس دیگری جای روحانی بود، وضع همین بود!
مقصر جلوه دادن حاکمیت اسلامی و تخطئه مبانی و اصول انقلاب اسلامی مهمترین هدف این روزهای شخصیتها و رسانههای زنجیرهای این طیف است، کمااینکه در یک نمونه دیگر صادق زیباکلام یکی از فعالان این جریان که به حمایت متصعبانه و اغراقآمیز از رضا شاه و هاشمیرفسنجانی زبانزد است در یادداشتی با تیتر «مسئله دولت» در روزنامه سازندگی مینویسد: «واقعیت این است که دولت اختیارات چندانی در برخی سیاستها و برنامههای داخلی و حتی سیاست خارجی ندارد... هر فرد دیگری هم که رئیسجمهور شود، همین مشکلات وجود دارد.»
زیباکلام در ادامه نوشت: «وقتی در نتیجه تصمیمات سیاست خارجی، وضع اقتصادی خراب میشود و به رشد منفی ۸ میرسیم یا تورم بیسابقهای را تجربه میکنیم و نرخ ارز یکشبه چند برابر میشود، همه انگشتان اتهام به سمت قوه مجریه گرفته میشود، در حالی که وضعیتی که الان کشور به آن دچار است در نتیجه تصمیمات سیاستمداران دیگری است که هیچ نقشی در دولت ندارند؛ یا پنهان هستند یا در نهادهایی مانند مجمع تشخیص هستند.»
باید «قهر با امریکا» را پایان دهیم تا پیشرفت کنیم!
فریدون مجلسی یکی دیگر از چهرههای وابسته به جریان غربزده داخلی نیز که بارها از متن برجام و خروجی آن دفاع کرده است، بدون توجه به هزینههای فراگیری که سیاستها و تفکرات حاکم بر دولت بر کشور تحمیل کرده است، با بزرگنمایی تحریمهای خارجی علیه ایران تلاش میکند، به صورت کنایی عامل اصلی مشکلات کنونی را نه انفعال مطلق در برابر غرب بلکه پافشاری کشور روی منافع بدیهی خود عنوان کند.
وی در یادداشتی در روزنامه آرمان مینویسد: «در خصوص ایران شاید مسئله این است که احساس پدیدآمده مبنی بر ادامه قهر به زیان کشور تمام میشود و ادامه تحریمها میتواند تبعات بدتری داشته باشد. در شرایطی که همسایگان ما با فروش نفت و جذب درآمدهای سرشار ارزی به پیش میتازند و ایران در حصر اقتصادی از پیشرفت باز مانده... تحریم ما را به انزوا کشانده، از ظرفیتهای ایران برای حضور در بازار جهانی کاسته، درآمد ملی را کاهش داده و رشد اقتصادی ایران را منفی کرده است، این مشکلات عظیم که هر کدام به تنهایی میتواند اقتصاد را زمینگیر کند، باید برطرف شود.»
همانطور که پیداست بزرگنمایی از اعمال تحریمهای ضدانسانی غرب و مقصر جلوه دادن حاکمیت اسلامی رکن نخست سخنان سیاستمداران وابسته به جریان غربزده داخلی است و عنصر گمشده سخنان این افراد درخواست از دولت برای اجرایی کردن وظایف مشهود آن در قانون اساسی است.
هدف مشترک وابستگان به این جریان سیاسی که از دیرباز تاکنون مورد اقبال رسانههای این طیف نیز قرار داشته با افزایش چند برابر مشکلات اقتصادی امروز بار دیگر سرباز کرده است تا جایی که این افراد به جای عذرخواهی از ناتوانی دولت در اجرای سادهترین مطالبات اقتصادی و اجتماعی مردم، فرار رو به جلو کرده و با گستاخی مثالزدنی انبوهی از شعارهای انتخاباتی و مناظراتی روحانی و سایرین را استتار کرده و به جای آن از حاکمیت اسلامی این مسئله را مطالبه میکنند تا برای کاهش مشکلات کشور «رویه حاکمیتهای مرعوب و ناتوان در برابر غرب» را الگو قرار داده و این بار امنیت کشور را همانند اقتصاد دستمایه تمسخر و دستاندازی غرب قرار دهد، همین افراد با پز روشنفکری و دانایی خود را برترین سیاستمداران و دیپلماتهای قرن حاضر کشور معرفی میکنند!