یکی از الزامات و بایدها در نظامهای سیاسی جهان که مقید به اصول مردمسالاری هستند، «احترام به سلایق سیاسی مردم در چارچوب قانون» و «مهندسی و ایجاد ظرف مناسب و قانونی برای مدیریت و استفاده بهینه از سلایق و تفکرات سیاسی در راستای تقویت نظام سیاسی» است. این نیز از مسلمات دنیای سیاست است که اگر نظام سیاسی، برای سلایق مردم احترام قائل نشده و ظرف مناسب ایجاد نکند، بیشک دشمنان آن نظام بهعنوان یک فرصت طلایی به مهندسی و ایجاد ظرف و مدیریت سلایق، در راستای براندازی و یا امتیازگیری کلان از آن نظام خواهند پرداخت.
تفکر اصلاحطلبی بهعنوان یک سلیقه سیاسی در کشور ما نیز تابعی از این قاعده و الزام بوده و در بستر زمان خواسته یا ناخواسته، دانسته یا نادانسته، در موجها و گرداب حوادث سیاسی استقلال خود را از کف داده و غیرمستقیم و در برخی موارد مستقیماً در راستای اهداف سرویسهای جاسوسی دشمن هدایت و مدیریت شده است. بررسی کارنامه ٤۰ ساله این تفکر (از بدو شکلگیری تحت عنوان مجمع روحانیون مبارز تا اجتماع آنان زیر بیرق دوم خرداد و تا تشکیل اردوگاه اصلاحطلبان) پرده از حقایق بسیار تلخ و گزنده سران این تفکر سیاسی برمیدارد.
تقریباً تاریخ جمهوری اسلامی بهویژه پس از دوران جنگ تحمیلی به یاد ندارد که انتخاباتی در کشور برگزار شده باشد و شاهد مواضع اپوزیسیونی تندروهای اصلاحات علیه ارکان نظام و تلاش برای تغییر و تفسیر قوانین به نفع آنان نبوده باشد. تلاش آنان در همه انتخاباتها در باره حذف نظارت استصوابی یکی از همین نمونهها است. حرکات زیگزاگی، مواضع ملون، تلاطم و اعوجاج رفتاری در اردوگاه اصلاحطلبی در ایران، نتیجه و ثمره مشکلات، ضعفها و نقایص این اردوگاه است که طی سالیان متمادی نهتنها برطرف نشده بلکه رفته رفته بر حجم و کیفیت آن افزوده شده است که به برخی از آنها به صورت فهرست اشاره میشود:
۱ - به رغم گذشت ۴۰ سال هنوز اصلاحطلبان تعریف روشن و قابل قبولی از اصلاحات که منطبق با چارچوبهای نظام باشد ارائه ندادهاند.
۲ - هیچگاه با دشمن مرزبندی مشخص و روشنی نداشتهاند.
۳ - همواره در جایگاه طلبکار از نظام نشستهاند.
۴ - هیچگاه نسبت به عملکرد خود پاسخگو نبوده و دائماً فرافکنی کرده و با دادن آدرس عوضی از پاسخگویی طفره رفتهاند.
۵ - در موارد متعدد دست نیاز به سوی بیگانگان دراز کرده و از همآغوشی با سرویسهای جاسوسی دشمن نیز ابایی نداشتهاند.
۶ - بسیار متفرق و غیرهمگون هستند و از همسویی کامل با نظام تا مخالفان و معاندان نظام در این اردوگاه گرد هم جمع شدهاند.
۷ - با مردم هیچگاه صادق نبوده و همواره مردم را در راه رسیدن به اهداف خود ذبح کردهاند و در حالی که بیشترین آسیب را به اعتماد مردم زده اند، همواره نظام را بهعنوان مقصر اصلی بر سر راه مقاصد و منافع خود ذبح کردهاند.
۸ - فاقد استراتژی منسجم و پذیرفته شده هستند.
۹ - از نظر شکلی در نظامند، اما از نظر عملی بر نظامند.
۱۰ - اصالت ذاتی نداشته و ماهیت خود را از رهبران اصلاحات استقراض کرده و حتی در صورت خیانت رهبران خود حاضر به اعلام برائت و بیزاری از آنان نبوده و بر دفاع جاهلانه از خیانتکاران این اردوگاه اصرار ورزیدهاند.
۱۱ - رسماً و علناً وفاداری به نظام را دلیل خیانت به اصلاحات میدانند تا جایی که در این مصاف حتی به برخی رهبران خود هم رحم نکرده و بهعنوان نمونه آقای عارف را به دلیل وفاداری نظام، اصلاحاتی نمیدانند.
۱۲ - بسیار متشتت و دارای مواضع ضد و نقیض و فاقد انسجام رهبری هستند.
۱۳ - دائما در حال حاشیه سازی بوده و عرصه رسانههای خود را جولانگاه دهها و صدها موضوع غیراصلی کرده و از این طریق همواره برای نظام هزینه تولید کردهاند.
۱٤ - اگر چه به ظاهر از وحدت دم میزنند، اما به صورت پیوسته در مسیر وحدت شکنی و تفرقه گام بر میدارند.
۱۵ - در قول و فعل مسیر سکولاریزه کردن جامعه و نظام را در پیش گرفتهاند.
۱۶ - همواره برای نظام اسلامی هزینهساز (مادی و معنوی، سیاسی و اقتصادی) بودهاند.
۱۷ - با بندهای قانون اساسی به صورت گزینشی برخورد میکنند؛ مثلاً اگر نظارت استصوابی به نفع آنان باشد خوب است و در غیراینصورت بد.
۱۸ - همواره در جهت تضعیف و حتی حذف نهادهای قانونی مثل سپاه گام برداشتهاند.
۱۹ - در همآغوشی با ضدانقلاب و منافقین، آنان را فعال مدنی مینامند و از مواضع ننگین منافقین دفاع کردهاند.
۲۰ - مسئولیت پذیر نیستند و مسئولیت اشتباهات خود را به گردن دیگران میاندازند.
۲۱ – نگاهشان در حوزه فرهنگ، همواره ترویج سبک زندگی غربی و هضم در فرهنگ بیگانه بوده است.
۲۲ - با وجودی که همواره بر سر سفره نظام سیاسی متنعم بوده و در تمام سالهای پس از جنگ انباز و شریک در حاکمیت بودهاند، اما دائماً علیه نظام سیاسی موضعگیری کردهاند.
۲۳ - ائتلافهای نامیمون با هر گروهی برای باقی ماندن در سپهر سیاست دارند.
۲٤ - اولویتهای این اردوگاه هیچگاه منطبق با اولویتهای نظام و مردم نبوده است و همواره مسائل فرعی را بر حل مشکلات واقعی مردم نظیر تلاش برای رفع فقر، فساد، بیکاری، تورم، معیشت مردم، تبعیض، رانتخواری و... ترجیح دادهاند.
۲۵ - قدرت کنترل تندروهای اردوگاه را نداشته و نهتنها آنان را طرد نمیکنند بلکه در بسیاری از موارد یا مواضع غلط آنان را توجیه میکنند و یا با طرح مسائل حاشیهای از موضعگیری علیه آنان شانه خالی میکنند.
در یک جمعبندی کلی در باره این اردوگاه میتوان گفت:
۱ - اصلاحطلبان در تمام ادوار تاریخی همواره نان نظام را خورده، اما شمشیرشان به نفع بیگانگان و دشمنان، بر گرده نظام بوده و اصطلاحاً زیر علم بیگانه سینه زده اند
۲ - در تمامی براندازیها و فتنههای گذشته نقش کلیدی ایفا کردهاند.
۳ - همواره از اعتماد و رأفت نظام علیه نظام استفاده کردهاند.
٤ - اگر چه همواره در نظام بودهاند، اما بر نظام عمل کردهاند.
به نظر میرسد وقت آن است تفکر اصلاحطلبی آثار عقلانیت و بلوغ ٤۰ سالگی خود را در گام دوم انقلاب اسلامی به نمایش بگذارد. بیشک تحقق گام دوم انقلاب اقتضا دارد که اصلاحطلبان نیز با جدیت تمام در باره نقصها و مشکلات درون تشکیلاتی و رفتارهای بیرونی خود تجدید نظر کرده و ساختارها، ارتباطات، مواضع و... خود را منطبق با قانون اساسی و نیازهای مردم و در چارچوب دکترین، سیاستهای کلی، اهداف و آرمانهای نظام اسلامی بازطراحی نمایند و به این ترتیب ضمن تعریف قابل قبول از اصلاحات سبب انسجام تفکر اصلاحطلبی و طرد عناصر تندرو (اصلاح طلب بد) شده و دشمنان انقلاب اسلامی را مأیوس سازند.