سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: انسان گاهی اوقات برای اینکه بتواند فرصتی برای خود بیابد به هر دلیلی به دروغ متوسل میشود. درک کردن قصد کسی که دروغ میگوید نیازمند نوعی مهارت است، اما به طور کلی باید گفت یا دروغگو از گفتن حقیقت میترسد که دروغ میگوید یا قصد فریب طرف مقابل را دارد و گاهی هم ممکن است بنا بر عادت بیدلیل دروغ بگوید، اما به هر حال دروغ گفتن برای دیگران امری ناشایست به حساب میآید و سمی شایع میان انسانهاست؛ سمی که منجر به مسمومیتی شدید میشود؛ مسمومیتی ناشی از بوی تند دروغ.
دروغ، دروغ میآورد
این مسمویت که در جامعه به طور عینی قابل مشاهده است، متأسفانه میان برخی زوجین هم ریشه دوانده. بوی دروغ که به مشام رسید، اعتماد گم و گور میشود! میان زوجینی که دروغ موج زد، زوج همدم به فردی تنها مبتلا میشود. عمه تراپی یا مشاوره دادن ناآگاهانه در میان مردم یک سرگرمی ساده است که زندگیها را سخت مشکل کرده است. شاید جمله «همه چیو نباید همسرت بدونه» را از زبان هر کسی شنیده باشیم، اما باید دانست دروغ، دروغ میآورد، دلسردی میآورد.
یکسری جملههای دروغین کار دست زندگیمان داد. از نمونه جملههای پوچی که رفته رفته باور شد و در انتها ما را به پوچی رساند: «هر وقت شوهر کردی هر کار خواستی بکن» که نوعی محدودیت فکری والدین بود و در انتها دختر را با جمله «مگه اینجا خونه باباته» مواجه ساخت.
چه شد که صداقت را قورت دادیم؟
چه شد که صداقت را قورت دادیم، یه آب هم روش؟! دروغ دست و پایمان را بست. به راستی که سیاست در مقابل صداقت دیگران، خیانت محض است. یکی از دیدگاههایی که روانشناسان به صورت گسترده روی آن کار کردهاند، موضوع روانشناسی دروغگویی است. آنها معتقدند زمانی که افراد دروغ میگویند، دچار هیجاناتی، چون ترس، احساس گناه یا رضایت خاطر میشوند.
این هیجانات که در چهره فرد نیز نمایانگر میشود، میتواند یکی از سرنخهایی باشد که افراد میتوانند متوجه دروغ فرد مقابل شوند و این مهارتی است نزد روانشناس، چراکه برخی دروغگویان ماهر به حدی شیوا و ماهرانه دروغ میگویند که گاهی موجب فریبمان شده و ما به اشتباه آنان را دوست زندگی خود مینامیم.
دروغگو کم حافظه است
دروغ حامل دو آسیب زیانبار است. از جمله آسیبهای ایجاد شده برای دروغگو میتوان به آسیبهای اجتماعی و روانی اشاره کرد؛ آسیب اجتماعی همچون برملا شدن دروغ و رسوایی. این اولین آسیبی است که دروغگو را تهدید میکند. بیاعتمادی و بیارزش شدن سخنان وی نزد مردم. یعنی همه به او به چشم چوپان دروغگو مینگرند. آسیب روانی نظیر اضطراب درونی و.... به طوری که او همواره از ناراحتی درونی رنج میبرد، چون فرد دروغگو میخواهد دروغش برملا نشود و پیوسته نگران است که مبادا دروغهایش لو برود و همیشه این بار سنگین را به دوش میکشد. شاید جمله «دروغگو کم حافظه است» را بارها شنیده باشید. بله. درست است! فراموشی نیز یکی از بیماریهای روانی است که دروغگو به آن گرفتار میشود. انسان دروغگو، دروغی را که میگوید، یادش نمیماند و هنگامی که بار دیگر خواست از آن سخن بگوید، به شکلی دیگر میگوید و دروغش برملا میشود.
پدرم خانه نیست!
دروغگویی زیاد میتواند یکی از نشانههای اختلال توهم، خیالپردازی، اختلال شخصیت ضد اجتماعی و خودشیفتگی باشد. یکی از عواملی که نقش مؤثری در شایع شدن دروغ دارد، خانواده است. خانواده، اولین و ابتداییترین محیط و مهد تربیت و شکلگیری رفتار ما انسانهاست. برای مثال شاید خود ما بارها از کودکمان خواستهایم که دروغ بگوید. مثلاً اگر کسی پدرت را خواست، بگو: «در خانه نیست». همین دروغهای به ظاهر کوچک و به اصطلاح مصلحتی ما میتواند در آینده فرزندانمان نقش بسزایی داشته باشد.
دروغ، مصلحتی یا غیرمصلحتی ندارد. شاید خود شما هم گاهی دروغی گفته باشید و برای توجیه خود بگویید که این دروغ مصلحتی بود و گناهی ندارد. در حالی که دروغ در هر صورت کار زشت و ناپسندی است.
دروغگویی، کلید پلیدی
شخصى خدمت پیامبر خدا (ص) آمد و پرسید: «چه کارى موجب رفتن به بهشت مىشود؟» حضرت فرمودند: «راستگویى. هر گاه بنده راست بگوید، نیکى کرده است و هر که نیکى کند، ایمان آورده است و هر که ایمان آورد به بهشت رود.» مرد پرسید: «اى رسول خدا! کارى که موجب آتش مى شود، چیست؟» حضرت در پاسخ فرمودند: «دروغ. هر گاه بنده دروغ بگوید، نافرمانى و انحراف در پیش گرفته و هر که از ره نافرمانى و انحراف درآید، کافر گردد و هر که کافر گردد، یعنى به آتش فرو رفته است.» امام حسن عسگری (ع) نیز در این باره میفرمایند: «تمام پلیدیها در خانهای قرار داده شده و کلید آن دروغگویی است.»
این جمله «ﻣﺮﺍ ﺑﺎ ﺣﻘﻴﻘﺖ ﺑﻴﺎﺯﺍﺭ ﺍﻣﺎ ﻫﺮﮔﺰ ﺑﺎ ﺩﺭﻭﻍ، ﺁﺭﺍﻣﻢ ﻧﻜﻦ!» خواسته دل هر انسانی است. حتی آنکه دروغ میگوید هم دوست ندارد شنونده دروغ دیگری باشد. پس بیاییم و از خودمان شروع کنیم و سپس رفتار درست و اصلاح شده خود را به دیگران تعمیم دهیم. اگرچه دروغ نقاب زیبایی است، اما برای روان انسان عاملی مخرب است. دروغ نوعی دورویی است؛ چراکه باعث میشود انسان نمایانگر ظاهری شود که با واقعیت درونش در تضاد است و این موضوع او را دچار هیجان منفی میکند.
مدام با دروغ تصادف میکنیم!
واقعیت این است که رفتارها از صداها بلندتر صحبت میکنند. اگرچه زبانها میتوانند تحت کنترل باشند، اما رفتار هر کسی نشانگر شخصیت درون اوست و متأسفانه این روزها زبان مهمترین سلاح آنها به شمار میآید. با زبانشان تو را از علایقت، صلاحهایت و... دور میکنند. از شایعترین خیانتها به همنوع خود، دروغ است. لازمه بهتر بودن، بهتر نشان دادن نیست. خودت باش، اما بدون نقاب! کمی تأمل کنیم و ببینیم صداقت را کجای زندگی جا گذاشتیم که اکنون مدام با دروغ تصادف میکنیم؟
آتش درست کردهایم یا خاموشکننده بودهایم؟
زبان عضو مهمی است. زبان بازار داغی میکند در حالی که قلب درون سینه، یخی است. هم میتواند آتش درست کند، هم آن را خاموش کند. بنگر و ببین برای دیگران آتش درست کردهای یا خاموشکننده بودهای.
پینوکیو هم فکرش را نمیکرد!
برای ریشهکن کردن بیماری دروغ، باید ابتدا به سراغ ریشهها برویم تا بتوانیم سم دروغ را از وجود آدمی بزداییم و صداقت را جایگزین آن کنیم. از مؤثرترین راههای درمان دروغ، پرورش شخصیت در افراد است. چون یکی از عوامل مهم روانی دروغ، احساس حقارت و کمبود شخصیت است. صداقت شبیه آرایشی است که وجود انسان را به زیباترین شکل میآراید. پس صداقت را چاشنی زندگیات کن. تو یک بار بیشتر زندگی نخواهی کرد. پس آن گونه باش که خودت از خودت میخواهی نه آن گونه که دیگران از تو میخواهند. خودت گرانی نه دگران. راستی پینوکیو هم هیچ وقت فکرش را نمیکرد آدمها بدون آنکه بینیشان دراز شود، دروغ بگویند!