تبلیغات بازرگانی به عنوان حلقه اتصال تمام پیکره تمدن غرب دو مخاطب اصلی دارد: ۱- زنان ۲- کودکان. در سهگانه قدرت اقتصادی، قدرت سیاسی و قدرت رسانهای تبلیغات بازرگانی علاوه بر تأمین هزینههای رسانهها چرخه اقتصاد سرمایهداری را از طریق تحریک طرف تقاضا (مصرف) به حرکت درمیآورد. جمع بین قدرت اقتصادی و قدرت رسانهای هم طبیعتاً قدرت سیاسی را تضمین میکند. پدیده تبلیغات بازرگانی در عصر ما از جنس جارزدن جارچیان و حکاکی روی دیوار غارها نیست. پدیدهای مدرن است که مطلقاً کسی نمیتواند از تاثیرش فرار کند؛ تاثیرات مستقیم و غیرمستقیمی که در میان انبوه انتخابها قرار است به جای مخاطبان خود انتخاب کند. در تعریف تبلیغات بازرگانی در سایت اداره کل بازرگانی صدا و سیما آمده است: تبلیغات بازرگانی در حقیقت جایگزین انتخاب شرطی به جای انتخاب عقلانی است و این یعنی با صراحت و وقاحت تمام میگویند که شما نباید انتخاب عقلانی داشته باشید، بلکه آن چیزی را باید انتخاب کنید که ما از قبل برای شما پسندیدهایم. حال فرض کنید مخاطب این تبلیغات کودکی باشد که قدرت انتخاب ندارد. قطعاً هر عقل سلیمی این پدیده را یک فریب تلقی میکند. حذف تبلیغات از شبکه پویا قدم بزرگی در راه رسیدن به اقتصادی عادلانهتر، فرهنگی متعالیتر و جامعهای سالمتر است که قطعاً تلاشها و دغدغههای مدیریت این شبکه برای تحقق آن غیرقابل چشمپوشیاست. حذف تبلیغات در حقیقت به بازاری عادلانهتر خواهد انجامید که هر کالا و خدماتی که در آن ارائه میشود خود، معرف خود است نه رسانههایی با مخاطب انبوه. کیفیت و قیمتش با کیفیت و قیمت کالاها و خدمات دیگر رقابت میکند نه میزان هزینه تبلیغات و خرید رسانه توسط تولیدکنندهاش. در حوزه فرهنگ نیز فرهنگ مصرفی که اولین تاثیر مستقیم تبلیغات است کمرنگ خواهد شد و مصرف مردم بر اساس نیاز واقعی خواهد بود نه احساس نیاز کاذب! همچنین مهار رسانهها دیگر در دست سرمایهداران نخواهد بود و فعالیتهای فرهنگی به جای رنگ و بوی اقتصادی حقیقتاً عطر کار فرهنگی خالصانه و تاثیرگذار خواهد داشت. زنان نیز به عنوان همراه کودکان در خانه به طور مستقیم و غیرمستقیم (از طریق درخواست مکرر کودکان) مخاطب تبلیغات بازرگانی در شبکه پویا بودند که با این اتفاق مبارک از تقاضاهای مکرر کودکانشان برای خرید کالاهای جدید نفس راحتی خواهند کشید. نظام سرمایهداری هدفی به جز افزایش ثروت ثروتمندان و راضی نگهداشتن مردم در سطح رفاهی حداقلی ندارد. این امر محقق نمیشود مگر با خرید بیشتر مردم و تغییر دم به دم ذائقه مصرفی آنها که با دو پدیده مد و تبلیغات صورت میگیرد، اما موضوع دیگر این یادداشت استفاده از کودکان در تبلیغات بازرگانی است. استفاده از کودکان در تبلیغاتی که مخصوص کودکان نیست خلاف قانون است و باید طبق قانون از آن جلوگیری شود، اما استفاده از کودکان در تبلیغات کالاهایی که مخصوص کودکان است نیز توجیهی ندارد و علاوه بر اینکه به آن کودک آسیب روحی و روانی وارد خواهد کرد و در مسیر زندگی او تاثیر خواهد گذاشت، به نوعی سوءاستفاده از کودکان برای اغوای کودکان خواهد بود. با نگاهی عمیقتر حتی میتوان کودکانی را که در تبلیغات استفاده میشوند کودک کار تلقی کرد. خلاصه آنکه جمع بین کودک و تبلیغات چه به عنوان بازیگر تبلیغات و چه به عنوان مخاطب آن جمع نقیضین است و محال! نکته نهایی و مهم این است که حذف تبلیغات از شبکه پویا این سؤال را پدید میآورد که اگر تبلیغات برای کودکان مضر است و همه این را قبول داریم و به حذف شدن آن رأی میدهیم، آیا تبلیغات برای نوجوانان و بزرگسالان مفید است؟ آیا تبلیغات روی انتخاب بزرگسالان تاثیری ندارد؟ آیا تبلیغات برای بزرگسالان اثرات منفی اقتصادی و فرهنگی که پیشتر ذکر شد در پی نخواهد داشت؟ آیا تبلیغات برای بزرگسالان حذف رقبا از بازار را به دنبال ندارد؟ آیا باعث از بین رفتن عدالت اقتصادی و اجتماعی نمیشود؟ قطعاً اگر تبلیغات اثر نداشت سرمایهداران برای آن این همه هزینه نمیکردند! پس اثر دارد و اگر اثر دارد مسئولان فرهنگی کشور به همان دلایلی که تبلیغات را از شبکه پویا حذف کردند باید آرام آرام بساط این پدیدهای که مهمترین ابزار اقتصاد سرمایهداری به حساب میآید را از تمام رسانههای عمومی جمع کنند تا علاوه بر عدالت اقتصادی، سلامت روانی، فرهنگی و اجتماعی در جامعه حاکم شود. این امر محقق خواهد شد با وجود مدیران انقلابی و متخصص که در گام دوم انقلاب ارادهای بلند در راستای تمدنسازی دارند. انشاءالله.