کد خبر: 970665
تاریخ انتشار: ۰۴ مهر ۱۳۹۸ - ۰۰:۰۲
گفت‌وگوی «جوان» با مرتضی ممویی از جهادگران حاضر در عملیات ثامن‌الائمه (ع)
با کمک بچه‌های پالایشگاه مخازنی را برای ذخیره بنزین آماده کردیم که در فرایند آن بشکه‌ها را زیرخاک پنهان می‌کردیم. اتفاقاً در شرایط جنگی و کمبود سوخت این بنزین‌های ذخیره شده مورد استفاده پایگاه چهارم شکاری دزفول قرار گرفت
علیرضا محمدی
سرويس ايثار و مقاومت جوان آنلاين:‌ مرتضی ممویی فرمانده جهاد سازندگی آبادان بود که در مقطع محاصره این شهر، نقش ارزنده‌ای در خروج اجناس حاضر در گمرک آبادان ایفا کرد. در توضیح باید گفت که وقتی خرمشهر سقوط کرد، بسیاری از اجناس ارزشمند در گمرک این شهر به دست نیرو‌های متجاوز افتاد و این تجربه تلخ باعث شد تا نیرو‌های ایرانی، گمرک آبادان را پیش از هر اتفاقی تخلیه کنند. متن زیر روایت ممویی از اقدامات صورت گرفته در آبادان تحت محاصره و همینطور عملیات ثامن‌الائمه (ع) و شور و شعف شکست حصر آبادان است که با هم می‌خوانیم.

تخلیه گمرک آبادان

بندر خرمشهر در اوایل جنگ ثروت زیادی در انبارهایش داشت. گفته می‌شد وقتی عراقی‌ها حمله کردند، چیزی حدود ۴ میلیارد دلار جنس در گمرک خرمشهر وجود داشت. به عنوان نمونه تنها ۴ هزار انواع خودرو آنجا بود که بچه‌های جهاد پشتیبانی جنگ آبادان توانستند تنها ۱۰۰ وانت نیسان را از گمرک خرمشهر منتقل کنند و در اختیار رزمنده‌ها قرار بدهند. متأسفانه خیلی از اجناس گمرک خرمشهر به دست عراقی‌ها افتاد یا حین درگیری‌ها از بین رفت. براساس همین تجربه تلخ ما سعی کردیم پیش از آنکه اتفاق مشابهی در آبادان بیفتد، گمرک این شهر را تخلیه کنیم. البته با حکم دادگاه انقلاب این کار را انجام دادیم و قرار شد لیستی از اجناس تهیه شود تا بعد‌ها نهاد‌های ذیربط بتوانند پول اجناس را به صاحبانش برگرداند. یادم است تنها در یک نمونه از این جابه‌جایی‌ها حدود ۵ هزار اورکت کره‌ای را از گمرک تخلیه کردیم و به رزمنده‌ها دادیم.

حفاظت از پالایشگاه

جهاد پشتیبانی جنگ در آبادان کار سختی پیش رو داشت. تأسیسات عظیم پالایشگاه نفت در آبادان بود و ما باید هرطور شده از آن محافظت می‌کردیم. برای این کار مسئولیت‌ها را تقسیم کردیم. مثلاً قسمت فرآوری نفت که از اهمیت خاصی برخوردار بود را به کمک انجمن اسلامی پالایشگاه دورتادورش را کیسه‌های شن ریختیم و پوشاندیم تا بمباران دشمن آسیبی به آن وارد نکند. بعد با توجه به تجربه گمرک خرمشهر، خیلی از قطعات مورد نیاز را از پالایشگاه خارج کردیم و به منطقه امیدیه بردیم. بعدها، در سال ۶۳، که کار بازسازی پالایشگاه از سرگرفته شد، مسئول بازسازی به من گفت که به دلیل تحریم ایران اگر همین قطعات منتقل شده به امیدیه نبود نمی‌توانستیم کارمان را پیش ببریم. همچنین با کمک خود بچه‌های پالایشگاه مخازنی را برای ذخیره بنزین آماده کردیم که در فرایند آن بشکه‌ها را زیرخاک پنهان می‌کردیم. اتفاقاً در شرایط جنگی و کمبود سوخت این بنزین‌های ذخیره شده مورد استفاده پایگاه چهارم شکاری دزفول قرار گرفت.

با نام امام غریب

وقتی قرار شد شکست حصر آبادان با نام مبارک امام غریب آقا امام رضا (ع) صورت بگیرد، تقریباً ۴۰ روز قبل از عملیات به ما آماده‌باش دادند. چون من در جهاد مسئولیت داشتم، می‌دانستم که اوضاع از چه قرار است، اما به عموم نیرو‌ها خیلی اطلاعات داده نمی‌شد. در طول این مدت هم ما برای رزمندگان این سوی حصر سنگر‌هایی را ساخته بودیم. کار‌های پشتیبانی هم به طور مخفیانه انجام می‌گرفتند و حتی زیرزمین هتل بزرگ شهر به عنوان انبار پشتیبانی و مهمات در نظر گرفته شده بود. هنگامی که عملیات شروع شد من به مناطق درگیری رفتم تا از سنگر‌های ساخته شده و نحوه پشتیبانی از نزدیک مطلع شوم.

بچه‌های ما مرتباً از انبار هتل تجهیزات و مهمات را به خطوط می‌رساندند. هماهنگی خوبی هم بین نیرو‌های این سو و آن سو وجود داشت. غالباً رزمندگان از اهواز و منطقه دارخوین آمده بودند و در این طرف هم مردم، بچه‌های سپاه آبادان و نیرو‌های بسیجی صف‌بندی کرده بودند. صبح روز بعد که به منطقه حفار شرقی رفتم آنجا توسط رزمندگان آزاد شده و برادر رحیم صفوی و شهید صیاد شیرازی را دیدم که دارند دستورات لازم را به نیرو‌ها می‌دهند. بخشی از جاده آبادان به اهواز و آبادان به ماهشهر آزاد شده بود و آثار شکست دشمن به‌خوبی نمایان بود. لحظات تاریخی یک به یک رقم می‌خوردند. این عملیات با خون رزمندگان زیادی به موفقیت رسید. شاید در آن لحظه همه از ما توقع شادی و سرور داشتند، اما به شخصه به دلیل مسئولیتی که داشتم تمام فکرم این بود که چند نفر از بچه‌های جهاد شهید شده و چه تعدادی مجروح شده‌اند.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار