سرویس جامعه جوان آنلاین: به گزارش خبرنگار ما، بیتوجهی مدارس و والدین نسبت به آموزش مهارتهای زندگی به کودکان به مشاجرههایی منجر میشود که پایان برخی از آنها به حوادثی تلخ منجر میشود. در پروندهای که ۱۳بهمن سال۹۷ تشکیل شد، مأموران پلیس از مرگ مشکوک پسر ۲۰ساله به نام آرمین در بیمارستان الغدیر باخبر و راهی محل شدند. شواهد نشان میداد آرمین بر اثر اصابت چاقو به سینهاش زخمی و توسط پدر و مادرش به بیمارستان منتقل شده، اما بر اثر شدت جراحات فوت کردهاست. با انتقال جسد به پزشکی قانونی، پرونده با موضوع قتل عمد تشکیل شد و زوج میانسال مورد تحقیق قرار گرفتند و مدعی شدند آرمین مقابل خانه با چند مردناشناس درگیر شده است. با تناقضگوییهای زوج میانسال فرضیه جنایت خانوادگی قوت گرفت که سرانجام اعتراف کردند پسر ۱۵سالهشان به نام آرمان عامل قتل برادرش است.
با این اقرارها، آرمان، برادر مقتول بازداشت شد. او بعد از اعتراف به جرمش در شرح ماجرا گفت: «شب حادثه به مغازه دوستم رفته بودم، اما دیر به خانه برگشتم. آرمین از من بزرگتر بود و در کارهای من دخالت میکرد و همین باعث شده بود با او لجبازی کنم. آن شب به خاطر دیر آمدنم عصبانی شد و مرا کتک زد. بعد از کمی جر و بحث خوابیدیم، اما صبح که از خواب بلند شدم دیدم تلفن همراهم بالای سرم نیست. فکر کردم شب قبل آن را در مغازه دوستم جا گذاشتهام به همین خاطر به آنجا رفتم، اما دوستم گفت آنرا همراهم به خانه بردهام. فهمیدم گوشیام را آرمین برداشته است به همین خاطر وقتی به خانه برگشتم از مادرم خواستم آنرا از او بگیرد سپس تهدید کردم به مدرسه نمیروم.»
متهم ادامه داد: «آرمین خوابیده بود که با سر و صدای من و مادرم از خواب بلند شد و به طرفم آمد. او یک سیلی به صورتم زد و همین بهانه درگیری شد. مادرم مرا از خانه بیرون کرد و مقابل در منتظر بودم تا کیف مدرسهام را بیاورد، اما یکباره صدای داد و فریاد مادرم را شنیدم. متوجه شدم برادرم قصد کتک زدن مرا دارد آنجا بود که به سوپرمارکت سر کوچه رفتم و یک چاقو برداشتم. وارد خانه شدم که آرمین را دیدم در راهپلهها با دسته جاروبرقی ایستاده است. او وقتی مرا با چاقو دید کنترل اعصابش را از دست داد سپس با دسته جاروبرقی مرا کتک زد. برای ترساندن او چاقو را به طرفش گرفتم، اما مرا هل داد و روی زمین افتادم. بلافاصله بلند شدم و با هم گلاویز شدیم که این بار هر دو روی زمین افتادیم. آرمین همچنانکه روی زمین نشسته بود با مشت و لگد به صورتم میزد. همانجا برای اینکه از دستش فرار کنم با چاقو به سینهاش یک ضربه زدم و فرار کردم.»
متهم در حالیکه به شدت گریه میکرد در آخر گفت: «نمیخواستم برادرم را بکشم، اما او فکر میکرد برادر بزرگ است و باید حرفش را گوش کنم. اما من لج میکردم تا اینکه روز حادثه او را با چاقو زخمی کردم تا بتوانم فرار کنم که ناخواسته باعث مرگش شد. خیلی پشیمانم، چون همین یک برادر را داشتم که با مرگش تنها شدهام.»
بعد از اعترافهای متهم و بازسازی صحنه جرم وی روانه کانون اصلاح و تربیت شد و پرونده با رضایت اولیایدم از جنبه عمومی جرم به شعبه هفتم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. به این ترتیب پرونده در نوبت رسیدگی قرار گرفت و پسر نوجوان به زودی پای میز محاکمه قرار خواهد گرفت.