سرويس فرهنگ و هنر جوان آنلاين: سینمای انقلاب و دفاع مقدس نیاز به آسیبشناسی دقیق و موشکافانه و کارشناسانه دارد. آنچه سینمای انقلاب و دفاع مقدس لازم دارد تولید است آن هم نه تولیدی که به دلیل ناتوانی در ارتباط برقرار کردن با مخاطب پیش از اکران روانه آرشیو شود. در سالی که اسمش رونق تولید است سینمای انقلاب و دفاع مقدس نیاز به تولید دستکم چند اثر قابل اعتنا دارد که سکانسهای آن را نه صرفاً صحنههای گیجکننده جنگ و خونریزی و انفجار اشغال کند تا تماشاگر با خود بگوید لعنت به این جنگ! سینمای دفاع مقدس چیزی که در وهله اول لازم دارد پول و امکانات و ادوات جنگی نیست؛ از این چیزها برخی در اختیارشان بود و نتیجه کارشان هم جزو کمارزشترین آثار تاریخ سینما شد. سینمای انقلاب و دفاع مقدس پیش و بیش از تزریق پول و امکانات و شهرک سینمایی و تانک و توپ، قصه خوب میخواهد و شخصیتپردازی دقیق لازم دارد. موقعیتهای فکر شده میخواهد که پوست نویسندهاش را در جریان تحقیق و بازنویسی کنده باشد. سینمای انقلاب و دفاع مقدس بیش از پول عشق میخواهد و اگر واقعاً کسی عاشق باشد پیش از اطمینان از قابلیتها و توانمندیهایش جرئت نزدیک شدن به بیتالمال را به خود نمیدهد. سینما هنر گرانی است، البته نیاز به تجربه کردن و آزمون و خطا هم دارد، اما صرفاً وقتی این آزمودنها و به خطا رفتنها رواست که سهمش از تولیدات نهایت ۱۰ درصد هزینه باشد و ۹۰ درصدش بازدهی مثبت و اثرگذار روی مخاطب باشد. آن هم نه از آن جنس که مثلاً صداوسیما برای خودش تهیه و تدارک میبیند که بله ما فلان درصد بیننده داشتیم و همه هم راضی بودند و صدای ضبط شده رضایتمندان را هم پخش کنیم و خلاص.
کاش برای ارتقای سینمای انقلاب و دفاع مقدس بیشتر از حرف زدن کار کنیم، اگر ابراهیم حاتمیکیا چند سالی یکبار در برابر بیمهریها به خودش حق میدهد تا فریادی سر دهد و طلبکار باشد (فارغ از اینکه چقدر این اعتراضکردنها صواب باشد) دلیلش آن است که خسته و کلافه از کار و فعالیت اثرگذار احساس میکند که باید جایی اعتراض هم بکند. عرصه هنر انقلاب اسلامی اگر بخواهیم با هم صاف و صادق باشیم عرصهای است که در آن مشکل اصلی بیپولی نیست، مشکل اصلی سادهانگاری و سهلگیری امر هنر است. هنری که باید مخاطبش گسترده و همهگیر باشد و حال آدمها را خوب کند. شاید ما و آدمهایی که ما میشناسیم واقعاً صلاحیت و توان روایت صحیح و سالم و دقیق و هنری واقعه عظیم انقلاب و دفاع مقدس را نداشته باشیم. بیاییم تا دیر نشده به این شایدها جدیتر فکر کنیم.