رمان مهمترین قالب داستانی است که بهخصوص دختران و زنان بیشتر به مطالعه آن علاقه دارند. خوراک فکری و نفوذ فرهنگی رمان را تنها با گشت و گذار کوتاه بین نوجوانان و جوانان میتوان دید. ممکن است این موضوع هنوز فراگیر نشده باشد، اما خواندن رمان بهخصوص با انقلاب دیجیتالی و ظهور کتابهای الکترونیکی و پیدیافهای مجاز و غیرمجاز در فضای مجازی رشد زیادی داشته است؛ به صورتی که رمانها و داستانهای الکترونیکی پابهپای سایر بخشهای مجازی پیش رفته و با توجه به اینکه اغلب نوجوانان و جوانان دارای گوشیهای اندروید هستند این کتابهای مجازی جزئی از زندگی آنها شده است.
سابقه رمانخوانی در ایران بسیار قدیمی است. در خانه مشروطه اصفهان برگهای از اسناد وجود دارد که نشان میدهد عالم آزادیخواهی همچون آقانورالله نجفی که از پیشگامان اقتصاد مقاومتی هم بوده است، در کسوت روحانیت و تبلیغ دین، رمانهای روز دنیا از جمله «سه تفنگدار»، «بینوایان» و... را به محض ترجمه مطالعه میکرده است. البته این رویه بین علما کمتر سابقه داشته است، اما وجود چنین روشنفکران دینی از افتخارات ماست. رهبر معظم انقلاب هم به عنوان ولی امر مسلمین خود از پیشگامان مطالعه رمان در کشورمان هستند.
نکته مهم آن است که رهبر انقلاب وقتی به نمایشگاه کتاب میروند به سراغ کتابهای دینی و احکامی مثل مفاتیحالجنان و... نمیروند، بلکه سراغ رمانهای ترجمهشده و تولیدی را میگیرند. این یک پیام روشن نیز به همه ما دارد و آن اینکه ما هم باید همانند ایشان رمان و ادبیات داستانی را جدی بگیریم. متأسفانه حضور رویکرد ارزشی در زمینه رماننویسی کمرنگ است. بسیاری از ما رمانهای تولیدی را با آثار افرادی مانند «ر. اعتمادی» و نوشتههای مبتذلش میشناسیم. پس از انقلاب «فهمیه رحیمی» باب جدیدی از رمان را میان دختران و نوجوانان باز کرد که البته به ابتذال قبل از انقلاب خط بطلان کشیده و نشان داده بود میتوان رمان پاک نوشت، اما همچنان رنگ زرد در آن موج میزد. سالهای بعد نویسندگان جوانی همچون رضا امیرخانی توانستند فتح بابی در عرصه رماننویسی ارزشی داشته باشند. امیرخانی که یک مهندس جوان و اولین خلبان هواپیماهای سبک محسوب میشد حالا به یک برند در عرصه رماننویسی تبدیل شده است؛ برندی که برای مطالعه آخرین آثارش مردم صف میکشند. این اتفاق، اما هنوز به یک جریان محکم تبدیل نشده است با این حال انتشارات نوپایی همچون عهد مانا توانسته با آثار خاص، مذهبی و گیرا در سالهای اخیر قدمهای روشنی در عرصه رماننویسی مذهبی بردارد؛ قدمهایی که با کمک حرکت خلاقانه پویش روشنا به جریانسازی در عرصه رمانخوانی انجامیده است.
بهنظر میرسد با توجه به وجود نیروهای جوان و کارآمدی که در دهه ۹۰ پا به میدان رماننویسی گذاشتهاند این عرصه مهم بتواند آیندهای روشن در جهت افکارسازی و تمدنسازی میان زنان و دختران ما رقم بزند. در این میان رمانهای واقعی از زندگی شهدای مدافع حرم همچون جوانههایی از خون آن شهدا در باغستان قلم رمان رویش پیدا کرده است و مخاطبان زیادی را به سمت خود کشانده است که بعضاً قابلیت ترجمه و انتشار جهانی نیز دارند. رمانهایی در باب رهیافتگان و تازهمسلمانان نیز که با آثار مهناز رئوفی رهیافته بهایی به اسلام شیعی در دهه ۸۰ نگاهی نو به رمان را گشود کمکم بازار رماننویسی را در احاطه میگیرند که نمونه آن رمان ادواردو نوشته بهزاد دانشگر است که با همکاری انجمن اسلامی شهید ادواردو آنیلی مرجع رسمی تازهمسلمانان به نگارش درآمده و در پویش روشنا قرار گرفته است. دانشگر، اما در اردیبهشت کتاب رمان تولد در لسآنجلس را براساس زندگی محمد عرب ایرانی رهیافته مقیم امریکا و عضو انجمن شهید ادواردو آنیلی رونقی به بازار داد. در کل فضای رماننویسی و ادبیات داستانی ایران به سمتی میرود که میتوان گفت اخلاق، آرمان و معنویت بیش از پیش در حال پیدا کردن و تثبیت جایگاه خود است.