سرویس اندیشه جوان آنلاین: اگر با نگاه تاریخی به مقابله اسلام و غرب بنگریم خواهیم دید در برههای از زمان که غرب در قرون وسطی به سر میبرد، ما دوران شکوهمند تمدن اسلامی را داشتهایم که متأسفانه رفته رفته با پاگرفتن مدرنیته و ضعف جوامع اسلامی، افول پیدا کرد، اما اکنون و در دوران معاصر در خیزشی دوباره، ساخت تمدن جدید اسلامی با قرار گرفتن در این مسیر در جهان اسلام بهوجود آمده است. این بیداری بالفعل در کشورهای اسلامی مبتنی بر داشتهها و ظرفیتها بوده و تنها یک خیال نیست. شاید در ۷۰ سال گذشته ساخت تمدن نوین اسلامی در حد خیال بود، اما اکنون اینگونه نیست و پایههای اصلی آن بیداری اسلامی و انقلاب اسلامی ایران است.
این در حالی است که اکنون تمدن غربی تمدن غالب است و مانند سایر تمدنهایی که در گذشته شکل گرفته بودند، نیست. تمدنهای گذشته عمدتاً هژمونی فرهنگی و تکنولوژیکی نداشتند، اما هژمونی تمدن غرب، فرهنگی و تکنولوژیک است و به همین دلیل همه دنیا را فرا گرفته است و نمیتوان نحوه عبور از آن را مانند تمدنهای گذشته دانست.
اگر بخواهیم به دنبال محورهایی باشیم با توجه به این هژمونی غرب، در مسیرمان بنبستی ایجاد نشود، اول از همه باید هویت تمدنی فعلی خود را که متشکل از مجموعهای از باورها و تمایزهاست، حفظ کنیم. هویت مجموعهای از ویژگیهای خاص و وجوه تمایز هر ملت یا فرد است که باید این نقاط افتراق و اشتراک را در سطح تمدنی با تمدن غرب مطرح و حفظ کنیم.
اگر ما خود را هضم شده در تمدن غربی بدانیم نمیتوانیم در مسیر رسیدن به تمدن نوین اسلامی پایدار بمانیم. همانطور که مقام معظم رهبری هم در بیانات خود تأکید داشتند که نباید افقها و آرمانها کمرنگ شوند و همیشه به یاد بیاوریم که چه بودهایم و چه هستیم.
دومین کاری که باید انجام بگیرد این است که هر تمدنی دارای داشتهها و آوردههایی است. در حال حاضر هم ما دارای دستاوردهای تمدنی از غرب هستیم و این مسئله در طول تاریخ وجود داشته است. درحالیکه باید این دستاوردها را متعلق به خود کنیم تا در محصولات تمدنی غربی هضم نشویم.
باید میان هویت خود و دستاوردهای غربی رفت و برگشتی بهوجود آید و پویایی خود را حفظ کرده و از تمدن غربی ایدئولوژیزدایی کنیم؛ چراکه تمدن غرب ایدئولوژیک است و ما باید آن را در مسیر تمدنی خودمان ادغام کنیم.
سومین اقدامی که باید صورت گیرد این است که باید در برابر تهدیدهایی که تمدن غالب غرب در برابر تمدنهای نوظهور ایجاد میکند، ایستادگی کرد. تمدن غرب در برابر افکار و اندیشههای جدی، هستی خود را در خطر میبیند و سعی میکند تمدنهای نوظهور را مورد تهدید قرار دهد. اگر اندیشه و تمدن جدید توان و ظرفیت مناسب به لحاظ سیاسی و اقتصادی و فرهنگی نداشته باشد توان رویارویی در برابر تمدن مسلط را نخواهد داشت.
در صورتی که تمدن اسلامی با توجه به ظرفیتهای بالای خود فعالانه و با در نظر گرفتن محورهای فوق با تمدن غربی مواجه شود، میتواند در برابر تهدیدها مقابله کند. ما باید این سه گام را در مواجهه با تمدن مسلط غرب برداریم تا شاهد ظهور طلیعه تمدن اسلامی باشیم و الا هرکدام از این سه گام کمرنگ باشند یا محقق نشوند، راه رسیدن ما به تمدن نوین اسلامی را دورتر خواهند کرد.
البته بسیاری افراد میپرسند چرا این گامها تاکنون به صورت کامل برنداشته شده است یا به تعبیر دیگری چرا ما در فرایند تمدنسازی اسلامی هنوز در مرحله دولتسازی قرار داریم، که در پاسخ به این شبهه باید گفت اگر ما انقلاب اسلامی را با انقلاب روسیه، فرانسه و هند مقایسه کنیم میبینیم که بهمراتب از آن انقلابها جلوتر رفتهایم و چندین برابر آنها پیشرفت داشتهایم. واقعیت این است که ما قبل از پیروزی انقلاب اسلامی از نظر اقتصادی و علم بومی در نقطه صفر قرار داشتیم و تنها انگیزه مذهبی قوی و همدلی و رهبری هوشمندانه باعث شد تا پیشرفت کنیم. ما در حال حاضر دارای اولین کشور با رشد علمی در منطقه خاورمیانه هستیم.
خیزی که ما برای تمدنسازی برداشتهایم بسیار بلند است. تمدنسازی نیاز به انرژی ذخیره شده دارد. اگر ما اکنون در مرحله دولتسازی قرار داریم، انقلابسازی و نظامسازی را پشت سر گذاشتهایم و نباید آنها را قدمهای آسانی بدانیم بلکه هزینههای زیادی هم برای آنها دادهایم.
در مرحله دولتسازی اسلامی، انقلاب مدیران خود را تعیین و الگوهای خود را تولید میکند و به اجرا میگذارد که کار بسیار سنگینی است. شاید بیشترین انرژی ما در این مرحله صرف شود که بعد از این گام جهش بزرگی اتفاق میافتد؛ لذا برای اینکه ما بتوانیم دولت اسلامی متشکل از کارگزاران متعهد و باانگیزه و انقلابی و تئوری و مدل برای انقلاب اسلامی ارائه دهیم باید تولید علوم انسانی اسلامی داشته باشیم. تولید علوم اسلامی کار بسیار بزرگی است که اگر انجام شود، گام بلندی برداشته میشود زیرا موتور پیشران تمدنها، علم بوده است.
* عضو هیئت علمی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)