سرویس سیاسی جوان آنلاین: ایران و چین به عنوان دو کشور مهم در دو طرف آسیا همکاری جدیای را در حوزه نظامی آغاز کردهاند که با توجه به سند توسعه روابط دو کشور در ۴۰ سال آینده تازه در ابتدای راه است و این در حالی است که با برداشته شدن تحریمهای تسلیحاتی در سال آینده هیچ مانع قانونی نیز در مورد همکاریهای دو طرف وجود نخواهد داشت.
سفر سردار باقری رئیس ستاد کل نیروهای مسلح به چین به رغم اهمیت آن در روابط بین ایران و چین آن طور که باید و شاید مورد توجه قرار نگرفت. شاید بسیاری تصور کنند که ایران و چین در حوزههای اقتصادی است که با یکدیگر همکاری نزدیکی دارند، اما در مقابل سالهاست که ایران و چین همکاری نزدیکی را در بسیاری از حوزههای نظامی آغاز کردهاند. نکته مهم این است که تا یک سال آینده بر اساس قطعنامه ۲۲۳۱ تحریمهای تسلیحانی علیه ایران برچیده خواهد شد و به این ترتیب ایران توان خرید تسلیحات و آغاز همکاریهای جدی در حوزه نظامی را خواهد داشت.
با در نظر داشتن این نکته است که میتوان به اهمیت همکاریهای نظامی ایران و چین در آینده پی برد، به خصوص آنکه غرب به دنبال این است که با استفاده از تحریمهای یکجانبه هر گونه همکاری نظامی را به طور کامل متوقف کند. سفر سرلشکر باقری در مقطعی صورت میگیرد که ایران آماده است همکاریهای گسترده خود را با چین آغاز کند و شاید یکی از نشانههای آن رزمایش مشترک ایران با چین و روسیه خواهد بود؛ رزمایشی که هم اکنون نیز توانسته توجهات زیادی را به خود جلب کند و بسیاری معتقدند این مسئله میتواند آغازی بر تزلزل حضور یکجانبه امریکا در منطقه باشد.
یک همکاری با ارزش بالای راهبردی
سابقه همکاری ایران و چین برای تقویت توان نظامی محدود به سالهای اخیر نیست و ایران و چین از دهه ۶۰ همکاری نظامی را آغاز کردهاند.
در زمان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران با وجود عدمفروش سلاح به ایران توسط بخش اعظم کشورهای دنیا، چین یکی از کشورهایی بود که متمایل به فروش سلاح به ایران بود.
از جمله سلاحهایی که به ایران در آن دوره فروخته شد جنگنده میگ ۲۱ بود که هم اکنون به عنوان یک هواپیمای آموزشی به کار میرود. از سوی دیگر چین نقش مهمی در توسعه توان موشکی ایران داشت و فناوریهای حساسی در این حوزه در اختیار ایران گذاشته شد.
در طول سالهای گذشته نیز مقامات دو کشور در سطح عالی به خصوص رؤسای ستاد مشترک رفت و آمدهای فراوانی داشتهاند که به نظر میرسد در توسعه روابط دو کشور به خصوص بحث نظامی تاثیر مثبتی داشته باشد.
شاید یکی از دلایلی که ایران را برای توسعه روابط نظامی با چین مصر میکند، جایگاه این کشور در آینده تسلیحات دنیاست.
چینیها چگونه میتوانند تبدیل به قدرت نظامی اول دنیا شوند
بنا بر نظر اغلب صاحبنظران نظامی در دنیا آینده نظامی در آینده در اختیار دو کشور امریکا و چین خواهد بود. از آنجا که چین هم اکنون دومین قدرت اقتصادی دنیا میباشد در حوزه تسلیحات نیز قدمهای بلندی برداشته است که این کشور را به زودی تبدیل به قدرتی مسلط در دنیا میکند.
برای فهمیدن این نکته شاید چند شاخص را بتوان در نظر گرفت؛ شاخصهایی که به صورت علمی میتواند نگاهی درست از آینده قدرت نظامی دنیا به ما بدهد.
برای مقایسه قدرت نظامی دو طرف میتوان چند شاخص را در نظر گرفت. یکی از مهمترین این شاخصها توان زیردریاییها در منطقه اقیانوس آرام است. بر اساس اطلاعات مندرج در بودجه دفاع ملی امریکا نیروی دریایی این کشور تا سال ۲۰۴۰ بین ۴۲ تا ۵۷ زیردریایی هستهای از کلاسهای گوناگون در اختیار خواهد داشت. اگر امریکا ۶۰ درصد از زیردریاییهای هستهای خود را به منطقه پاسیفیک اختصاص دهد، ۲۵ تا ۳۴ فروند زیر دریایی هستهای خواهد داشت.
در مقابل چینیها با اختصاص ۷۰ درصد از توان خود ۳۴ تا ۵۲ زیردریایی خواهند داشت، البته تعداد بیشتر به معنای برتری نیست. توانمندیهای تهاجمی چینیها به شدت کمتر از امریکاییهاست. موشکهای زیردریایی پرتاب JL- ۲ چینی هنوز از مشابه امریکایی خود یعنی ترایندت عقبتر و سیستمهای پیشرفته رانش چینیها هنوز در مراحل آزمایشی هستند.
در حوزه ناوشکنهای رزمی اوضاع به نفع امریکاییهاست. نیروی دریایی امریکا هم اکنون نزدیک ۶۲ ناوشکن از کلاس ارلی برگ و تیکاندرو در اختیار دارد. تا سال ۲۰۴۰ ناوشکنهای امریکایی به ۶۵ فروند افزایش خواهد یافت که با فرض اختصاص ۶۰ درصد آن به منطقه اقیانوس آرام امریکاییها ۳۹ ناوشکن خواهند داشت، در مقایسه چینیها احتمالاً ۳۰ ناوشکن خواهند داشت. در مقابل چینیها در سال ۲۰۴۰ نزدیک ۳۶ ناوچه در مقابل ۹ ناوچه امریکاییها خواهند داشت. به این ترتیب برتری در این حوزه نیز با چینیهاست.
اما در حوزه جنگندهها و توان هوایی برتری نسبی با چینیهاست. امریکاییها تا سال ۲۰۴۰ در این منطقه ۳۰۰ فرونده جنگنده خواهند داشت، در مقابل چینیها نزدیک ۲ هزار جنگنده در این منطقه مستقر خواهند کرد که برای یک برتری تمامعیار کافی است، این در حالی است که ما پیشرفتهای چین را در حوزههایی همچون موشکهای بالستیک ضدکشتی و موشکهای کروز در نظر نگیریم. با در نظر گرفتن این موارد دلایل نگرانی امریکاییها به خوبی روشن میشود.
چینیها زرادخانه هستهای خود را بیمه میکنند
در حوزه هستهای برخلاف امریکاییها چینیها به هیچ عنوان به دنبال کمیت بیشتر نیستند. در حقیقت از ابتدا نیز چینیها فراهم آوردن نوعی محافظت در مقابل تهاجم هستهای را هدف خود قرار داده بودند.
از همین رو زرادخانه هستهای چینیها از ابتدای قرن ۲۱ تاکنون در سطح ۳۰۰ کلاهک هستهای ثابت باقی مانده است. در مقابل چینیها تلاش کردهاند تا توان تحمل ضربه اول هستهای را حفظ کنند. این مسئله به معنای این است که زیرساختهای حیاتی و نظامی این کشور و همچنین سیستمهای هدایت و فرماندهی باید بتوانند در مقابل اولین ضربه هستهای از طرف هر کدام از قدرتهای هستهای مقاومت کنند.
از همین رو است که از دهه ۹۰ چین دست به ساخت بزرگترین شبکه تونلهای زیرزمینی زده است. مسئولیت ساخت این تجهیزات زیرزمینی بر عهده لشکر دوم توپخانه چین است و به هزاران کیلومتر میرسد. این مسئله امکان فوق را به ارتش چین میدهد تا موشکهای بالستیک خود را به صورت مرتب بین پایگاههای زیرزمینی جابهجا و مقرهای فرماندهی خود را در مقابل هر ضربهای حفظ کند.
به این ترتیب چینیها خواهند توانست در مقابل هر تهدیدی کشور خود را حفظ کنند. با در نظر گرفتن موارد فوق میتوان گفت که در آینده ایران با قدرتی متحد خواهد شد که میتواند همکاری قوی در مقابل یکجانبهگری امریکاییها داشته باشد.
ایران و چین در آغاز مسیری طولانی
چینیها همیشه به این نکته اشاره میکنند که صبر بالایی در مورد مسائل حساس دارند. برقراری همکاری جدی در حوزههای حساس با چین نیازمند صبر است؛ صبری که میتواند نتایج شیرینی داشته باشد، البته تجربیات مشابه هم نشان داده است که ایجاد همکاریهای گسترده و پایدار نیاز به ثبات قدم دو طرف دارد.
ایران و چین تازه در مرحله آغاز همکاری طولانی هستند که میتواند تا دهها سال امتداد داشته باشد، همان گونه که رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با رئیسجمهور چین بر این نکته تأکید کردند که همکاری بین دو کشور میتواند بر اساس سندی چند ده ساله امتداد داشته باشد.