کد خبر: 979850
تاریخ انتشار: ۱۰ آذر ۱۳۹۸ - ۲۲:۱۸
نگاهی به ۳ بیانیه از موسوی، خاتمی و کروبی
فرض کنیم هیچ حمله و آشوب و کشته‌ای پس از گرانی بنزین در کار نبود، آیا موسوی و کروبی و خاتمی نباید وضع معیشتی مردم و شوک دادن دولت با چنین نحوه اجرایی برایشان مهم می‌بود و واکنشی به دولت تَکراری‌شان می‌داشتند؟ اغـتشـاش، دیگران را می‌کشد، اما برخی موجودات با بوی خون زنده می‌شوند
کبری آسوپار
سرویس سیاسی جوان آنلاین: سیدمحمد خاتمی سرانجام سکوتش در مورد اتفاقات آبان ماه را شکست و بیانیه‌ای صادر کرد. مهدی کروبی و میرحسین موسوی هم که گفته می‌شود در حصر هستند، بیانیه‌های جداگانه‌ای صادر کردند. آنان مدعی هستند در دفاع از مردم بیانیه داده‌اند و در متن آن هم به شدت به حکومت! حمله کرده‌اند، اما سؤال این است که آیا این سه نفر همچون رهبران ضدانقلاب می‌توانند ژست مخالف بگیرند یا آنکه خود نقش‌آفرینان پیشامد‌های هفته آخر آبان ۹۸ هستند؟ و سؤال دیگر آنکه آنان تاکنون کجا بوده‌اند و چطور نظری در مورد بهانه اصلی اتفاقات یعنی آغاز طرح سهمیه‌بندی بنزین نداشته‌اند و ندارند؟

بی‌علاقگی سران فتنه برای اعتراض به گرانی بنزین
بیش از دو هفته پس از آشوب‌های آبان ماه گذشته که در پی تصمیم دولت برای آغاز سهمیه‌بندی بنزین و بالا رفتن قیمت آن روی داد، می‌گذرد. شب ۲۴ آبان شب آغاز اجرای این تصمیم و شوکه شدن مردم از نحوه اجرای آن بود؛ شبی که جرقه‌های آشوب هم زده شد.

در روز‌های بعد آتش اغتشاش شعله‌ورتر شد و حجم تخریب اموال و آسیب‌های جانی و حمله به مراکز حساس، از جمله کلانتری‌ها، انبار غله، زندان، مرکز مخابراتی، پایگاه‌های نظامی و... و به تبع آن شلیک گلوله بالا رفت. سؤالی که بسیاری از توده‌های حامی اصلاح‌طلبان در آن روز‌ها از خود می‌پرسیدند و بعضاً در فضای مجازی هم نوشتند، این بود که سیدمحمد خاتمی کجاست و چرا صدایی از او در مورد گرانی بنزین نمی‌شنویم. آیا او همان کسی نیست که حامیانش را به رأی دادن به حسن روحانی در هر دو انتخابات ۹۲ و ۹۶ دعوت کرد؟ از جمله، کاربری در توئیتر نوشت: «یک هفته است مملکت رو هواست، صدا از دیوار دراومد، از خاتمی درنیومد. اونوقت یک عده میگن این رهبر یک جریان سیاسی کشوره!» از میرحسین موسوی و زهرا رهنورد که سال ۹۶ با افتخار اعلام کردند به حسن روحانی رأی خواهند داد، خبری نبود.

کروبی هم گرچه اصلاً انتظاری از او نبود و نیست، اما در هر حال سکوت کرد. این سکوت نشان داد که خاتمی و موسوی و کروبی علاقه‌ای به همراهی با اعتراض (به هر نحوی) نسبت به تصمیم بنزینی دولت ندارند. این بی‌علاقگی با توجه به آنکه آنان حامیان دولت روحانی محسوب می‌شوند و خاتمی تمام قد پای حمایت انتخاباتی از او ایستاد و حتی محمدرضا عارف، کاندیدای اصلی اصلاح‌طلبان را مجبور به انصراف از کاندیداتوری کرد، شاید به لحاظ در نظر گرفتن منافع جناحی طبیعی بود. آنان با سکوت نشان دادند که در این مورد هم همراه دولت هستند و پای تصمیمات حسن روحانی ایستاده‌اند. پیش از این و در اردیبهشت ماه سال جاری، مصطفی تاجزاده، از لیدر‌های فتنه ۸۸ و زندانی امنیتی سال‌های اخیر، در مصاحبه‌ای گفته بود که پس از اعتراضات (آشوب‌های) دی ماه ۱۳۹۶در برخی شهر‌های کشور، «تردید نسبت به بهبود اوضاع و امور کشور با روند جاری به حدی بالا رفته است که آقای خاتمی می‌گوید: من اگر «تکرار» هم کنم، دیگر مردم رأی نمی‌دهند.» با این حال، روشن بود که سکوت خاتمی در ماجرای بنزین، یعنی او باز هم ترجیح می‌دهد کنار دولت روحانی باشد. گرچه با حمایت‌های او از روحانی، اگر قرار به جدایی خاتمی از مسیر دولت و عدم‌همراهی با روحانی باشد، طبیعتاً ابتدا باید اذعان به اشتباه در مورد حمایت از او انجام پذیرد. خاتمی در آشوب‌های دی ماه ۹۶ هم ترجیح داد مرد ساکت میدان باشد.

پس از آشوب یاد «مردم» افتادند
دو هفته پس از پایان آشوب‌ها، ناگاه بزرگان اصلاحات و جنبش سبز یاد مردم افتادند و بیانیه دادند، البته همچون سال ۸۸ و بسیاری وقایع دیگر، مردم آن‌ها هم کم‌تعداد بودند به نسبت اکثریت جامعه و هم با مردم ایران فرق می‌کردند. خاتمی در بیانیه خود می‌گوید: «عمیقاً از جان‌باختن عده‌ای از هموطنانم متأسف و دردمندم و به مردم ایران تسلیت می‌گویم... هیچ حکومتی حق ندارد در مواجهه با معترضان به خشونت و سرکوب متوسل شود.» او البته تلویحاً اذعان به حضور آشوبگران هم می‌کند: «صف معترضان مسالمت‌جو را باید از کسانی که طالب آشوبند جدا نمود.»
خاتمی در این بیانیه هم از حکومت گلایه می‌کند و اعتنایی ندارد که دولت چگونه سهمیه‌بندی بنزین را اجرا کرد و این دولت تا پیش از این مخالف دو نرخی کردن بنزین بود و بعد نظرش برگشت و چگونه با بی‌خبر گذاشتن مردم از این تصمیم، جامعه را ناگاه در شوک فرو برد. به نظر می‌رسد خاتمی که در فشار برای دفاع از مردم است، از لاک خود بیرون آمده و بی‌انتقاد به اصل تصمیم دولت، صرفاً آنچه را که خشونت و سرکوب می‌نامد، محکوم می‌کند. ریاست شورای امنیت کشور بر عهده وزیر کشور دولتی است که خاتمی حامی آن است و شورای عالی امنیت ملی هم زیر نظر همان دولت، اما خاتمی صرفاً حکومت را خطاب قرار می‌دهد.

کروبی هم با استناد به سخنان یک فرمانده بسیج و نسبت دادن آن به فرمانده کل سپاه، همان مسیر خاتمی را می‌رود، اما حداقل آنکه منتقد حسن روحانی هم می‌شود: «رضایت رهبری از سرکوب تظاهرات و تشویق به آن و تهدید معترضین (به استفاده غیرقانونی از امکانات عمومی برای شناسایی و مجازات آنها) از جانب رئیس‌جمهوری که می‌گفت حقوقدان است و نه سرهنگ، روی دیگر از این دگردیسی تلخ و سرنوشت‌ساز است.» گرچه کروبی هم اعتراضی به گران شدن بنزین ندارد.

موسوی هم صریحاً ژست براندازی می‌گیرد و با مقایسه ولی فقیه با شاه و تشبیه آنچه سرکوب اعتراضات اخیر می‌نامد به کشتار ۱۷ شهریور ۵۷ می‌نویسد: «آدمکشان سال ۵۷ نمایندگان یک رژیم غیردینی بودند و مأموران و تیراندازان آبان ۹۸ نمایندگان یک حکومت دینی. آنجا فرمانده کل قوا شاه بود و امروز اینجا ولی فقیه با اختیارات مطلقه.» او هم نگران معیشت مردم نیست و حرفی از گرانی بنزین نمی‌زند. شاید هم نگران آرام‌شدن فضا هستند و می‌خواهند دوباره آشوب‌ها پا بگیرد!

تغذیه از دیگران!
شبِ گرانی بنزین (با اجازه قبلی مجلس در برنامه ششم و تصمیم کنونی دولتِ تَکرار)، خاتمی و کروبی و موسوی ساکت بودند، همه هفته بعدش را هم در سکوت گذراندند و بعد ناگاه یاد مردم افتادند، آن هم فقط یاد آشوبگران افتاده‌اند و اعتنایی ندارند که میلیون‌ها مردم دیگر اعتراض‌شان را به خاطر همین سوءاستفاده به کف خیابان نیاوردند وگرنه ناراضی از تصمیم دولت بودند یا آنکه آن جمعی هم که از آشوب متضرر شده‌اند و محل کار و ماشین و خانه و جان و مالشان را آشوبگران به آتش کشیده‌اند، مردم هستند. سال ۸۸ هم سران فتنه از این کار‌ها زیاد کردند که روی فعالیت دیگران (مثبت یا منفی) سوار شوند. کسانی تجمعی برگزار می‌کردند و اصلاً در انتخابات شرکت هم نکرده بودند و بهائی و سلطنت‌طلب و مجاهد خلقی بودند، اما سران فتنه اصرار داشتند این‌ها حامیان ما هستند! چه آنکه پس از گذشت مدتی از فتنه ۸۸ و روشن شدن ماهیت اتفاقات، حامی چندانی برایشان نمانده بود که با دعوت از آنان بتوانند اردوکشی خیابانی راه بیندازند. مثلاً در عاشورای ۸۸ تلاش زیادی شد تا موسوی دریابد توهین‌کنندگان به عزای حسینی رأی‌دهندگان به او نبودند و ضدانقلاب بودند، اما موسوی اصرار داشت خود را همراه آنان بداند. بعضی موجودات کلاً اینگونه‌اند؛ از دیگری تغذیه می‌کنند. فرض کنیم هیچ حمله و آشوب و کشته‌ای پس از گرانی بنزین در کار نبود، آیا موسوی و کروبی و خاتمی نباید وضع معیشتی مردم و شوک دادن دولت با چنین نحوه اجرایی برایشان مهم می‌بود و واکنشی به دولت تَکراری‌شان می‌داشتند؟ اغتشاش، دیگران را می‌کشد، اما برخی موجودات با بوی خون زنده می‌شوند.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار