سرویس حوادث جوان آنلاین: به گزارش «جوان»، تابستان سال ۸۸، دختر جوانی مأموران پلیس دماوند را از ناپدید شدن ناگهانی مادرش به نام حمیرا ۴۴ ساله باخبر کرد و گفت: «روز گذشته مادرم از خانه بیرون رفت، اما دیگر بازنگشت. هر جا سراغش را گرفتم، از او خبری نبود و تلفن همراهش نیز خاموش است. نگران این هستم که برایش اتفاق بدی افتاده باشد.»
با اعلام این مفقودی، تحقیقات در این زمینه آغاز شد و اولین بررسیها نشان داد، آن زن با مرد میانسالی به نام ایرج رابطه داشته است. به این ترتیب ایرج بازداشت شد و گفت که از سرنوشت آن زن اطلاعی ندارد تا اینکه در بازجوییهای فنی به مأموران گفت: «من و حمیرا با هم رابطه داشتیم. روز حادثه او به خانهام آمده بود که بعد از ساعتی گفت که حالش خوب نیست. به همین دلیل سراغ یخچال رفت و کمی سرکه خورد. حمیرا همانجا حالش بد شد و روی زمین افتاد. وقتی بالای سرش رفتم، دیدم نفس نمیکشد. ترسیده بودم و نمیدانستم با جسد چکار کنم، به همین دلیل از دوستم به نام رضا کمک خواستم. او جسد را بیرون برد و بعد از آن نمیدانم با جسد چکار کرد.»
با دستگیری رضا، او ابتدا مدعی شد جسد را به حاشیه شهر برده و بعد از آتش زدن جسد، آن را دفن کرده است، اما وقتی مأموران به محلی که متهم گفته بود، رفتند اثری از بقایای جسد به دست نیامد. آنجا بود که متهم ادعای تازهای را مطرح کرد و گفت از سرنوشت جسد اطلاعی ندارد.
با وجود انکارهای دو متهم، بنا بر شواهد و قرائن موجود، ایرج به اتهام قتل عمد و رضا نیز به اتهام جنایت بر میت روانه زندان شدند. به این ترتیب پرونده بعد از گذشت ۱۰ سال از حادثه بدون کشف جسد به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و صبح دیروز روی میز هیئت قضایی همان شعبه به ریاست قاضی زالی قرار گرفت.
بعد از اعلام رسمیت جلسه، دختر مقتول در جایگاه قرار گرفت و گفت: «متهم دروغ میگوید، او به خاطر سرقت طلاهای مادرم مرتکب قتل شده است و آدرس محل دفن جسد را نمیدهد. پدر او در قبرستانی در شهر بومهن کار میکند. احتمال میدهم با کمک پدرش، جسد را در همان قبرستان دفن کرده باشد.»
دختر جوان در ادامه افزود: «متهم در زندان پیشنهاد ۵۰ میلیون تومان دیه داد، اما قبول نکردیم. او مرد سنگدلی است، به همین دلیل برایش درخواست قصاص دارم.» در ادامه دیگر اولیای دم نیز درخواست قصاص کردند.
سپس متهم ردیف اول در جایگاه ایستاد و گفت: «در قتل نقشی نداشتم و آن زن بعد از خوردن سرکه فوت کرد. همان روز از رضا کمک خواستم که او جسد را بیرون برد و نمیدانم آن را کجا دفن کرده است.»
در ادامه متهم ردیف دوم نیز در جایگاه ایستاد و با انکار جرمش عنوان کرد: «آن روز به خانه ایرج رفتم و آن زن را دیدم، اما قبل از حادثه از خانه بیرون آمدم. باور کنید از سرنوشت مقتول اطلاعی ندارم.»
متهم در ادامه گفت: «از آنجایی که وضع مالی خوبی داشتم، ایرج پیشنهاد داد برای رضایت اولیای دم ۵۰ میلیون تومان دیه پرداخت کنم. او میخواست مرا فریب دهد و از من سوءاستفاده کند، اما قبول نکردم، به همین دلیل من را درگیر این پرونده کرده است.»
در پایان هیئت قضایی وارد شور شد.