کد خبر: 965349
تاریخ انتشار: ۱۹ مرداد ۱۳۹۸ - ۲۲:۰۶
رسانه‌ها، مردم یا ستاره‌ها
چرا خیلی از آدم‌ها این همه به سلبریتی‌ها اهمیت می‌دهند؟ از متولدان قرن بیست‌ویکم بپرسید که چه چیزی تعیین‌کننده فرهنگ سلبریتی است تا بر رسانه‌های دیجیتال انگشت بگذارند. رسانه‌هایی که به دارندگان گوشی هوشمند امکان داده است ظرف چند ثانیه «لایک» بزنند و ریتوییت کنند.
سرویس سبک زندگی جوان آ‌نلاین: امروزه سلبریتی‌ها بیش از همیشه خود را به رخ جامعه می‌کشند و گروه‌ها را تحت تأثیر قرار می‌دهند، با این همه تولد و رواج فرهنگ سلبریتی صرفاً ناشی از اینترنت نیست. شارون مارکوس در کتاب خود با عنوان «درام سلبریتی» ضمن تأکید بر آنچه گفته شد به بررسی روند شکل‌گیری فرهنگ سلبریتی پرداخته است. وب‌سایت ترجمان بخشی از این کتاب را با عنوان «۱۵۰ سال است می‌خواهیم بدانیم سلبریتی‌ها چطور سلبریتی شدند» و ترجمه حسین رحمانی منتشر کرده است که خلاصه آن را در ادامه می‌خوانید.

چرا خیلی از آدم‌ها این همه به سلبریتی‌ها اهمیت می‌دهند؟ از متولدان قرن بیست‌ویکم بپرسید که چه چیزی تعیین‌کننده فرهنگ سلبریتی است تا بر رسانه‌های دیجیتال انگشت بگذارند. رسانه‌هایی که به دارندگان گوشی هوشمند امکان داده است ظرف چند ثانیه «لایک» بزنند و ریتوییت کنند.
تئودور آدورنو و دانیل بورستین، منتقدان فرهنگی میانه قرن [بیستم]بدبین‌تر بودند. نظر آن‌ها این بود که ستاره‌ها را رسانه بر مردم بی‌فکر تحمیل کرده است. بعدتر و در دهه‌های ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ اندیشمندانی از قبیل جکی استیسی و هنری جنکینز مردم را مسئول دانستند که ستاره‌ها را می‌سازند یا نابود می‌کنند. در دوره‌های رونق و شکوفایی، زندگینامه سلبریتی‌ها معمولاً شهرت و آوازه را به استعداد، اقبال و سختکوشی گره می‌زنند و در دوره‌های خطر و بی‌ثباتی، از خودویرانگری افراد مشهور بیشتر می‌شنویم.
هر یک از این دیدگاه‌ها قدرت را فقط به یکی از اجزای معادله نسبت می‌دهند؛ رسانه، مردم یا ستاره‌ها. همه این دیدگاه‌ها اشتباهند، زیرا همه آن‌ها درست هستند. هیچ گروهی به‌تن‌هایی قدرت آن را ندارد که ستاره‌ای را بسازد یا نابود کند. سه گروه هم‌قدرت، تهیه‌کنندگان رسانه، افراد جامعه و خود سلبریتی‌ها در تبانی و رقابت با یکدیگر سلبریتی‌ها را به شهرت می‌رسانند. قدرت هیچ کدام تعیین‌کننده نیست و هیچ‌کدامشان هم ناتوان نیستند.
این تلاش سه‌جانبه برای ایجاد، تعیین و ساقط کردن سلبریتی‌ها خستگی‌ناپذیر است.
شبکه‌های اجتماعی کنش و واکنش مخاطبان، رسانه و ستاره‌ها را تشدید کرده و سرعت بخشیده‌اند، ولی فرهنگ مدرن سلبریتی را یوتیوب و توییتر خلق نکرده‌اند. فرهنگ مدرن سلبریتی ۱۵۰ سال پیش و به لطف مطبوعات عامه‌پسند، عکاسی تجاری، راه‌آهن، کشتی بخار و سازمان ملی پست پدید آمده است.
ادوین بوث (۱۸۳۳ تا ۱۸۹۳) را در نظر بگیرید که یکی از پرآوازه‌ترین بازیگران امریکایی قرن نوزدهم بود. اگر امروز نامش در خاطرمان مانده، فقط به این دلیل است که برادرش آبراهام لینکلن را به قتل رساند، اما ادوین بوث در زمان خودش به دلیل بازی در نقش هملت و ریچارد سوم و بروتوس در نمایشنامه ژولیوس سزار مشهور شده بود. ادوین بوث از بازیگری به‌قدری پول درآورد که چند سالن نمایش و عمارتی در پارک گرامرسی نیویورک خرید. بوث این عمارت را به باشگاهی مردانه به نام پلیرز تبدیل کرد تا جایی برای معاشرت بازیگران و نخبگان باشد. خودش در طبقه بالای ساختمان، جایی در میان کتاب‌ها و یادبود‌های تئاتر و صد‌ها نامه برگزیده‌ای که از دهه ۱۸۶۰ تا ۱۸۹۰ دریافت کرده بود، زندگی می‌کرد.
نامه‌های هواداران ادوین بوث نشان‌دهنده بسیاری از پیوند‌هایی است که تماشاگران قرن نوزدهمی را با رسانه‌ها و ستاره‌ها مرتبط می‌کند. در نتیجه کشتی بخار، در اروپا هم روی صحنه رفت و نامه‌هایی از انگلیس و آلمان دریافت کرد. به‌واسطه راه‌آهن در شهر‌های بزرگ و محله‌های کوچک، از آکرون تا زنسویل تماشاگر داشت.
تعدادی از نامه‌هایی که ادوین بوث نگه‌شان داشت «ستایش‌نامه»‌هایی بودند که می‌خواستند وعده ملاقاتی با او ترتیب دهند. در نامه‌های دیگر برای پول، کار و درس رایگان بازیگری به او التماس کرده‌اند. عده‌ای دائماً دارو‌های تقلبی برایش می‌فرستادند و عده‌ای هم می‌کوشیدند عقاید مذهبی‌اش را عوض کنند. ده‌ها نفر هم شعر‌های بلندی برای بوث می‌فرستادند که محتوایشان ترکیبی از همه موارد قبلی بود.
بیشتر نامه‌ها در ستایش از بوث به راه افراط رفته‌اند، ولی تعداد زیادی هم شامل انتقاد‌هایی بی‌مضایقه است و برازنده ترول‌های توییتری. سال ۱۸۶۶ مکاتبه‌کننده‌ای به ادوین بوث توصیه کرد که چطور ریچارد سوم بهتری باشد. مکاتبه‌کننده با گلایه می‌نویسد: «ظاهر شما به قدر کافی عبوس و محزون نیست. بهتر است قوز کمرتان بیشتر باشد و وقتی وارد صحنه می‌شوید، باید لَنگ‌زدنت بیشتر باشد.». بقیه منتقدان ادب و متانت کمتری داشتند. «شکسپیر دوم» با خط خرچنگ‌قورباغه‌ای که خط‌به‌خط بدتر می‌شود، توصیه تندوتیزی می‌کند: «جناب آقای بوث، هملت شما مبالغه‌آمیز است. کج‌وکولگی دائمی‌تان نقش را یکنواخت می‌کند. بعضی قسمت‌ها خوب است، ولی در قسمت‌های دیگری که باید مثل آدم‌های منطقی بازی کنید، شبیه دیوانه‌ها بازی می‌کنید.»
همه ما حتی آن‌هایی که سلبریتی‌ها را نادیده می‌گیرند، بخشی از قصه‌ای هستیم که می‌توانیم بر برون‌دادش مؤثر باشیم، ولی هرگز نمی‌توانیم دقیقاً پیش‌بینی‌اش کنیم. سلبریتی‌ها نه بازیچه‌اند و نه خدا. اعضای جامعه نه مصرف‌کنندگانی منفعلند و نه خالقانی با قدرت مطلق. آن‌ها با خودشان بحث می‌کنند و تصمیم شخصی هر فردی برای تعامل یا چشم‌پوشی از سلبریتی‌ها در ایجاد و نابودی ستاره‌ها نقش دارد. روزنامه‌نگاران اخبار سلبریتی‌ها را پوشش می‌دهند تا توجه جامعه را جلب کنند. دسته‌ای از آن‌ها سلبریتی‌ها را نقد و دسته دیگر خوراک سلبریتی‌ها را فراهم می‌کنند. فرهنگ سلبریتی چیزی نیست جز همین های‌وهوی؛ نمایشی که عده زیادی در نگارشش دخیلند ولی مهار کاملش در اختیار هیچ کس نیست.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار