کد خبر: 976620
تاریخ انتشار: ۱۹ آبان ۱۳۹۸ - ۰۸:۰۵
آیا به حرفی که می‌زنیم عمل می‌کنیم؟ آیا در عمل به تعهدات خود صادقیم؟ آیا با دوست و رفیق و آشنا و مشتری و ... روراست هستیم؟ آیا جرئت اعتراف داریم؟ جرئت عذرخواهی برای دروغی که به زبان آورده‌ایم داریم؟ راست می‌گویند دروغ ام‌الفساد گناهان است. هر کجا بخواهی از مسیر راست خارج بشوی مجبوری دروغ بگویی. گاهی به خودت، گاهی به دیگران و گاهی...
مرضیه بامیری
سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: دروغ ام‌الفساد و منشأ بسیاری از گناهان است. اعتماد‌ها را سست و روابط اجتماعی را متزلزل می‌کند. شما روایت چوپان دروغگو را شنیده‌اید؟ از معدود درس‌های کتاب فارسی‌مان است که هر کدام را شاید بیش از ده‌ها بار خوانده و بار‌ها برای فرزندانمان تعریف کرده‌ایم. اولین قصه‌ای که بچه‌ها به طور جدی با عواقب دروغ گفتن روبه‌رو می‌شوند. اینکه اگر مثل چوپان دروغ بگویند و این کار را چند بار تکرار کنند اعتماد دیگران را از دست می‌دهند. تنها می‌مانند و در نهایت زمان سختی نمی‌توانند روی کمک کسی حساب کنند. این ساده‌ترین تعریف دروغگویی است. واژه‌ای تلخ که عذاب دنیایی و اخروی بسیاری به همراه دارد.

دروغگو‌ها این طوری هستند

فکر کنید شما دروغی بزرگ گفته و هر لحظه از فاش شدن آن در هراس باشید. چه حالی پیدا می‌کنید؟ آیا آرام و قرار دارید یا مثل اسپند روی آتش بالا و پایین می‌پرید که مبادا لو بروید و آبرویتان برود؟ این ترس و واهمه کمترین اثر سوء دروغگویی است. دروغگو‌ها اعتماد دیگران را که سرمایه بزرگی است از دست می‌دهند. دروغگو‌ها به دلیل زیان‌هایی که به اطرافیان می‌زنند اغلب تنها می‌مانند و اگر کسانی هم کنارشان بمانند دوستی‌شان واقعی نیست. آدم‌های دروغگو تمرکز ندارند. نمی‌توانند دروغشان را بار دوم مثل بار اول تعریف کنند. اگر بخواهید از آن‌ها اعتراف بگیرید کافیست چند بار از او توضیح بخواهید. تناقض در گفته‌هایشان دلیل خوبی برای ناراستی کلامشان است. یک آدم دروغگو نمی‌تواند مستقیم به چشم‌های طرف مقابل خیره شود و حرفش را بزند. از تماس مستقیم فرار می‌کند. اگر به چپ نگریست و نگاهش را مدام از شما دزدید یقین بدانید دروغ می‌گوید یا حداقل تمامش را راست نمی‌گوید.
آیا شما آدم صادقی هستید؟ چقدر به راستگویی ولو اینکه گاهی به ضررتان تمام شود، ایمان دارید؟ چقدر صداقت افراد برایتان در ایجاد روابط اجتماعی مهم است؟ اگر کسی به شما دروغ بگوید برخورد شما با او چیست؟ دروغ گفتن اول از همه حال خودمان را بد می‌کند. بگذارید بگویم صداقت در ابعاد مختلف زندگی چقدر با اهمیت است.

عدم صداقت در مهندسی فاجعه به بار می‌آورد

فرض کنید شما خانه‌ای را پیش‌خرید کرده‌اید. پول هنگفتی داده‌اید و به شما اطمینان داده‌اند که سازه‌ها استاندارد و از جنس مرغوب است. شما نیز اعتماد کرده و طبق قرارداد پیش می‌روید. حالا اگر این انسان خیانت در امانت کند، پول جنس خوب از شما بگیرد، اما سازه ایمن تحویل ندهد، یعنی با جان شما و خانواده‌تان بازی کرده است. چنین گناهی بخشودنی نیست. مخصوصاً خطایی که تا وقوع یک حادثه مانند زلزله بروز نمی‌کند. پس صداقت در مهندسی بسیار مهم است. فکر کنید مهندسان سدسازی با عدم صداقت و اهمال در کارشان، یک سد با مقاومت پایین تحویل دهند. به نظرتان این عدم صداقتشان چند میلیارد خسارت بار می‌آورد و جان چند نفر را می‌گیرد؟ پس مهم است که مهندسان ما در کنار آموزش‌های عملی و تئوری صداقت در کار را نیز بیاموزند و مثل پزشکان سوگند یاد کنند که به خاطر منافع شخصی کم‌کاری نکنند و امین جان مردم باشند. فکر کنید اگر داروسازان ما صداقت پیشه نکنند چه بلایی سر جامعه‌ی بیماران می‌آید؟ پول هنگفت می‌دهند، اما نشانی از بهبودی حاصل نمی‌شود. فکر کنید تمام مأموران آب و برق و گاز، توی کارشان اهمال کنند و بدون در نظر گرفتن خطرات احتمالی کنتور‌ها را بدون تست تحویل مشتری بدهند، می‌دانید چه فاجعه‌ای رخ می‌دهد؟

دروغ‌های بی‌شمار در کسب و کار

صداقت بعدی در کسب و کار است. این روز‌ها زیاد شاهدش هستیم. از یک ماست‌بندی سر کوچه گرفته تا اجناس گران قیمتی که خریداری می‌کنیم. دروغ گفتن در کاسبی شده شیوه خیلی از افراد. قبح این کار زشت از بین رفته و به جای مذمت کردن این گناه، اسمش را زرنگی و هوش زیاد می‌گذارند. هر نوع کلک و تقلبی را برای سود بیشتر به کار می‌برند و به خیال خودشان زرنگی کرده‌اند. فکر کنید فرشی گرانقیمت بخرید. فروشنده بگوید الیاف فرش از جنس مرغوب است. اما وقتی برای اولین بار آن را می‌شویید تمام الیاف خراب شود یا رنگ بدهد؟ چه حالی می‌شوید؟

ملکی را برای اجاره معامله می‌کنید و قرار می‌شود ۱۰ روز دیگر کلیدش را تحویل‌تان بدهد. شما نیز برای جابه‌جایی آماده می‌شوید و کارگر و اتوبار و ... را هماهنگ می‌کنید. حالا اگر بگویند کلید را چند روز دیگر تحویل می‌دهند، چه می‌شود؟ از اینجا مانده و از آنجا رانده می‌شوید. نه توی این خانه جایی دارید و نه خانه‌ای که می‌خواهید بروید تخلیه می‌شود. اسم این می‌شود تقلب در معامله!

عده‌ای از اعتماد مردم به جنس خارجی سوء استفاده می‌کنند. جنس‌های داخلی را با چسباندن برند خارجی به مردم می‌فروشند. خوراکی‌های خانگی یا غیرمجاز را که در محل‌های غیربهداشتی تهیه می‌کنند با یک برچسب قلابی فریب می‌دهند و به اسم یک برند معروف به مردم قالب می‌کنند. تقلب و ناراستی در کار دشوار نیست. فقط کافی است ایمان و انسانیت را زیر پا بگذاری و منافع خلق را نادیده بگیری.

هر دروغی را مصلحتی نکنیم

دروغ در همه جای دنیا زشت و منفور است. هر چند ایمان نقش مهمی در کاستن و اراده برای نگفتنش دارد، اما صداقت یک امر انسانی است که به طور غریزی توسط همه ستایش می‌شود. ما بار‌ها و بار‌ها به کودکانمان هشدار داده‌ایم که اگر دروغ بگویی به جهنم می‌روی و خدا آدم دروغگو را دوست ندارد. اما هرگز برایش نگفته‌ایم که دروغگو بیش از همه به خودش آسیب می‌زند. در حالی که خدای بزرگ ما را از هرگونه خودزنی و آزار رساندن به جسم و روح خودمان منع کرده است. بعضی وقت‌ها هم زشتی این عمل ناپسند را با طرح مصلحتی بودن توجیه می‌کنیم. سر خودمان شیره می‌مالیم که از عمد نبوده و بر اساس یک مصلحت گفته‌ایم. مصلحتی بودن دروغمان را باور می‌کنیم تا شب آسوده بخوابیم، اما عذاب وجدان ما چیزی از گناهمان کم نمی‌کند.

دروغ‌هایی که رابطه‌های زناشویی را تیره می‌کند

دروغ آفت بزرگی در زندگی مشترک است. وقتی یک زندگی بر اساس صداقت و راستی پایه‌ریزی نشود، هر آن ممکن است از هم بپاشد و اگر هم بنا بر مصلحت ادامه یابد، هرگز از شوق و اشتیاق زوجین خبری نیست. خیلی بد است که با یک نفر زیر یک سقف زندگی کنی، اما او را نشناسی. ندانی در خفا با تو چه می‌کند. ندانی دور از تو خیانت می‌کند. ندانی در خلوت با دوستانش گاهی تفننی مواد مخدر مصرف می‌کند. دردناک است که ندانی همسرت به بهانه کار و اضافه کاری سرش جای دیگری با کس دیگر گرم باشد و هر بار برای این خطایش یک بهانه موجه بیاورد. خیلی سخت است که همسرت برای بله گرفتن یا بله گفتن به تو دروغ گفته باشد یا همه حقیقت را نگفته باشد. چه بسیار راز‌های مخوفی که بلافاصله بعد از جاری شدن عقد فاش شده است. چه بسیار دروغ‌هایی که برای جلب توجه گفته‌اند و حالا نه راه پس دارند و نه پیش. به خیال خودشان با دوز و کلک و نگفتن حقیقت پیروز میدان شده‌اند، اما اغلب زوجین بعد از فاش شدن دروغ، تمایلی به ادامه زندگی مشترک ندارند و همانجا پرونده این رابطه را مختومه اعلام می‌کنند. معتقدند رابطه‌ای که با دروغ شروع بشود ماندگار نیست و اگر کسی توانسته همان اول بسم‌الله دروغ بگوید پس باز هم می‌تواند.

بسیاری از جوان‌ها هنگام ازدواج عیب‌هایشان را نمی‌گویند. مثلاً اهل رفیق‌بازی هستند یا سیگار می‌کشند. همین که زیر یک سقف رفتند عیب‌ها از گوشه و کنار بیرون می‌زند و حال اعتماد طرفین را خراب می‌کند و حتی آدم‌هایی می‌شناسم که برای دستیابی به قلب یک دختر دروغ گفته‌اند که تحصیلات عالیه دارند، دروغ گفته‌اند شغل آبرومندی دارند و همین فریب در عقد موجب فسق رابطه‌شان شده است. توی فیلم‌ها زیاد دیده‌ایم مردانی که برای رسیدن به یک دختر انواع دروغ‌ها را می‌گویند و آنقدر خوب نقش بازی می‌کنند که خودشان هم شخصیت جدید خود را باور می‌کنند. یا با پسری که قسم خورده تا کنون با کسی رابطه نداشته سوگند یکی شدن می‌خوری و مدتی بعد سر و کله کسی از گذشته او پیدا می‌شود و ادعا می‌کند دوست دخترش است و قبلاً به او قول ازدواج داده است. شما با هر یک از این دروغ‌های تلخ چگونه برخورد می‌کنید؟ آیا تحمل خیانت را دارید؟ می‌توانید رنج آن را تحمل کنید؟

جامعه عاری از اعتماد، جای زندگی نیست

یادتان باشد که توی این دنیا هیچ کاری بی‌پاسخ نمی‌ماند. دروغ نگویید و سر کسی کلاه نگذارید تا دروغی غیر منتظره نشنوید. سر شریکتان کلاه نگذارید. سر رفیق و دوست صمیمی خود شیره نمالید و انواع دروغ‌های رنگارنگ تحویلش ندهید. شاید چند بار با دروغ کارتان راه بیفتد، اما بالاخره یک بار گیر می‌افتید. اگر قرار است توی دادگاه در محل شهادت قرار بگیرید، بعد از سوگند خوردن هرگز دروغ نگویید و واقعیت را بدون واهمه بیان کنید. دروغ شما اینجا فقط یک گناه کبیره نیست که فرشته‌های سمت چپ شانه‌تان آن را گزارش و پایش را مهر کنند. اینجا پای جان یک انسان در میان است. اگر به اشتباه سخن بگویی سری بالای دار می‌رود یا حقی ناحق می‌شود. اگر تو پزشک بودی و برای جان بیمارت کم‌کاری کردی، شاید کسی نداند اهمال یا اشتباه تو موجب مرگ بیمار شده، اما خودت خوب می‌دانی که دروغ می‌گویی.

دروغ مال همه است. زن و مرد و کوچک و بزرگ ندارد. هر کس از نفس پیروی کند به دام دروغ می‌افتد. می‌تواند این آدم مدیر یا رئیس باشد که به قول و قرارش وفا نکند. می‌تواند رئیس یک بانک باشد، وعده وام بدهد، اما بعداً زیر حرفش بزند. می‌تواند یک معلم باشد. حرفی زده باشد و بنا به مصلحت شخصی بعد انکار کند. می‌تواند مربی یک مهد کودک باشد و در مورد اتفاقات درون مهد به والدین دروغ بگوید. می‌تواند غذایشان را کم بریزد، اما صورتحساب یک وعده کامل برای والدین بفرستد. می‌تواند آشپز یک کبابی باشد. بگوید کباب با گوشت تازه، اما چیزی که تحویل مشتری می‌دهد چیزی جز سنگدان مرغ و کمی ضایعات گوشت نیست. می‌تواند هر کسی باشد و از سر نفرتی که از کسی به دل دارد زبان به دروغ بچرخاند و درباره او دروغ بگوید. می‌تواند دروغش به تهمت بینجامد. می‌تواند غیبت‌های مکررش آبروی کسی را مکدر کند. می‌تواند دروغ‌هایش موجب قضاوت نادرست بشود.

جامعه‌ای که مردمش به هم اعتماد ندارند جای زندگی نیست و همه چیز نابود می‌شود. از صبح که بیرون می‌روی باید با یاد خدا شروع کنی و با توکل به او به صداقت همه انسان‌ها اعتماد کنی. شنیده‌اید می‌گویند الاعمال بالنیته. یعنی ملاک اعمال انسان به نیت اوست. شاید به ظاهر دروغی بر زبان جاری نشود، اما نیت شوم یا گناه‌آلودی پشت آن عمل باشد. فقط خدا می‌داند چه اندازه از اعمال ما خالی از دروغ است و نیتمان اشکالی ندارد. فقط خدا می‌داند که رفتارمان چقدر به اندازه کلاممان صادق است؟ آیا به حرفی که می‌زنیم عمل می‌کنیم؟ آیا در عمل به تعهدات خود صادقیم؟ آیا با دوست و رفیق و آشنا و مشتری و ... روراست هستیم؟ آیا جرئت اعتراف داریم؟ جرئت عذرخواهی برای دروغی که به زبان آورده‌ایم داریم؟ راست می‌گویند دروغ ام‌الفساد گناهان است. هر کجا بخواهی از مسیر راست خارج بشوی مجبوری دروغ بگویی. گاهی به خودت، گاهی به دیگران و گاهی...
خوش به حال آن‌هایی که روی نفس خود کار کرده‌اند و شهامت این را دارند که پای اشتباهشان بایستند و بلد باشند عذرخواهی کنند و با دروغ روی آن سرپوش نگذارند.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار