جای خالی فوتبال ایران در بازیهای المپیک ۴۰ سال است که حس میشود و هر بار که شرایط برای شکستن طلسم این ناکامی فراهم میشود یک بحث حاشیهای مانع از تحقق رؤیای صعود میشود و به همین سادگی امیدهایمان رنگ میبازد. اینبار هم اختلافات سرمربی و مدیر فنی تیم امید است که نگرانکننده به نظر میرسد و آقایان قبل از آنکه فاجعهای به بار بیاید باید فکر چاره باشند، وگرنه اینبار نیز باید خواب اعزام تیم امید به توکیو ۲۰۲۰ را ببینیم.
قرعهکشی رقابتهای قهرمانی زیر ۲۳ سالههای آسیا اصلاً به نفع ما نبوده و از بد روزگار تیممان در سختترین گروه ممکن جای گرفته است. کرهجنوبی، ازبکستان و چین هر سه تیم از مدعیان این رده در قاره کهن محسوب میشوند. با حال و روزی که امیدها دارند باید اعتراف کنیم که گرفتن سهمیه بازیهای المپیک در این دوره بسیار دشوار است، آنقدر دشوار که حتی برخیها بعد از مشخص شدن گروهبندی رقابتهای پیشرو هیچ شانسی برای تیم کشورمان قائل نیستند. از بعد فنی تا بهمنماه فرصت داریم که همه امکانات را برای پیشرفت امیدها فراهم کنیم؛ اردوهای پیوسته، بازیهای تدارکاتی داخلی و خارجی، اصلیترین اقداماتی است که باید قبل از شروع قهرمانی آسیا برای تیم امید فراهم شود.
اما از آنجا که در فوتبال ایران حاشیه همیشه پررنگتر از متن بوده، هست و خواهد بود، برخلاف رقبا که از مدتها قبل مشغول اجرای برنامههای هدفمند شده خود هستند ما باید به این فکر کنیم که چطور اختلاف جدی بین فرهاد مجیدی و حمید استیلی را کاهش دهیم. البته با اخباری که در هفتههای پیش به گوش رسید معلوم شد کار از اختلافنظر و این حرفها گذشته و باید دعا کنیم کار به درگیری فیزیکی کشیده نشده باشد. سرمربی تیم امید مثل همه مربیان، استقلال کاری را لازمه کارش میداند و تحت هیچ شرایطی حاضر نیست کسی در کارش دخالت کند. مجیدی در اولین مصاحبهاش پس از قرعهکشی قهرمانی آسیا نیز بر این مسئله تأکید کرده و به شکل معناداری هشدار داده که اجازه دخالت در امور فنی را به هیچکسی نخواهد داد. آن طرف قضیه هم مدیر فنی تیم امید قرار دارد. کسی که خودش را صاحبنظر میداند و در صورت لزوم نکاتی را به سرمربی گوشزد میکند. جالب اینجاست که استیلی هم احتمال تغییر کادر فنی را رد نکرده است!
به نظر میرسد کشمکشهای دو طرف کار را به جاهای باریک کشانده، به طوری که هر لحظه باید منتظر باشیم آتش زیر خاکستر مدیریت و کادر فنی تیم امید شعلهور شود. در این صورت است که شعلههای این اختلاف باز هم دامن تیم امید را خواهد گرفت و ریشههای امیدها را به گونهای میسوزاند که باز هم حسرت المپیک به دلمان بماند. ریشه همه این حواشی به سوءمدیریت فدراسیون برمیگردد؛ فدراسیونی که معمولاً کنار گود مینشیند و آنقدر وقت تلف میکند که کار از کار میگذرد. در آخر هم بعد از هر ناکامی و خودزنی رئیس فدراسیون با چند مصاحبه از مسئولیت شانه خالی میکند. این دور تسلسل سالهاست در فوتبال ایران ادامه دارد. آقایان اصلاً برایشان مهم نیست که موفقیت تیم زیر ۲۳ سال یا همان تیم امید چه تأثیری در رشد و موفقیت فوتبال ملیمان دارد. فدراسیون فوتبال چهار دهه ناکامی در صعود به المپیک را یدک میکشد و این یک شکست بزرگ برای ما محسوب میشود. در این سالها ورزشکاران و مدالآوران ایرانی بارها بر قله افتخار ایستادهاند و خوش درخشیدند. اگر فوتبالمان هم از رشتههای موفق الگو میگرفت و حواشی پرتعدادش را جمعوجور میکرد، قطعاً حالا غیبت ایران در میدان المپیک ۴۰ سال نبود. وقتی رشتههای غیرفوتبالی سهمیهها را به هر زحمت و سختی از چنگ رقبا درمیآورند قطعاً فوتبالیها هم میتوانند طلسم ناکامیشان را بشکنند. البته به این شرط که مدیر فنی و سرمربی با هم دشمن نباشند، هر کسی ساز خود را نزد و مدیری کاربلد بالای سرشان باشد.