سرویس اقتصادی جوان آنلاین: نگاهی به تلاشهای امریکا برای فتح بازارهای جدید برای نفت و گاز خود نشان میدهد این کشور با ابزار تحریم و جنگ تجاری قصد دارد به هر قیمتی که شده نقش خود را در بازارهای نفتی افزایش دهد.
انرژی همواره یک فاکتور مهم در سیاست خارجی امریکا بوده است؛ ترامپ میتواند با استفاده از این ابزار فرصتهای خوبی را برای خود فراهم کند. یکی از اهداف ترامپ، اعمال دوباره تحریمها علیه ایران است که میتواند با اعمال سیاستهای درست فرصتهای خوبی را در صنعت نفت امریکا ایجاد کند؛ به دست آوردن بازارهای جدید برای الانجی امریکا و نفت آن میتواند از فواید تحریمهای واشنگتن علیه تهران باشد.
دیلی صباح در گزارشی نوشته است: توسعه شیل گاز فرصت خوبی را برای امریکا فراهم کرده است تا به یکی از صادرکنندگان میعانات گازی تبدیل شود؛ امریکا هماکنون روزانه ۳ میلیون بشکه هیدروکربور صادر میکند. کرهجنوبی بهعنوان یکی از مشتریان نفت ایران، ۷۰ درصد میعانات گازی شرکت ملی نفت را خریداری میکرد و به گفته وزارت نفت ایران، تهران نیمی از میعانات گازی کرهایها را تأمین میکرد.
در دوره اوباما، دولت امریکا نمیتوانست میعانات گازی مورد نیاز کرهجنوبی را تأمین کند، اما امروز، امریکاییها میتوانند نیاز سئول را برطرف کنند. به لطف توسعه شیل گاز در امریکا، کاخ سفید توانسته است میزان وابستگی کره به میعانات گازی ایران را کاهش دهد.
امریکا قصد دارد یک ابرقدرت حوزه انرژی باشد و نقش مؤثرتری در بازارها ایفا کند؛ کاخ سفید علاقهای ندارد چین در شورای همکاریهای خلیجفارس نفوذ و نقشی داشته باشد. چینیها خاورمیانه و خلیجفارس را به عنوان بزرگترین تأمینکننده نفت جهان زیر ذرهبین خود قرار داده و علاقه زیادی به این مناطق دارند.
پکن روی پروژه اصلی خود یعنی «یک کمربند، یک جاده» و همچنین جاده ابریشم دریایی متمرکز شدهاند که برای موفقیت در این پروژهها باید نقش خود را در تحولات این منطقه افزایش دهند. پروژه جدید جاده ابریشم طرحی برای سرمایهگذاری در زیرساختهای بیش از ۶۰ کشور به منظور توسعه تجاری از راه دریا و خشکی است که چین در سال ۲۰۱۳ از آن رونمایی کرد.
واشنگتن میتواند از طریق کنترل مسیرهای تأمین انرژی چین روی رشد اقتصادی چینتأثیر منفی بگذارد؛ یانکیها دوست دارند نقش بزرگتری در بازارهای چین و هند بهعنوان بزرگترین بازارهای مصرفکننده انرژی جهان داشته باشند. امریکا برای این مهم رقبای بزرگی مانند خاورمیانه دارد.
به گفته جوزف نای از کارشناسان حوزه سیاسی برآوردها نشان میدهد در صورت کاهش قیمت نفت و در پیش گرفتن سیاست انقباضی از سوی کشورهای صادرکننده نفت مانند عربستان، صنعت شیل در امریکا با یک چالش بلندمدت و نه کوتاهمدت و میانمدت مواجه خواهد شد؛ مانند اتفاقی که در جولای سال ۲۰۱۴ رخ داد.
شرایط آماده برای واشنگتن
جوزف نای در این زمینه با اشاره به مشکلات کشورهایی مانند آرژانتین، چین یا کشورهای اروپایی میگوید امریکا گرفتار محدودیتهای استخراجی نیست؛ ایالات متحده میتواند از تغییرات به وجود آمده در منابع انرژی نهایت استفاده را ببرد؛ هماکنون هزاران شغل ایجاد شده که حتی دایره وسعتش به مناطق کمتر توسعه یافته امریکا نیز رسیده است.
برای اقتصاد کشورهای حوزه خلیجفارس، آسیا اکنون بزرگترین شریک اقتصادی است و پیشبینی میشود در دهههای آینده بزرگترین مصرفکننده انرژی متعارف باشد. این منابع نفتی و گاز ستون فقرات اقتصادهای خلیجفارس و منبع اصلی درآمد آنهاست. در سال ۱۹۹۰، شاخصها نشان دادند که سه اقتصاد بزرگ جهان، امریکا، اروپا و ژاپن حدود ۴۵ درصد از کل صادرات نفت و گاز خلیجفارس را به خود اختصاص دادهاند، اما پس از تنها دو دهه این میزان به ۲۳ درصد رسید. انتظار میرود این روند با استقلال انرژی امریکا و تبدیل آن به صادرکننده انرژی ادامه یابد.
طی سالهای آینده، استقلال انرژی امریکا ژئوپلتیک جهانی را تغییر میدهد که خاورمیانه به آن حساس است. برخی پیشبینیها حاکی است که با افزایش استقلال انرژی ایالات متحده، علاقه امریکا به منابع نفتی در خاورمیانه کاهش مییابد. البته این به اهمیت نفت در سیاست خارجی ایالات متحده بستگی دارد.
بدون شک منابع جدید گاز شیل و بهرهبرداری از آنها بر صادرکنندگان قدیمی گاز در منطقه خلیجفارس مانند قطر و ایران تأثیر منفی خواهد گذاشت و همین امر باعث افزایش فشار بر قیمت نفت خواهد شد. با این حال بعید به نظر میرسد که نقش انرژی متعارف به دلیل تقاضای فزاینده اقتصادهای در حال توسعه به ویژه در آسیا (بهخصوص چین) نقش انرژی متعارف در دو دهه آینده بهطور قابلتوجهی تحتتأثیر قرار گیرد.
وقوع انقلاب شیل منجر به کاهش قدرت تولیدکنندگان انرژی متعارف از جمله سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) و نقش سنتی آن بهعنوان تنظیمکننده قیمتهای جهانی نفت شده که به گفته اکثر تحلیلگران نفت دلیل اصلی سقوط اخیر قیمتهاست.
این موضوع برای امریکاییها فرصت خوبی است تا بازارهای جدیدی را ایجاد کنند و به همین دلیل آنها سعی دارند چینیها را از خلیجفارس دور کرده تا صادرات خود را به این کشور افزایش دهند. پکن، اما با درک درست از این بازی واشنگتن، از مواضع خود در جنگ تجاری با امریکا کوتاه نیامده، زیرا میداند بازار چین برای نفت و گاز امریکا یک فرصت بسیار بزرگ است.
دولت چین طی سالهای اخیر برنامهریزیهای گستردهای را برای تأمین امنیت انرژی خود در خلیجفارس پیش گرفتهاند، بهطوریکه قراردادهای چندده میلیارد دلاری را برای کشورهای حوزه خلیجفارس امضا کرده و بر میزان واردات خود از این منطقه و روسیه افزودهاند.