سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: خیلی مواقع ما در توصیف و تعریف از یک آدم حرفهای میگوییم: «طرف خیلی کاردرسته» و منظورمان این است که کارش را خیلی خوب بلد است، اما این به معنی درستکار بودن شخص نیست، یعنی ممکن است طرف در کار دزدی یا خفتگیری آدمی حرفهای و تمیزکار (!) و به قول عامیانه کاردرست (!) باشد، اما نفس کار او با درستکاری مغایرت دارد. گاهی نه در این حد که مثال زدیم، اما در موارد متعدد و معمول کار و زندگی جای درستکار بودن را با کاردرست بودن اشتباه میگیریم. در ادامه با نگاهی به بخشهایی از محتوای کتاب صد قانون طلایی کار نوشته ریچارد تمپلار و ترجمه شهلا پروین این موضوع را بررسی میکنیم.
همه ما به کار کردن نیاز داریم
کار کردن بخش مهمی از زندگی است که به نوعی موجب احراز هویت ما میشود. بدون کار، احساس بیهودگی به سراغ ما میآید. البته همه ما در انتخاب نوع کار خود مختار هستیم و ثمره این اختیار نیز عشق به کار و اشتیاق به درست انجام دادن آن است. بیشک آنچه ما را از دیگران متمایز میسازد میزان پشتکار و انگیزه در کارمان است. سخت کار کردن و عرق ریختن اگر توأم با عشق و انگیزه نباشد حاصلی جز خستگی، گلایه و شکایت نخواهد داشت؛ لذا باید تدبیری بیندیشیم که هم خوب کار کنیم و همزمان از کارمان نیز لذت ببرید.
همه ما دوست داریم کارمان را خوب انجام دهیم، کاری مهم انجام دهیم، حقوق بیشتری بگیریم، امنیت بیشتر و موفقیت شغلی خوب و آینده روشنتری داشته باشیم بنابراین سعی میکنیم کارمان را چنان خوب انجام دهیم که شایسته پاداش، احترام و ارتقا باشیم و درست همین جاست که اشتباه میکنیم!
چرا اشتباه میکنیم؟
جوابِ سادهای برای این پرسش وجود دارد: اگر بخواهیم تفاوت میان کارآیی و کارآمدی را بیان کنیم، کارآیی یعنی کاری را درست انجام دادن و کارآمدی یعنی کار درست را انجام دادن.
رئیس شما میگوید که چگونه کار را درست انجام دهید، اما شما باید خودتان تشخیص دهید که چه کاری درست است. لازمه این کار این است که از بیرون به سازمان و نیازهایش نگاه کنید، علاوه بر شناسایی شیوههای برآوردن نیازها، بایدها و نبایدهای کاری را نیز برای برآوردن اهداف سازمان شناسایی کنید.
یکسری افراد همیشه مورد احترام و تأیید سازمان هستند. اینها همان افرادیاند که کار خود را درست انجام میدهند، اما اینکه آیا کاردرست را انجام میدهند یا نه، آینده و میزان پیشرفت سازمان در طول زمان تعیینش میکند.
مهمترین مسئله برای موفقیت دائمی تأکید بر کارآمدی اعضا در یک محیط سازمان یافته اعم از بخش خصوصی یا دولتی یا هر شغل دیگری میباشد نه تأکید بر کارآیی افراد. داشتن دیدگاه دوم یعنی مقدم شمردن درست کار کردن و در چهارچوب کار کردن به مرور زمان سبب پرداختن به جزئیات و مسائل پیش پا افتاده شده و قدرت تحلیل، تخیل و استدلال را از کارمندان در چارت سازمانی یا حتی کارگران یا هر کسبه دیگری در هر جایگاه شغلی را سلب میکند. در نتیجه بهصورت ناخودآگاه فرصت رشد و پیشرفت سازمان و یا جذب مشتری بیشتر را از دست میدهیم.
میدان دادن به ایدههای نو
البته میدان دادن به افراد برای اثبات کارآمدیشان مستلزم قبول ریسک در هر چارتی میباشد. پرورش هیچ ایده نو و تازه بدون قبول موانع و ضرر احتمالی امکانپذیر نیست، در نتیجه در هر جایگاهی باید انعطافمان را افزایش دهیم تا هم برای پذیرشِ عملکردهای درست، اما خارج از چهارچوب آماده شویم، هم برای ارائه ایدههای نو پیشقدم شویم.
فرامش نکنیم رشد کاری بدون برداشتن قدمهای بزرگ امکانپذیر نیست. برای اینکه درصد ریسک خود را برای برداشتن اولین قدم در جهت کارآمدی بیشتر به حداقل برسانیم میتوانیم از کدهای موفقیت شخصی در حیطه کارمان استفاده کنیم، کدهای رازآلودی که با رمزگشایی و عمل به آن میتوانیم به قلههای موفقیت برسیم. این کدها همان «قوانین کار» هستند.
کار هم قوانین خود را دارد
خارج از چهارچوب کار کردن نه تنها به منزله بدون قانون کار کردن نیست بلکه کار درست انجام دادن قوانین خاصِ خودش را دارد. قوانین کار توصیههایی است برای بهتر کار کردن و بهتر استفاده کردن از فرصتهای شغلی که در اختیار هر یک از ما قرار گرفته است.
اگر بخواهیم تیتروار چند مورد از قانونهای پیشرفت کار را برشمریم میتوانیم از جمله مهمترینشان به موارد زیر بپردازیم:
در خفا تمرین کنید و بعد از هر بار شکست ممارست بسیار داشته باشد، بگذارید تنها با نتیجه کار دیگران را شگفتزده کنید. تا میتوانید کمتر وعده بدهید و بیشتر عمل کنید. اگر میتوانید کاری را تا چهارشنبه انجام دهید همیشه بگویید تا جمعه. اگر انجام کاری برای شما یک هفته درگیری دارد بگویید دو هفته. این کار فریبکاری و دروغ نیست بلکه صرفاً نوعی دوراندیشی است. اگر در کارتان اشتباه کردید صادقانه به اشتباه خود اعتراف کنید و همیشه در محاسباتتان احتمال درصدی از خطا را بدهید. مطمئن باشید مدیران نمیتوانند شما را به خاطر درصد خطای کم اخراج کنند. البته فراموش نکنید که شما برای بهتر بودن خلق شدهاید و نباید با سهلانگاری نسبت به تعهدتان بیتفاوت باشید.
بیشتر یاد بگیرید، ضرر نمیکنید
عصر امروزه عصر مهارت و یادگیری است. فرقی ندارد شما یک کارگر سادهاید یا یک متخصص طراحی داخلی، داشتن هر مهارت اضافهای که لزوماً در کارتان نیاز ندارید، ولی امتیاز مثبتی برای شما نسبت به سایر رقبای شغلیتان محسوب میشود لازم و ضروری است. قطعاً یک صندوقدار که نوازندگی پیانو هم بلد است شانس بیشتری جهت استخدام در یک رستوران لوکس را دارد، شاید فردا صاحب رستوران برای مجموعهاش یک پیانو سفارش داد.
آراسته و تمیز باشید
شک نکنید که افراد آراسته خیلی زودتر و بهتر به نتیجه میرسند. آمار و ارقام و تجربههایی نیز این را تأیید میکند. شما هرقدر هم که درستکار و کاردرست باشد اگر پوشش مناسبی نداشته باشید یا به بهداشت دهان و دندان بیتوجه و به عطر خوب و آراستگی توجه نکنید در همان برخورد اول سبب زدگی طرف مقابلتان میشوید. پس وقتی میتوانید با آراستگی بخشی از مسیر را طی کنید چرا این کار را انجام ندهید؟!
هدفمند و با تدبیر باشید
با تعیین هدف محل اشتباه را پیدا میکنید، راه حل اشتباه را مییابید، نحوه مقابله با اشتباه را میفهمید و راههای جلوگیری از تکرار اشتباه را کشف میکنید. درکُل با تعیین هدف در وقت، انرژی و پول خود صرفهجویی میکنید. افراد با تدبیر هیچگاه شروعکننده یک نزاع و درگیری نیستند بلکه برعکس سعی میکنند جلوی هرگونه درگیری را بگیرند، هنگام دعوا خود را کنار نمیکشند و بیتفاوت نمیمانند بلکه طرفین دعوا را به آرامش دعوت میکنند. به این ترتیب الهامبخش دیگران میشوند و مردم به آنها به چشم یک مشاور دلسوز نگاه میکنند. این افراد هنگام دعوا از هیچ یک از طرفین دعوا حمایت نمیکنند بلکه با سؤال کردن از طرفین توجه آنها را به جزئیات جلب میکنند و آنها را از موضوع اصلی منحرف میکنند.
کار را به خانه نبرید
کار شما فقط یک کار است نه چیز دیگر. کار شما سلامتی شما، خانواده شما و روح شما نیست. کار شما فقط یک کار است که با آن میتوانید بهترین زندگی را برای خانوادهتان فراهم سازید، اگر جز این باشد به بیراهه رفتهاید. البته باید به کار خود علاقه نیز داشته باشید، ولی کار خود را به محیط خانه و خانواده نکشانید. شما قرار است کار کنید که زندگی کنید پس به خاطر کار زندگی نکنید.