سرویس ورزشی جوان آنلاین- دنیا حیدری: ورزش کردن مانعی برای مادر شدن نیست. این را افسانه جباری، بانوی رکورد دار قهرمانی موتور کراس ایران ثابت کرد. مادر موتور سواری که با وجود کسب هفت کاپ قهرمانی و موفقیتهای بسیار که او را در کراس ایران شکست ناپذیر کرده تاکید دارد هرگز زندگی ورزشی خود را به زندگی شخصی اش ترجیح نداده و اولویت او همواره همسر و فرزندش بودند که اگر غیر از این بود، در اوج موفقیتها و قهرمانیها تصمیم به مادر شدن نمیگرفت. مادری که جمعه به همراه فرزندش روی سکوی قهرمانی راند نخست مسابقات قهرمانی کشور امسال ایستاد و نگاهها را به خود جلب کرد. جباری در گفتگو با «جوان آنلاین» درباره این موفقیت صحبت کرده است.
**حضور افسانه جباری با فرزندش روی سکوی قهرمانی بسیار جالب توجه بود و نگاهها را به خود جلب کرد.
ایستادن روی سکوی قهرمانی حق دخترم هانا بود. مادرم و مادر همسرم قبل از این مسابقه هر دو میگفتند هانا را پیش آنها بگذاریم تا فکرمان روز مسابقه راحت باشد. اما من دوست داشتم دخترم در آینده ببیند که چطور به مادرش قدرت و قوت قلب داده تا سه ماه بعد از به دنیا آمدنش روی سکوی قهرمانی بایستم. دوست داشتم این خاطره خوب و لذت بخش برای دخترم ثبت شود و تا او روزی با دیدن آن به خودش و مادرش افتخار کند
** این تصمیم، اما بازتابهای دیگری هم داشت و نشان میداد که ورزش کردن نمیتواند مانعی برای مادر شدن باشد
دقیقا همین طور است. بستگی دارد که شما چطور به این دو مقوله نگاه میکنید. اتفاقا زمانی که تصمیم به مادر شدن گرفتم در اوج موفقیت و قهرمانی هایم بودم. اما سنم داشت بالا میرفت. شاید اگر سن کمتری داشتم پنچ شش سال دیگر صبر میکردم. اما مادر شدن لذتی است که هیچ قهرمانی ندارد و به عنوان مادری که باز هم بر سکوی قهرمانی ایستاده تاکید میکنم که ورزش کردن و قهرمان شدن هیچ منافاتی با مادر شدن ندارد و شما میتوانید یک مادر ورزشکار و یک مادر قهرمان باشید اگر بخواهید و تلاش کنید و نگاه و درک درستی از مسائل داشته باشید.
** برای بانوی همیشه قهرمان کراس اولویت با کدام است؟ ورزش یا زندگی
اولویت من همیشه زندگی شخصی و متاهلی ام بوده. من با همسرم در پیست و زمانی که روی موتور بودم آشنا شدم. حتی زمانی که به خواستگاری من آمد دستم شکسته بود و با دست در گچ برایش چای بردم، اما با میل خود و با وجود آنکه زحمت زیادی در ورزش کشیده بودم و علاقه زیادی به موتور سواری داشتم به او گفتم هرزمان که نخواهد دیگر مسابقه نخواهم داد. دلم نمیخواست مثل برخی هنرمندان، ورزشکارن، بازیگران و. با انتخاب شغل یا علایق شخصی ام زندگی و آرامشی را که دارم با چالش رو به رو کنم. برایم زندگی، همسرم و آرامشی که داشتم از هر چیزی مهمتر بود.
** اگر همسرتان با ورزش کردن تان مخالفت میکرد سخت نبود موتورسواری و مسابقات کراس را با وجود موفقیتهای بسیاری که به دست آورده بودید کنار بگذارید؟
ورزش کردن مهم است. این علاقه بود که باعث شد من باوجود سابقه بسیار کمی که نسبت به خیلیهای دیگر داشتم همواره روی سکوی نخست باشم، اما این اصل زندگی نیست. ورزش جز فرعیان زندگی است. مسئله اصلی خود زندگی است که نباید فدای فرعیاتی، چون ورزش شود. حداقل من حاضر نیستم زندگی ام را فدای ورزش کنم
** بعد از مسابقات شهریور ماه سال گذشته گفته بودید که دیگر در مسابقات شرکت نمیکنید.
با توجه به تصمیمی که برای مادر شدن گرفته بودم، شهریور ماه سال گذشته گفتم که این آخرین مسابقه من بود. البته کسی متوجه حرفم نشد. تازه تصمیم گرفته بودم با مادر شدن رنگ و بویی دیگر به زندگی شخصی ام بدهم و یک ماه بعد، پزشک مژده مادر شدنم را به من داد. بهترین خبری که هر زنی میتواند بشنود. ما برای برکتی که وارد زندگی مان شده بود برنامه ریزی کرده بودیم و زندگی مان از مهر ماه سال گذشته با گرفتن خبر مادر شدن من شکل تازهای به خود گرفت
**پس چه شد که تصمیم گرفتید باوجود آنکه دو ماهه باردار بودید ریسک حضور در مسابقات را به جان بخرید.
یک ماه از گرفتن خبر مادر شدنم میگذشت که خبردار شدم قرار است راند دوم مسابقات کشوری در مجموعه سرزمین ایرانیان برگزار شود. با پزشکم در این زمینه مشورت کردم و با توجه به اینکه در مسابقات کراس ما روی موتور نمینشینیم و همه مدت ایستاده موتور سواری میکنیم، دکترم اجازه حضور در این مسابقات را به من داد. البته به شرط آنکه زمین نخورم و من در طول تمرینات و مسابقات تمام تمرکزم روی این بود که زمین نخورم.
** ممانعتی ازحضورتان در مسابقات با توجه به شرایطی که داشتید نشد؟
واقعیت این است که کسی جز من و همسرم موضوع را نمیدانست. ظاهرم هم تغییر خاصی نکرده بود. البته قرار بود در صورتی که تمرینات یا مسابقات مشکلی برایم ایجاد کرد کنار بکشم. اما هیچ مشکلی در تمرینات و مسابقات رخ نداد و خیلی حساب شده و با احتیاط سرعتم را افزایش دادم و توانستم این بار همراه دختر عزیزم قهرمانی را تجربه کنم. قهرمانی که بدون شک یکی از لذت بخشترین قهرمانیهای زندگی من بود.
** همین مسئله باعث شد تا یک بار دیگر جسارت حضور در مسابقات کراس را باوجود بارداری پیدا کنید؟
خب شاید در ظاهر بی فکری به نظر برسد. اما من بدون مشورت با پزشکم هیچ کاری انجام ندادم. در تمرینات هم کاملا با احتیاط کار میکردم. اما حضور در راند سوم مسابقات کشوری داستانش کمی متفاوت بود. در واقع من برای ایستادن روی سکوی قهرمانی در آن رقابتها شرکت نکردم. بعد از مسابقاتی که در برج ۹ برگزار شده بود تصور نمیکردم دیگر رقابتی برگزار شود. با آن شرایط من قهرمان سال میشدم. اما وقتی چهارماهه بودم متوجه شدم راند سوم مسابقات قهرمانی کشور قرار است در آزادی برگزار شود. مجموع امتیازها میتوانست تکلیف قهرمان سال را که از دیگر قهرمانیها به مراتب مهمتر است مشخص کند.
** قهرمان سال شدن وسوسه تان کرد تا بار دیگر با شرایط متفاوتی که داشتید مسابقه دهید؟
مسئله وسوسه شدن نبود. این بار من به دنبال قهرمانی نبودم. آخر هم میشدم فرقی برایم نداشت. میخواستم صرفا برای مجموع امتیازها شرکت کنم. چون در صورت آخر شدن هم میتوانستم عنوان قهرمانی سال را از آن خودم کنم. البته قرار بود اگر کوچکترین فشار یا مشکلی پیش آمد از ادامه کار دست بکشم. تمرینات و حتی مسابقه را هم کاملات با احتیاط و مسلط شروع کردم. این بار، اما چند ثانیه قبل از شروع رقابت به گزارشگر گفتم اعلام کند با چه شرایطی مسابقه میدهم که کسی نگوید چرا آرام میروم. بعد از شروع رقابت گزارشگر گفت افسانه جباری دونفره در این رقابت شرکت کرده و به این شکل بقیه از مادر شدنم با خبر شدند. این بار در طول مسابقه یک مرتبه زمین خوردم که البته مسئله جدی نبود و پرچم دار که حالا شرایطم را میدانست کمک کرد موتورم را بلند کنم. این، اما برخلاف قوانین و تخلف است و همین مسئله باعث شد باوجود اینکه سوم شده بودم با یک رتبه تنزل چهارم شوم و نتوانم برای نخستین بار روی قهرمانی بروم.
** و این نخستین قهرمانی بود که افسانه جباری در طول این مدت موفق به کسب آن نشد
درست است. اما افسوسش را نمیخورم. من رفته بودم که آخر شوم. فقط میخواستم قهرمانی سال را از دست ندهم که ندادم. بقیه اش مهم نبود. مسئله مهم فرزندم بود.
** به همین دلیل روز جمعه بعد از قهرمانی او را با خود روی سکو بردید؟
بله. او گام به گام با من پیش آمده بود و حالا حق داشت روی سکو برود.
** روزی که به عنوان یک نوجوان ترک پدرتان مینشستید تصورش را میکردید بتوانید قهرمان بلامنازع کراس بانوان ایران شوید؟
هرگز. هیچ یک از اعضای خانواده ما در رشته موتور سواری حضور نداشتند. تنها پدرم یک موتور شهری داشت که وقتی ۱۴-۱۵ سال داشتم ترک او مینشستم. از همان زمان، اما علاقه من به موتور شکل گرفت تا اینکه یک مرتبه به شکل کاملا اتفاقی موتورهای ورزشی را در پارک کوهسار دیدم و متوجه شدم آنجا پیست موتور سواری هست.
** و همان اتفاق مسیر زندگی تان را تغییر داد درست است؟
بله. ماشینم را فروختم و موتور خریدم. البته نه برای مسابقه. قصدم فقط تفریح بودم. میخواستم از اوقات فراغتم لذت ببرم. اما وقتی به طور تفریحی رفتم توی پیست دیدم تفریحی، تفریحی سرعتم به جایی رسیده که روی سکو هست و همین باعث شد انگیزه پیدا کنم برای مسابقات و وقتی متوجه استعدادی که داشتم شدم به صورت حرفهای تمرین کردم. چرا که حیفم آمد وقتی با این استعداد میتوانستم روی سکو بایستم آن را نادیده بگیرم.
یعنی تفریحی تفریحی قهرمان شدید؟
تفریحی علاقهمند شدم و استعدادم را کشف کردم و دیدم استعدادی که دارم جوابگوی حضورم روی سکو هست. من ۲۸ سالم بود که شروع کردم، اما یکسال بعد دیدم سرعتم از رقبایم با اینکه ده سال سابقه داشتند، از بچگی موتور سوار بودند، پدرانشان موتور سوار بودند و آنها را تعلیم میدادند بیشتر بود. همه آنها را در پیست پشت سر میگذاشتم. با این شرایط حیف بود اگر در مسابقات شرکت نمیکردم و به استعدادی که داشتم بی توجهی میکردم
** اما هرگز تصورش را نمیکردید در عرض سه سال بانوی رکوردار ایران شودید اینطور نیست؟
بلکه. مسابقات کراس از سال ۹۵ به طور رسمی برگزار میشود و در طور این مدت من موفق به کسب هفت کاپ شدم. هر سه قهرمانی سال را از آن خود کردم و تنها یک کاپ را نتوانستم بگیرم. کاپی که البته ارزشش به اندازه سلامت فرزندم نبود و هرگز از اینکه موفق به کسب آن نشدم نه ناراحتم و نه حسرت میخوردم
** باتوجه به موفقیتهایی که تا کنون به دست آورده اید چه آرزوی دیگری در ورزش دارید؟
بدون شک آرزوی هر ورزشکاری حضور در مسابقات بین المللی است و هر بانوی موتور سواری نیز دوست دارد در دنیا رقابت کند. البته این اتفاق میتواند قدم به قدم طی شود. یعنی ابتدا با حضور در رقابتهای خاورمیانه که بدون شک اگر برگزار شود سکوی نخست آن برای ایران است. بعد در مسابقات آسیایی و سپس جهانی. البته با توجه به بالا بودن هزینه ها، هرکز این اتفاق رخ نداده و فدراسیون اتومبیل رانی و موتورسواری به ندرت اعزام خارجی دارد و با توجه به شرایط فعلی، گرانی دلار و اوضاع نامناسب اقتصادی ما دیگر این شانس را نخواهیم داشت، اما شاید نوجوانانی که امروز تمرین میکنند یک روز بتوانند در آن سوی مرزها با حریفان رقابت کنند.
** به دلیل شرایط سنی نمیتوانید در مسابقات بین المللی شرکت کنید؟
بله. مسابقات کراس قدرت بدنی بالایی میطلبد. شما باید قدرت و استقامت زیادی داشته باشید. به همین دلیل رنج سنی موتور سواران کراس دنیا بین ۱۷ تا نهایتا ۲۷-۲۸ سال است. البته در مسابقات کشوری، یا حتی خاورمیانه و آسیا با توجه به اینکه رقبای خیلی قدری وجود ندارند میتوانیم گاه تا ۳۸ سال هم مسابقه بدهیم، اما حضور در مسابقات بین المللی دیگر به ما نمیرسد و شاید سهم جوانترها باشد.
** هانا، دختر سه ماهه افسانه جباری با او در دو مسابقه حضور داشته و در آخرین رقابتی که انجام دادید هم روی سکو رفت. دوست دارید او هم روزی مثل شما موتورسواری کند؟
بله، او دو بار مرا در مسابقات همراهی کرد و این بار هم تماشاچی مادرش بود. بدون شک دوست دارم او ورزش کند آنهم به صورت حرفهای. اما هرچیزی را که خودش دوست دارد. من امروز اگر روی سکومی روم به این دلیل است که دنبال علاقه خودم رفتم ودوست دارم دخترم هم با علاقه خودش ورزشی را که دوست دارد انتخاب کند، اما اگر موتورسواری را انتخاب کند با عشق و علاقه او را تعلیم میدهم.
** به نظر میرسد همسرتان سهم بزرگی در موفقیت هایتان دارد
دقیقا. من موفقیت هایم را مدیون همسرم هستم که همیشه در کنارم بوده. همسرم همیشه مرا همراهی کرده و اجازه نداده تنها بمانم. نمیتوانم زحمات او را نادیده بگیرم. اینکه هر بار مرا برای تمرینات میبرد و میآورد. باوجود سختی و دوری راه از کارش میزند و این اواخر که بچه را هم نگه میدارد تا من به تمرینات و مسابقاتم برسم. کافی است او فقط کمک نکند تا من دیگر نتوانم به موتورسواری بپردازم. من واقعا موفقیت هایم را مدیون او هستم و به همین دلیل هم هست که اجازه ندادم موتور سواری آرامش زندگی ام را خدشه دار کند و لطمهای به آن بزند و اولویتم همواره زندگی شخصی و متاهلی ام بوده و، اما حمایتهای همسرم باعث شد تا زندگی شخصی و ورزشی ام با هم سازگار شود و منافاتی با یکدیگر پیدا نکنند.