این قاعده عقل و منطق است که در مسابقه طنابکشی وقتی شما طناب را کمی رها کنید، حریف شما باید طناب را با شدت بیشتری به سمت خود بکشد تا بتواند به پیروزی برسد؛ یک نوع زورآزمایی که هر کس در آن کوتاه بیاید و در اصطلاح «شُل بگیرد» بازی را باخته است. این قاعده عقلانی و به ظاهر ساده در روایت تاریخ نیز به شدت مورد توجه است، یعنی هرگاه که یک طرف در ارائه روایت خود از تاریخ کوتاهی کرده، طرف مقابل با شدت بیشتری به ارائه روایت مطلوب خود از تاریخ پرداخته و در نهایت او بوده که در این مسابقه توانسته برنده از زمین بیرون بیاید.
«پدر طالقانی» یکی از معدود تلاشهای جریان مستندساز کشور برای ورود به رقابتی مهم در روایت تاریخ زندگی یکی از اصلیترین چهرههای انقلاب است؛ مستندی که قرار است زندگی مردی را برای مخاطبانش شرح دهد که هنوز هم که هنوز است شخصیتش برای بسیاری از جوانان دیروز و امروز ناشناخته باقی مانده است؛ از طالقانی مخالف اجباری شدن حجاب تا طالقانی حامی منافقین، همه تصویرهای نادرستی است که طی این سالها به واسطه «شُل گرفتن» اهمیت پرداختن به جایگاه و شخصیت فردی همچون آیتالله طالقانی، به خورد مخاطبان به ویژه نسل جوان داده شده و سالهاست این مسابقه طنابکشی برندهای جز شبکههای فارسیزبان ماهوارهای معاند نداشته است.
روایت مستندی که محمدعلی محمددوست از زندگی آیتالله سیدمحمود طالقانی ساخته، روایتی بازسازی شده از گوشههایی از زندگی و مبارزات شخصیت مرحوم طالقانی است؛ روایتی که به واسطه عدم دسترسی سازندگان اثر به فیلمهای مربوط به این سالهای فعالیت او پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، با استفاده از تکنیک بازسازی یا همان قالب داکیودرام پیش چشم مخاطبان تصویر شده است. جالب اینکه سازندگان اثر برای روایت قصه طالقانی سراغ یکی از دشمنان سالهای دور او رفتهاند تا از زبان او قصه طالقانی و مبارزاتش را به گوش مخاطبان برسانند، البته این روایت در عین جذابیتهایی که به واسطه انتخاب راوی اثر و بازسازی زندگی مبارزاتی آیتالله طالقانی پیش و پس از پیروزی انقلاب اسلامی داشته، بیش از اندازه سعی کرده تا به روایت صرف اتفاقات بپردازد؛ موضوعی که باعث میشود خروجی نهایی مستند، بسیاری از سؤالات پیرامون شخصیت آیتالله طالقانی و عملکرد ایشان در برخی از مقاطع مهم انقلاب را بیپاسخ بگذارد. برای نمونه هر چه مستند سعی کرده تا در نمایش مرزبندی جدی آیتالله طالقانی با سازمان مجاهدین خلق به درستی گام بردارد، از دادن پاسخی مشخص به نسبت و دیدگاه آیتالله طالقانی به عملکرد پسرش به عنوان یکی از اعضای سازمان مجاهدین خلق، عاجز میماند.
اما بهترین ابتکار «پدر طالقانی» را باید انتخاب اسم این اثر دانست. سازندگان «پدر طالقانی» با دست گذاشتن بر اسمی که در سالهای دور، عموماً توسط سازمان مجاهدین خلق برای نشان دادن نزدیکی خود با شخصیت آیتالله طالقانی استفاده میشد، سعی کردهاند تا با نمایان کردن بخشهای مغفول ماندهای از تاریخ، به انحصارزدایی از نامی بپردازند که پیش از منافقین، حضرت امام خمینی (ره) به واسطه روحیه پدرانه مرحوم طالقانی به ایشان داده بودند، یعنی لقب «پدر امت»؛ لقبی که طرح آن از سوی رهبر انقلاب اسلامی به نوعی نشان دهنده جایگاه خاص و ویژه مرحوم طالقانی در میان اقشار مختلف جامعه آن روز بود و مصادره واژه «پدر» برای مرحوم طالقانی از سوی جریان منافقین و عدم واکنش جریان انقلابی به این موضوع اشتباهی بود که باید خیلی زودتر از اینها به آن پاسخ داده میشد.
مستند مخاطبش را بیهوده پی موضوعات فرعی و حاشیهای زندگی مرحوم طالقانی نمیبرد؛ او را در کوران دوران مبارزات نشان میدهد و کنش و منش سیاسی و اجتماعی او را در این دوره زیر ذرهبین خود میبرد چراکه اگر قرار باشد به جز زندگی شخصیتی همچون مرحوم طالقانی با آن همه فراز و نشیب و گرههای مختلف در زندگی پرداخته شود، بدون شک باید به جای یک مستند سینمایی، سریال چند ده قسمتی در ارتباط با شخصیت ایشان ساخته شود، پس باید از مستند به اندازه ظرف محدود آن انتظار داشت، اما همچنان که پیش از این نیز اشاره شد، هستند نقاط دیده نشده و مهمی از زندگی مرحوم طالقانی که میشد در این مستند برای آن پاسخهایی شفافتر بیان کرد.
هر چند استفاده از عبارتی همچون «فتح باب برای پرداختن به زندگی این شخصیت تاریخی» به واسطه تکرار این جمله کلیشهای در ارتباط با سایر آثاری که برای دیگر چهرههای انقلابی ساخته میشوند، به نوعی «حشو» در اغلب یادداشتهای نوشته شده پیرامون مستندهای اینچنینی تبدیل شده است ولی واقعیت آن است که انقلاب اسلامی به قدری در دل خود شخصیتهای بزرگ و مهم و مغفولمانده همچون مرحوم طالقانی را جای داده است که نمیتوان به واسطه ساخت چند اثر پیرامون برخی از آنها به معرفی کامل آنها به نسل امروز امیدوار بود؛ نسلی که هر روز زیر رگبار اطلاعات و شبهاتی است که فضای مجازی و ماهوارهها برای او میسازند و بیش از همیشه به سلاح «شناخت واقعیتهای تاریخی» برای مبارزه با هجوم سؤالات و شبهات نیاز دارد. باید برای نسل امروز از واقعیت «پدر طالقانی»ها گفت تا این بار ما باشیم که از میدان نبرد روایتها سربلند بیرون آییم.