کد خبر: 971190
تاریخ انتشار: ۰۸ مهر ۱۳۹۸ - ۰۴:۴۳
گفت‌وگوی «جوان» با همرزم جانباز شهید ابوالفضل گونه‌فراهانی در اولین سالگرد شهادتش
ابوالفضل پلیس افتخاری بود. با اینکه دکتر‌ها گفته بودند به خاطر شرایط جسمی‌اش باید از خطر دوری کند، اما او داوطلبانه به کمک آسیب‌دیده‌های پلاسکو رفته بود. ریه‌های ابوالفضل بر اثر شیمیایی مشکل شدید داشت و وقتی که به دل خاک و دود پلاسکو رفته بود، باعث شد مشکلش حاد شود و این اواخر کل ریه‌اش از کار افتاده بود
فریده موسوی
سرويس ايثار و مقاومت جوان آنلاين: شهید ابوالفضل گونه‌فراهانی از جانبازان دفاع مقدس بود که ۳۰ شهریور ۹۷ بر اثر عوارض جانبازی به شهادت رسید. او به رغم مشکلات جانبازی، در فعالیت‌های اجتماعی نیز سهیم بود و در ماجرای آتش‌سوزی ساختمان پلاسکو، به یاری آسیب‌دیدگان شتافته بود. گفت‌وگوی ما با مجتبی حسینی‌آهویی، دوست و همرزم شهید فراهانی را پیش رو دارید.

چطور با شهید فراهانی آشنا شدید؟
آشنایی ما در جبهه بود. هر دو متولد سال ۱۳۴۸ بودیم و شرایط سنی‌مان باعث شد خیلی زود با هم دوست شویم. سال ۶۴ که در منطقه عملیاتی بودم، ابوالفضل تخریبچی بود. خوش‌مشرب بود و همان اولین بار که او را دیدم، با هم گرم گرفتیم. در عملیات کربلای ۴ و ۵ و والفجر ۱۰ با هم بودیم. دوستی‌مان از همان زمان شکل گرفت تا بعد از جنگ که همچنان با هم در ارتباط بودیم.

مجروحیت ایشان چه بود؟
سال ۶۴ شیمیایی شده بود. من هم سال ۶۵ شیمیایی شدم و در مجروحیت هم با هم اشتراک داشتیم. بعد از جنگ رفته رفته حال جفتمان بد شد. من یک مقطعی فلج شدم. ابوالفضل هم که جانباز ۷۰ درصد بود.

شهید فراهانی بعد از مجروحیتش ازدواج کرد؟
بله، ازدواجش بعد از مجروحیت بود و همسرش هم روحیه ایثارگری داشت. حتی خودش پیشنهاد ازدواج با یک جانباز را به خانواده‌اش داده بود که قسمت شد با ابوالفضل ازدواج کند.
 
شنیده‌ایم شهید فراهانی در ماجرای ساختمان پلاسکو به کمک آسیب‌دیده‌ها رفته بود؟
بله ایشان پلیس افتخاری بود. با اینکه دکتر‌ها گفته بودند به خاطر شرایط جسمی‌اش باید از خطر دوری کند، اما او داوطلبانه به کمک آسیب‌دیده‌های پلاسکو رفته بود. ریه‌های ابوالفضل بر اثر شیمیایی مشکل شدید داشت و وقتی که به دل خاک و دود پلاسکو رفته بود، باعث شد مشکلش حاد شود و این اواخر کل ریه‌هایش از کار افتاده بود.

پس مسئولیتی در ماجرای آتش‌سوزی نداشت و داوطلبانه برای کمک رفته بود؟
بله مسئولیت نداشت، داوطلبانه رفته بود. شغل ابوالفضل در توانیر بود و در بنیاد شهید هم کار می‌کرد. پلیس افتخاری هم شده بود. در نیروی انتظامی دانشجویان را به راهیان نور می‌برد و کار‌های فرهنگی انجام می‌داد.

چه تاریخی به شهادت رسید؟
۱۳ شهریور ۹۷ مقارن با ایام ماه محرم ابوالفضل بعد از سال‌ها تحمل درد و رنج مجروحیت شیمیایی به شهادت رسید. الان درست یک سال است که آسمانی شده و به دوستان شهیدش پیوسته است.

اگر می‌شود از خاطرات دوران جبهه‌تان با شهید فراهانی بگویید.
شهید آدم شوخ‌طبع و خوش‌مشربی بود. در منطقه گاهی شعر می‌خواند و به بچه‌ها روحیه می‌داد. در یک مقطعی از کربلای ۵ که بچه‌ها خواب بودند، رفته بود صورت همه‌شان را با واکس سیاه کرده بود. وقتی از خواب بیدار شده بودند دیده بودند همگی سیاه شده‌اند! ابوالفضل آدم شوخ‌طبعی بود و همه دوستش داشتند. این شوخی‌هایش خاطرات ماندگاری است که در ذهن همرزمانش مانده است. یکبار وقتی می‌خواستیم به سایر رزمنده‌ها غذا برسانیم، خمپاره خورد کنار ماشین و ابوالفضل با ظرف برنج پرت شد بیرون. برنج‌ها را از روی زمین جمع کردیم و بردیم به بچه‌ها دادیم. هر کسی می‌خورد می‌گفت عجیب است چطور آشپز این همه سنگ‌ریزه را ندیده است. ما هم حرفی نزدیم تا اینکه همه غذا را خوردند. تمام که شد، گفتیم چه بلایی سر غذا آمده بود.

نکته پایانی؟
ابوالفضل و همسرش عاشق هم بودند. شهید فراهانی روی ویلچر بود و همسرش به خوبی از او پرستاری می‌کرد. واقعاً زندگی عاشقانه‌ای داشتند. من همیشه می‌گویم عشق واقعی در سختی‌ها خودش را نشان می‌دهد و زندگی ابوالفضل و همسرش نمونه‌ای از یک زندگی عاشقانه و خالصانه بود.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار