سرویس حوادث جوان آنلاین: به گزارش جوان، تابستان سال۹۷ مأموران پلیس پایتخت از قتل جوان بسیجی به نام جواد در یکی از عملیات‌های تعقیب و گریز پلیس در خیابان افسریه باخبر و راهی محل شدند. اولین بررسی‌ها نشان داد جواد از اعضای بسیج محل بود و آن روز برای دستگیری یک قاچاقچی در عملیات شرکت کرده‌بود که با ضربه قنداق تفنگ متهم به سرش به قتل می‌رسد. مرد قاچاقچی بعد از قتل جوان بسیجی از محل متواری می‌شود، اما با شلیک گلوله پلیس به کام مرگ می‌رود.
با انتقال جسد به پزشکی قانونی یکی از مأموران به عنوان شاهد ماجرا گفت: «مدتی قبل گزارش شد یک مرد قاچاقچی قصد دارد ۲۰۰کیلوگرم هرویین را وارد پایتخت کند. با اعلام این گزارش تلاش برای شناسایی و دستگیری فرد مورد نظر در دستور کار قرار گرفت. جواد از بچه‌های بسیج یکی از محله‌های افسریه بود. قرار شد او در این عملیات همراه مأموران باشد به همین خاطر در خودروی پلیس نشست و در مراحل تعقیب و گریز مأموران را همراهی کرد.»
مأمور پلیس گفت: «روز حادثه قاچاقچی مواد‌مخدر را شناسایی کردیم. او سوار بر خودرو با سرعت زیاد بدون توجه به دستورات ایست در حال فرار بود به همین دلیل مأموران با شلیک چند گلوله توانستند خودروی متهم را متوقف و او را به خودروی پلیس منتقل کنند. متأسفانه متهم تحت بازرسی بدنی قرار نگرفت به همین دلیل بعد از استقرار در خودروی پلیس که در آن یک سرباز و جوان بسیجی حضور داشتند با اسلحه‌ای که همراه داشت چند گلوله به طرف سرباز شلیک می‌کند. جواد با دیدن این صحنه به حمایت از سرباز نیروی انتظامی با متهم درگیر می‌شود. در آن درگیری مرد قاچاقچی با اسلحه یک ضربه محکم به سر پسر جوان می‌زند و با پرتاب کردن هر دو سرنشین از خودروی پلیس، با همان خودرو متواری می‌شود.»
مأمور پلیس ادامه داد: «بعد از فرار متهم، بار دیگر عملیات تعقیب و گریز آغاز شد، اما متهم بدون توجه به دستورات ایست همچنان با سرعت زیاد در حال فرار بود به همین دلیل وی با شلیک چند گلوله کشته شد.»
بعد از این توضیحات، تحقیقات در این زمینه آغاز شد و در روند تحقیقات بود که مشخص شد، مأموران با توجه به قانون به‌کارگیری اسلحه باعث مرگ مرد قاچاقچی شده‌اند. به این ترتیب با مرگ عامل قتل جوان بسیجی، پرونده با درخواست دیه از بیت‌المال از سوی اولیای‌دم به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و پرونده در وقت مقرر به ریاست قاضی قربان‌زاده رسیدگی خواهد شد.
خب چی شد قبول کردن ؟ 
