سرویس ایثار و مقاومت جوان آنلاین: چندی پیش درخصوص خودکفایی کشور در امور پدافند هوایی با امیر سرتیپ براتعلی غلامی همکلام شدیم. در پایان همکلامی، امیر غلامی به شهدای پدافند هوایی اشاره و از شهید هادیپور یاد کردند. متن زیر خاطره امیر غلامی از این شهید است که در روند اجرای عملیات بیتالمقدس به شهادت رسید.
هیچ وقت هادیپور را فراموش نمیکنم. شهیدی که در پدافند هوایی فعالیت داشت و شاخصههای اخلاقیاش تأثیر خوبی روی من گذاشت. شهید والایی که همیشه در ذهن و یاد من ماندگار شده است. وقتی جنگ شروع شد من در واحد آموزشی هاک در هاشمآباد اصفهان بودم و در سمت فرماندهی آتشبار هاک خدمت میکردم و اولین کاری که کردم داوطلبانه آتشبار هاک را با اصرار خیلی زیاد خودم به سمت خوزستان حرکت دادم. برخی معتقد بودند که ما نمیتوانیم سایت را جابهجا و آن را عملیاتی کنیم، اما من این کار را داوطلبانه انجام دادم و آنرا عملیاتی کردیم و هواپیما هم زدیم، یعنی آن روزها اولین سایتی بود که پرسنل ایرانی آن را تا منطقه منتقل و عملیاتی کرد.
در عملیات الیبیتالمقدس، سایت ما نزدیکی خرمشهر بود که غیرعملیاتی شده و منتظر رسیدن متخصصی بودیم که قرار بود از تهران به منطقه اعزام شود. آن فرد متخصص هادیپور بود. ایشان وقتی به امیدیه رسید دیر وقت شده بود. من به ایشان گفتم در واحد ما مستقر شود تا صبح زود بعد از اذان صبح با هم به سمت منطقه حرکت کنیم، اما شهید هادیپور به من گفت با ماشینهای بین راهی و عبوری میرود و خود را به مقر میرساند. گفتم نه من ماشین دارم، اما الان نمیتوانیم برویم زمان مناسبی نیست. اینجا استراحت کنید تا فردا با هم برویم، چون به شما اجازه ورود به منطقه را نمیدهند.
اما ایشان اصرار داشت که برود. من هم ماشین را دادم و شهید راهی شد. فردا صبح زود بعد از نماز صبح به سمت منطقه حرکت کردم. در اهواز متوجه خودرو هادیپور شدم که بچهها متوقف کرده و اجازه ورود به منطقه را نداده بودند. رفتم و ایشان را که در خودرو خواب بود، بیدار کردم و گفتم من دیشب به شما گفتم همان جا استراحت کنید گوش نکردید. شهید هادیپور جملهای به من گفت که بعد از گذشت این همه سال هرگز از ذهنم بیرون نمیرود. گفت: «وجدان من اجازه نمیداد در امیدیه بخوابم. خودم را تا اینجا رساندم. اینجا اجازه تردد ندادند و بالاجبار خوابیدم. این خوابیدن من اینجا ایرادی برای من ندارد. اینجا توانستم راحت بخوابم، چون آنچه بر عهدهام بود، انجام داده بودم.»
این جمله شهید برای همیشه در ذهن من ماند. من ایشان را تا منطقه همراهی کردم و وظیفهاش را به نحو احسن انجام داد و رفت تا دستگاه دیگری را عملیاتی کند که شهید شد. شهید هادیپور در کنار دستگاه رادار بود که یک موشک ضد رادار به رادار اصابت کرد و ایشان همانجا به شهادت رسید. یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.