سرویس فرهنگ و هنر جوان آنلاین: این شاعر در یادداشتی با عنوان «شعر نبوی: نقطه، سر خط»، مینویسد: «کیست مولا؟ آن که آزادت کند/ بند رقیت ز پایت بر کند/، چون به آزادی نبوّت هادی است/ مؤمنان را ز انبیا آزادی است.» (مولانا)
اگر بگوییم «شعر نبوی» در مقایسه با سایر زیرشاخههای شعر آیینی در سالهای بعد از انقلاب جُثهای نحیفتر و ضعیفتر داشته است، اغراق نکردهایم، فقط کافی است تا مروری اجمالی بر دفترهای شعر شاعران مذهبی بعد از انقلاب داشته باشیم، تا به درستی این گفته پی ببریم، البته این سخن به معنای نفی و انکار آثار درخشان و خوبی نیست که توسط شاعران توانمند و ارجمند نسل انقلاب هر ساله تولید و عرضه میشود. این شاعر میافزاید: آنچه بیشتر مورد نظر است، کمیت و کیفیت شعرهای خوب نبوی در مقایسه با دیگر زیرشاخههای شعر آیینی است که به راستی نسبت معقول و قابل قبولی نیست. در آثار شاعران آیینی بعد از انقلاب کمتر میتوان شعری همتراز و همشأن شعر شاعران متقدم در نعت و منقبت پیامبر اکرم (ص) پیدا کرد. بیشتر شعرهایی نیز که پیشانینوشت «نبوی» دارند، به اعتبار موضوع در شمار شعرهای نبوی قرار گرفتهاند، نه از منظر «موضع». اگر در این معدود سرودهها نیز تأمل کنیم، به روشنی درخواهیم یافت که اکثر آنها لهجهای توصیفی دارند و نگاه شاعر به پیامبر (ص) صرفاً نگاهی «تجلیلی» است تا تحلیلی و کاربردی. حال آنکه نیاز امروز جامعه دینی ما پیش و بیش از «تجلیل» - که افراط در آن همیشه به «تحریف» میانجامد - «تحلیل»، «تبیین» و «تعریف» است.