فقط مکتب مارکسیستی را نباید مولد تضاد، تعارض و کشمکش دانست، بلکه منطق بر آمده از مکتب سرمایهداری نیز که تولید منفعت و توسعه آن است به جنگ و ستیز پیوند خورده و تئوریپردازانی، چون هانتینگتون با ارائه تئوری جنگ بین تمدنها آن را لو داده است. همچنین طراحی جنگ نیابتی در منطقه غرب آسیا با تکیه بر تروریسم تکفیری در دوران اوباما در واقع نبردی بین تمدنی در جهان اسلام بود که نهتنها هزینه جنگ را از دوش امریکا برمیداشت بلکه منافع بزرگی، چون فروش تسلیحات و تشدید وابستگی برخی دولتهای عربی همراه با فرسایش کلی در درون جهان اسلام را همزمان تأمین میکرد. پدیدهای که حتی اگر تروریستهای تکفیری را به تشکیل دولت جدید در قلب جهان اسلام میرساند، برای جهان لیبرال-سرمایهداری چندجانبه سود به حساب میآمد و نتایجی شبیه تشکیل دولت صهیونیستی در دل جهان اسلام داشت. یعنی استقرار ناامنی، جنگ و خشونت و فرسایش ظرفیتها و سرمایههایی که جهان اسلام را از تمدنسازی دور ساخته و سلطه غرب و چپاول منابع جهان اسلام را برای بنگاهها و کمپانیهای نفتی، تسلیحاتی و تجاری غرب تأمین میکرد.
چهره خشن و وحشی تروریسم تکفیری حتی دولتهای خارج از این منطقه را نیز میتوانست متقاعد به همکاری و همراهی با امریکا کند و در دام فریب راهبردی کاخ سفید برای مبارزه با داعش بیندازد، لذا از یکسو آنها برای تشکیل دولت داعشی تلاش میکردند و از یکسو ائتلاف ویترینی و نمایشی مبارزه با داعش تشکیل داده بودند.
اما در این میانه حرم، دفاع از حرم، کربلا و اربعین نیز شهرتی جهانی یافت و خوانشی حسینی از اسلام به ایثار، آزادگی، جوانمردی و آرامش آبرو و اعتبار بخشید و در عین پیام ظلمستیزی هرگونه مرزبندی قومی حتی دینی و مذهبی را از میان مشتاقان و محبان امام حسین (ع) برداشت و امکان اجماع و اجتماع پیرامون حبالحسین (ع) را فراهم کرد.
اوجگیری راهپیمایی و اجتماع جهانی اربعین حسینی، همزمان با حضور تروریسم تکفیری در عراق که با مشارکت ملیتهای گوناگون، مذاهب و ادیان مختلف انجام شده و در ادامه سال به سال توسعه یافت و بر تعداد و تنوع شرکتکنندگان افزوده شد، ارائه یک مدل عملی بر همزیستی با معیارهای اربعینی است که گمشده جهان امروز بشریت است.
معیار هایی، چون گذشت، ایثار، تعاون، همکاری، مهربانی و در عین حال تجلیل از ظلمستیزی و مقاومت در برابر ظلم که دقیقاً پادزهر همان تضاد، تعارض و جنگ برآمده از مکاتب مادی و ظالمانه شرق و غرب به حساب میآید و نه تنها زمینه و بستر جنگ درون تمدنی جهان اسلام را نفی میکند، بلکه پیام صلح و امنیت بین تمدنی داشته و به میزبانی و همراهی پیروان سایر ادیان نیز احترام میگذارد.
در این اجتماع بزرگ جهانی نه تنها ایرانی و عراقی تجربه جنگهای پیشین را به فراموشی سپرده و حول محبت به امام حسین (ع) در یک کاروان قرار میگیرند، بلکه شیعه و سنی، مسلمان و مسیحی و غیر آن نیز بر سر سفره اربعین به عشق سالار شهیدان بلکه با هم و کنار هم مینشینند و منطق ظلمستیزی آن شهید مظلوم را ارج مینهند.
امپراتوری رسانهای جهان لیبرال – سرمایهداری که منافع خود را در مغایرت با منطق اربعین میبیند، به خود حق میدهد آن را سانسور کند تا چنین مدلی از زیست بشری از دیدهها و افکار جهانیان پنهان بماند، اما غافل از این است که این اجتماع بزرگ جهانی با حضور نمایندگانی از اقصینقاط جهان و کشورهای گوناگون خود یک رسانه است که نه فقط به نفع تمدن اسلامی بلکه برای تقریباً تمامی تمدنها نقش کلیدی دارد.