سیاست خارجی امریکا در غرب آسیا و اغلب مناطق داغ امنیتی هنوز بر پایه هرج و مرج سازنده میچرخد و با اینکه در دو دهه گذشته دولتهای متفاوتی در کاخ سفید مستقر شده اند، ولی سیاست نظامی و امنیتی آنها تغییر نکرده است. آغاز اجرای این راهبرد نظامی – امنیتی با بهانه مبارزه با تروریسم القاعده با حمله نظامی مستقیم به عراق و افغانستان دنبال شد که در عراق و به دلیل هزینههای نظامی و تلفات مستمر از نظامیان امریکایی و سرافکندگی در تحقق اهداف پیشبینی شده در سال ۲۰۱۰ مجبور به خروج از عراق شدند و در افغانستان پس از ۱۹ سال، اکنون در طی مذاکرات مکرر با طالبان که بهانه اصلی حمله به افغانستان بودند، در حال مذاکره هستند تا به بهانههای مختلف، بخشی از حضور خود را حفظ کنند.
نکته اصلی در افغانستان این است که امریکا، مجموعه شرایطی را جست و جو میکند تا بیثباتی و نا امنی و حتی جنگ داخلی در این کشور استمرار یابد، به همین دلیل از یک سو به دنبال یک دولت ضعیف و از سوی دیگر درپی صلح و مذاکره و توافق با طالبان است. این در حالی است که ابزار فرسوده تروریسم داعشی را نیز به افغانستان کشانده و به خوبی درک میکند که واگذاری سهم بزرگ حکومتی به طالبان، جنگ داخلی را به ارمغان میآورد. پروژه تروریسم تکفیری – وهابی در سوریه و عراق شکست خورده و در سوریه نفسهای آخر را میکشد، ولی امریکا حاضر نیست این ابزار پیشبرد اهداف خود را به سادگی قربانی کند. بخشی را به افغانستان منتقل کرده و بخشی را به لیبی و شمال آفریقا و بخشی را به بیابانهای غرب عراق برده تا در کنار هستههای باقی مانده در کوههای حمرین، به پروژه زخم باز تروریسم تبدیل شوند.
ولی مشکل امریکا در عراق این است که بازوی قدرتمند حشدالشعبی و اندیشه ضدامریکایی در نهادهای قانونی، مانع تکمیل این پروژه در عراق هستند؛ لذا با اینکه در دوره سه ساله برای نابودی داعش، همواره یا داعش را نجات داده و یا گاه نیز به حشدالشعبی حمله نظامی ثبت کرده، امروز برای جلوگیری از تحریک افکار عمومی و نهادهای قانونی و واکنشهای حشدالشعبی، حمله به مراکز حشدالشعبی در آمرلی یا انبار مهمات در الصغر را به نحوی انجام داده تا رژیم صهیونیستی را پشت سر آن معرفی کند، چراکه نتانیاهو هم در آستانه انتخابات پارلمانی نیازمند مانور قدرت برای کسب رأی است و این کار نه در غزه و نه در لبنان و نه در سوریه امکانپذیر نیست؛ لذا با نعل وارونه در عراق و هدف قرار دادن مراکز حشدالشعبی، مقدمات یک پروژه خطرناک در عراق را فراهم میکند. اجرای ممنوعیت پروازی که از سوی نخستوزیر عراق فرمان اجرایی آن صادر شده تا تحقیقات در مورد رخدادهای یادشده به نتیجه برسد، حاکی از هوشیاری مقامات عراق و حشدالشعبی است تا پرونده امریکا و داعش در عراق، به طور یکجا، یکسرهسازی شوند.
همانگونه که در خلیج فارس، این پروژه با سیلی راهبردی و گیجکننده تاکنون به پیش رفته، در عراق و افغانستان نیز، گامهای تکمیلی در راه هستند که حاصل آن فقط شکست پروژه ناامنسازی و هرج و مرج سازنده نیست، بلکه همانگونه که حضرت امام (ره) پس از حمله نظامی به طبس اعلام کرد، آقای کارتر باید دنبال شغل دیگری برود، اکنون نیز آقای ترامپ باید دنبال شغل دیگری باشد که ظاهراً بهترین شایستگی وی، همان شغل اجدادی در کانادا است که تصویر آن منزل را نخستوزیر کانادا به ترامپ هدیه کرد.