سرويس بين الملل جوان آنلاين: همزمانی ایجاد آشوب در عراق، لبنان و متعاقب آن حمایت از آشوبهای اخیر ایران، امری اتفاقی نیست بلکه یک سناریوی از پیش طراحی شده از سوی امریکا و سعودیها با هدف درهم شکستن انسجام و اقتدار محور مقاومت است.
امریکا و اذنابش که در سالهای اخیر مقابل ایران و همپیمانانش شکستهای سنگینی را متحمل شدهاند و از طریق جنگ نتوانستهاند در برابر محور مقاومت موفقیتی کسب کنند، برنامه دیگری را جایگزین گزینههای نظامی کردهاند. شکست در سوریه بهرغم هزینههای هنگفت، مقامات واشنگتن را به این جمعبندی رسانده است که تضعیف مقاومت با رویارویی مستقیم امکان تحقق ندارد بلکه باید مسیرهای دیگری را که کمهزینهتر هم باشد، پیگیری کنند. بیثباتسازی، ناامنی و آشوب اسم رمز جدید پروژههایی هستند که جبهه عبری-عربی-غربی برای مقابله با محور مقاومت طراحی کرده است. اعتراضات در کشورهای عراق و لبنان که نزدیک به دو ماه است شروع شده و به گفته رسانهها و مقامات این کشورها، از سوی امریکا و رژیم سعودی هدایت میشود، برای جبران شکستهایی است که از مقاومت در منطقه خوردهاند.
افزایش قدرت موشکی حزبالله در لبنان و قدرتگیری بسیج مردمی موسوم به حشدالشعبی در عراق و اتصال محور تهران، بغداد، دمشق، بیروت به یکدیگر، تهدید جدی برای واشنگتن و تلآویو است و تلاش میکنند از اتصال این محور قدرتمند جلوگیری کنند. امریکا، رژیم صهیونیستی و عربستان سعودی برای مقابله با محور مقاومت، شمشیر خود را از رو بستهاند و با موجسواری روی اعتراضات در لبنان، عراق و ایران، مردم این کشورها را سپر انسانی قرار داده و در راستای تحقق نقشههای هدفمند خود سودجویی میکنند.
نوک پیکان به سمت حزبالله
بیتردید مسئله بیثبات کردن لبنان، با هدف مقابله با قدرت حزبالله در این کشور انجام میشود. سناریوی ناامنسازی لبنان درحالی انجام میشود که گروههای مقاومت در انتخابات سال گذشته لبنان بیشترین کرسیهای پارلمان را کسب کردند و جایگاه حزبالله در بدنه سیاسی و اجتماعی لبنان تقویت شده است. مثلث غربی-عربی-عبری از قدرتگیری حزبالله در لبنان بهشدت نگران هستند و به هر ابزاری متوسل میشوند تا بتوانند جایگاه این جنبش را تضعیف کنند؛ چراکه بهزعم امریکاییها و مقامات صهیونیستی، حزبالله به عنوان بازوی قدرتمند ایران در منطقه به شمار میرود که باید قطع شود. در برهه کنونی که بحران سوریه رو به اتمام است و بهزودی طومار تروریستها در این کشور برچیده میشود، اسرائیلیها از بازگشت مجدد نیروهای حزبالله به لبنان که تجارب بسیاری در جنگ سوریه کسب کردهاند، احساس خطر میکنند و به همین دلیل سعی دارند تا با ناامنسازی لبنان، نگذارند حزبالله به سمت سرزمینهای اشغالی متمرکز شود.
تضعیف حزبالله در لبنان سبب میشود تا امنیت مرزهای اسرائیل بیشتر تضمین شود و ایجاد آشوب بهترین سناریوی ممکن برای رسیدن به این هدف است. واشنگتن، تلآویو و ریاض میدانند که از کنترل خارج شدن اعتراضات در لبنان سبب میشود تا حزبالله وارد عمل شود و آن زمان میتوانند نقشه خود را که همان قرار دادن نیروهای مقاومت در برابر مردم لبنان است، عملی کنند و با موجسواری روی این موضوع، جنجال رسانهای علیه حزبالله به راه انداخته و فشارهای بینالمللی را علیه این جنبش افزایش دهند.
اگر لبنان درگیر فرقهگرایی شود، توجه حزبالله و ارتش این کشور به مسائل داخلی و تأمین امنیت متمرکز خواهد شد و این به نفع صهیونیستها است تا بتوانند از این مسئله به نفع خود بهرهبرداری کنند. هرچقدر ناامنی در کشورهای همسایه فلسطین اشغالی تشدید شود، امنیت رژیم صهیونیستی هم به همان اندازه تضمین خواهد شد. استعفاهای مکرر سعد حریری، نخست وزیر سابق لبنان در دو سال گذشته که دستور آن از اتاق فکر ریاض و واشنگتن صادر میشود، همچنین خروج سرمایههای عربستان و امارات از بانکهای لبنان، بیانگر این است که عربستان و امریکا به دنبال اجرای پروژه بی دولتسازی در لبنان هستند تا مهرههای خود در لبنان را روی کار بیاورند و بتوانند در بدنه دولت نفوذ کنند. بنابراین، نوک پیکان اعتراضات مردمی در لبنان به سمت حزبالله و گروههای ائتلافی با آن هدایت میشود تا غرب نقشه چندین ساله در خلع سلاح حزبالله را عملیاتی کند.
مقابله با حشدالشعبی
اگر زمانی تنها حزبالله به عنوان شاخهای از محور مقاومت در برابر اسرائیل قدرتنمایی میکرد اکنون درخت مقاومت در همه جای منطقه ریشه دوانده است و هستههای قوی مقاومت در عراق و یمن هم سر برآوردهاند. حشدالشعبی عراق که سابقه تأسیس آن به پنج سال پیش میرسد اکنون به عنوان جدیترین تهدید برای امریکا و متحدانش تبدیل شده است. مقامات کاخ سفید مدعی هستند که حشدالشعبی تحت حمایت ایران قرار دارد و بهشدت با قدرتگیری این گروه در عراق مقابله میکند. تلاش امریکا برای کنار زدن حشدالشعبی درحالی است که این گروه نقش مهمی در آزادسازی شهرهای عراق در برابر تروریستهای داعش داشت و الان به عنوان یکی از ارکان نیروهای مسلح این کشور به شمار میرود. امریکا، عربستان و اسرائیل از تبدیل شدن حشدالشعبی به مدلی مانند حزبالله نگران هستند و همه توان خود را برای جلوگیری از این مسئله بهکار گرفتهاند.
هدایت اعتراضات و سوق دادن توجه معترضان از مسئله معیشت به سمت مقابله با حشدالشعبی، با هدف منحرف کردن نگاه گروههای مقاومت از انتقامگیری از امریکا و اسرائیل به آشوب و خشونت در داخل انجام شده است.
کاملاً آشکار است که امریکا با صحنهگردانی اغتشاشات در عراق به دنبال سرنگونی دولت عادل عبدالمهدی، نخست وزیر این کشور است و در تحقق این توطئه از تشکیلات بعثیها و تروریستهای تکفیری که هنوز در عراق نفس میکشند، استفاده میکند. اعتراضات اخیر عراق که این روزها به خاطر تحرکات امریکا و عربستان جنبه خشونت و آشوب به خود گرفته است، از مطالبات اقتصادی به مطالبات سیاسی تغییر یافته است. عربستان و امارات به عنوان پیادهنظام واشنگتن در منطقه، هزینههای بسیار زیادی صرف کردهاند تا احساسات معترضان عراقی را تحریک کنند. ریاض و ابوظبی با اتهامزنیها و معرفی کردن ایران به عنوان عامل بدبختی عراقیها، به دنبال برافروختن آتش خشم مردم عراق علیه ایرانیها هستند. شعارهای ضدایرانی از سوی برخی نفوذیها در اعتراضات لبنان و عراق نشان میدهد که امریکا و رژیم صهیونیستی و سعودیها از لایههای زیرین هرم مقاومت نقشه شوم خود را آغاز کردهاند تا پایههای این محور را به لرزه درآورند.
ایران هدف اصلی پروژه
اگرچه امریکا، اسرائیل و عربستان، آشوب علیه محور مقاومت را از عراق و لبنان کلید زدهاند، اما هدف اصلی مثلث شرارت مقابله با قدرتگیری و نفوذ منطقهای ایران است که به تهدید جدی برای منافع غرب و شرکای صهیونیستی و ارتجاع عرب تبدیل شده است. از زمان انقلاب اسلامی که پای امریکاییها از ایران بریده شد، توطئه و راهاندازی آشوب برای تغییر نظام سیاسی همواره به عنوان یکی از گزینههای روی میز مقامات کاخ سفید بوده است و این مسئله در سالهای اخیر و با آمدن دونالد ترامپ، رئیسجمهور امریکا بیش از هر زمان دیگری در کانون توجه واشنگتن قرار گرفته است. ایجاد فتنه و جنگافروزی حربهای است که امریکا و عمال آن از سالها پیش علیه ایران در منطقه به راه انداختهاند؛ چراکه آشوب تنها گزینهای است که پیش روی غرب در برابر ایران قرار دارد و همه راههای نفوذ به ایران بسته شده است. امریکا که از بهکارگیری گزینه نظامی و جنگ مستقیم با ایران واهمه دارد، درصدد است تا نفوذ آن در منطقه را کاهش داده و با ایجاد آشوب در داخل کشور، برنامههای خود را به پیش ببرد. سعودیها که در رقابت گسترده با ایران به دنبال موازنهسازی هستند، تلاش میکنند محور مقاومت در منطقه را متزلزل کرده و نفوذ آن را کاهش دهند تا بهزعم خود تهران را از موضع قدرت به پایین بکشند و زمینه را برای مذاکرات مجدد و امتیازگیریها در برنامه هستهای و موشکی فراهم کنند.
حمایت همهجانبه از آشوبهای اخیر ایران و تلاش برای منحرف کردن اعتراضات مسالمتآمیز به سمت اغتشاش و ناامنی نشان میدهد که امریکاییها بار دیگر برای براندازی نظام سیاسی در ایران دندان تیز کردهاند. امریکا و متحدان اروپایی آن بر این باورند که تحریمها و فشار حداکثری علیه ایران نتیجه داده است و مردم تحت فشار اقتصادی هستند و این مسیر باید ادامه داشته باشد. امریکا درحالی سنگ حمایت از معترضان ایرانی را به سینه میزند که در ۴۰ سال گذشته با انواع تحریمها، معیشت مردم را هدف گرفته و ترامپ بارها ملت ایران را تروریست خطاب کرده است. امریکاییها سعی میکنند با به راه انداختن آشوب و ایجاد بیثباتی، ایران را از درون دچار ضعف کرده و توجه آن را از مسائل منطقهای به امور داخلی برگردانند. محور عبری-عربی-غربی سعی دارد روابط بین تهران، بغداد، بیروت را تضعیف کند و هدف اصلی نیز هراس این محور از اقتدار و انسجام مقاومت بوده است.
بهرغم استفاده غرب و شرکایش از ابزارهای خود برای ضربه زدن به محور مقاومت، اما اعضای مقاومت همواره توانستهاند در برابر حربهها و توطئههای طراحی شده غرب و متحدانش به پیروزی برسند و اکنون ایران و همپیمانانش در اوج قدرت و انسجام قرار دارند و ابزارهای امریکا و اسرائیل هرچقدر هم قوی باشد، نمیتواند خللی در آن ایجاد کند.