سرویس ایران جوان آنلاین: هفته دولت مبارک. هفته دولت به تمام دولتمردانی که این روزها از این استان به آن استان سفر میکنند و پیوسته در حال افتتاح همزمان دهها پروژهای هستند که برای صدها نفر اشتغالزایی کرده و بسیاری از مشکلات مردم مناطق مختلف را مرتفع ساخته، مبارک. این بازی هر ساله مسئولان است که در این هفته آنقدر پروژه افتتاح میکنند که احساس میشود، از فردا دیگر نه مشکل تولید داریم و نه کمبود آب و نه معضلات زیستمحیطی و نه بیکاری. مدیران پروژه محوری که بیشتر حرف میزنند و آمار میدهند و دیگر هیچ. کافی است اخبار خبرگزاریها و مطبوعات را بررسی کنیم تا هر روز خبر افتتاح و بهرهبرداری صدها پروژه را ببینیم و بخوانیم. پروژههایی که همگی در این هفته به پایان رسیدهاند و در طول این چند روز فقط منتظر مسئولی بودند که آنها را افتتاح کند تا به چرخه خدمات دهی به مردم وارد شوند. اما همین مردم میپرسند چرا با این همه پروژه، گرهای از مشکلاتشان باز یا دردی دوا نمیشود؟
تابستان است و آمار آتش سوزی جنگلها و مراتع در بیشتر استانها بیداد میکند. زبالههای شهری و روستایی روی زمین ماندهاند و شیرابههای آنها به قاتلی برای محیطزیست تبدیل شدهاند. هنوز هدر رفت آب شرب در لولههای فرسوده که دولت وظیفه بازسازی آنها را بر عهده دارد، بالاترین آمار را به خود اختصاص داده است. کوه و ساحل و جنگل و حریم رودها و مراتع همچنان خورده میشوند و دلالان حاصل دسترنج کشاورزان را میبلعند. واردات بیرویه محصولات و کالاهای مختلف، تولید و بازار را به چالش کشیده. روستاها با مهاجرتهای سخت روبهرو شدهاند و شهرستانها منتظر ایجاد مراکز بهداشتی و درمانی مجهز هستند. عشایر حمایت میخواهند و هنوز هم بسیاری از مدارس فرسوده چشم انتظار مسئولی هستند که حرف نزند و فقط سقف کلاسشان را مقاومسازی کند. مسئولی که منتظر روبان قرمز و قیچی گل زده و تعدادی کت و شلوار پوشِ اتوکشیده و یقه سفید نماند که همراهیاش کنند تا ساخت آبخوری یک دبستان را به بهرهبرداری برساند.
تعریف پروژه از منظر مسئولان
براساس آمارهای موجود حدود ۷۵ هزار پروژه نیمه تمام در استانهای مختلف کشور وجود دارد که بودجه زیادی برای آنها صرف شده و اینک به حال خود رها شدهاند. بهرهبرداری از آبهای زیر زمینی و عدم وجود مدیریت صحیح در حوزه آب، بسیاری از دشتها را به دشت ممنوعه تبدیل کرده و کشاورزی را به چالش کشیده است. حوزه گردشگری متولی ندارد و با اینکه اعلام میشود استانهای ایران میتوانند با توسعه صنعت گردشگری خود به درآمدهای پایدار و ارزآوری برسند، اما معلوم نیست چه کسی باید آغازگر و هدایت کننده این کار باشد. با این حال وزرا و معاونان آنها طی روزهای هفته دولت پیوسته در حال بریدن روبانهای قرمز و گل زدهای هستند که پروژهای را در مدار خدماترسانی قرار میدهد. با توجه به اینکه مسئولان به شدت پروژه محور شدهاند، هر کار و اقدام کوچکی که جزو وظایف سازمانها و نهادهای شهری و روستایی است و باید در طول سال انجام دهند را هم با واژه «پروژه» همراه کرده و نگه میدارند تا طی مراسمی ویژه و البته با منت و خبرسازی به مردم ارائه دهند. همین امر موجب شده تا مردم بپرسند چرا این همه پروژه! تأثیری در زندگی آنها ندارد و تغییری در شرایط ایجاد نمیکند؟
آیا واقعاً ایجاد یک زمین ورزشی ۲۰۰ متری یعنی یک پروژه؟ یا رساندن برق به ۲۰ خانواده که تا کنون از این نعمت بیبهره بودند نیاز به حضور وزیر و روبان و دهها همراه و یک سینی و قیچی گل زده دارد؟
وقتی در یک مراسم، خبر «اجرای ۴ هزار پروژه ورزشی در کل کشور» توسط معاون وزیر ورزش و جوانان اعلام میشود، یعنی هر استان باید منتظر دیدن حدود ۱۳۰ پروژه ورزشی باشد که سهم هر شهرستان تقریباً حدود ۱۰ پروژه است. یا وزیر نیرو از «افتتاح ۱۰ سد بزرگ تا پایان سال و هر هفته آبرسانی به ۳۰ روستا» خبر میدهد، باید مطمئن شویم که طی یکسال آینده به ۱۴۴۰ روستا آبرسانی خواهد شد؟ اصلاً این همه روستای بدون آب داریم؟
یا وقتی مدیرکل راهداری و حمل و نقل جادهای مازندران از «افتتاح ۳۳ پروژه راهداری و نظارت» صحبت میکند، دقیقاً به چه چیزهایی میگوید «پروژه»!
فرماندار شهرستان آوج هم میگوید: «۷۵ طرح عمرانی، خدماتی و زیربنایی در این شهرستان افتتاح میشود.» ۷۵ پروژه برای یک شهرستان کوچک یعنی بهدست آوردن تمام نداشتهها، یعنی تحولی عظیم!
و مدیرعامل شرکت فرودگاهها و ناوبری هوایی ایران وقتی از «افتتاح ٢٥ پروژه عمرانی در ٩ فرودگاه کشور در هفته دولت خبر میدهد.» آیا بازسازی سالنها یا کاشی کردن دیوار سرویسهای بهداشتی را پروژه میداند؟
بیشک اگر به اصل اقدامات هر یک از مسئولان رجوع شود، به خوبی قابل ملاحظه است که هرگز مشکلات اصلی و دردهای مردم در این کارها دیده نشده و فقط با بهرهگیری از پیشوند «پروژه» سعی در بزرگنمایی آنها شده است. کاری که در زمان افتتاحها به خوبی میتوان به واقعیتشان پیبرد. وقتی چند نفر کت و شلوار پوشیده با کفش واکس زده سینی به دست در کنار یک روبان قرمز منتظرند تا چند ماشین از راه برسد و مسئولی شیک پوش از آن پیاده شود تا با قیچی مزین به گلهای مصنوعی، مصنوعیترین شادی را به روستاییان هدیه دهد. مراسمی که به غیر از دخترک سنتی پوشی که چند بیت شعر را برای خوش آمدگویی حفظ کرده، نمیتوان یکی از ساکنان و روستانشینان را در آن دید.