- الو! سلام علیکم! من موبایل آقاحسین قدیانی رو گرفتم؟!
- خودم هستم! بفرمایید!
- ممکنه گوشی رو بدین آقاحسین؟!
- عرض کردم خدمتتون که خودم هستم؛ آقاحسین!
- شما آقاحسین قدیانی هستین؟!
- بله خب!
- از کجا مطمئن باشم که شما آقاحسین قدیانی هستی؟! همون روزنامهنگاره دیگه؟!
- بله! همون روزنامهنگاره! امرتون؟!
- اگه شما خود قدیانی هستی، بگو اسم اولین کتابش چی بود و پیجش چند تا فالوئر داره و تیتر آخرین متنش در روزنامه جوان چی بود؟!
- «نه ده»، ۵۱ k، شرح شورا!
- نام پدر؟!
- گرفتی ما رو؟! فرض کن اکبر!
- حالا نمیخوای بدونی من کی هستم حسینجان؟!
- ملکه الیزابتی دیگه!
- از کجا فهمیدی جنتلمن؟!
- از تناژ صدات، همون اول که گفتی الو!
- ببین حسین عزیز! من نوشتههات رو خیلی دوست دارم! یعنی هر وقت، چیزی مینویسی، به جون جفت عروسهام، بادقت میخونم! خوبی قلمت اینه که یه نقطه واحد رو نمیگیری و ذهن پریشان داری و مثل قصهنویسی جادویی به هر دری میزنی! حسینجان! شما این همه در نوشتههات، اسم مقام معظم رهبری و حضرت امام خمینی رضوانالله تعالی علیه رو میبری، گمونم کم آشنا نداشته باشی در بین مقامات! میشه برای من پیرزن، یه رو بزنی، این چیزکش یعنی نفتکشمون آزاد شه؟! جون الیزابت، گفتم!
- من، هم در بین مقامات لشکری، آشنا دارم و هم در میان مقامات کشوری! یک آشنا هم در دولت دارم به اسم حسامالدین! به کدوم دسته رو بندازم؟!
- با یکی که هم در لشکری سابقه داشته باشه، هم در کشوری، مثل «رضا محسنی» آشنائیت (!) نداری؟! شنیدم خرش خیلی میره! شرمندهها!
- منظورت از رضا محسنی، احیاناً «محسن رضایی» نیست؟!
- آره آره! پیر شدیم رفت! کمی آلزایمر هم دارم، از شما چه پنهان!
- میخوای با آقای وحید حقانیان صحبت کنم، شاید تا فردا، چیزتون آزاد شد!
- شماره همین عبدالله گنجی روزنامه جوان رو نداری، برام بفرستی واتسآپ؟!
- یه شرط داره! باید پنج بار پشتسر هم، بدون این که نفس بکشی، بگی؛ «خورشید در مستعمرات بریتانیا هرگز غروب نمیکند، آره ارواح عمهام!»
- چند بار؟!
- پنج بار دیگه! پس چند بار!
- اگه شش بار بگم، قول میدی یه رو هم به رئیسدفتر فرماندهی معظم کل قوا بندازی؟!
- هفت بار بگی، به آقای صفارهرندی میگم که به سردار سلامی بگه، بلکه نفتکشتون آزاد شد!
- خورشید در مستعمرات بریتانیا هرگز غروب نمیکند، آره ارواح عمهام! خورشید در مستعمرات بریتانیا هرگز غروب نمیکند، آره ارواح عمهام! خورشید در مستعمرات بریتانیا هرگز غروب نمیکند، آره ارواح عمهام! خورشید در مستعمرات بریتانیا هرگز غروب نمیکند، آره ارواح عمهام! الان چهار بار گفتم، شماره مدیرمسئول کیهان رو میدی؟!
- چون وسطش شروع کردی صحبت، جریمه میشی! ۱۰ بار پشتسر هم بگو؛ «شیش سیخ جیگر، سیخی شیش هزار؛ ملکه بذار، ملکه نذار!»
- بگم، چی میشه؟!
- شماره خانم زهرا چخماقی رو برات میفرستم، بلکه یه کانالی هم از طریق ایشون بزنی!
- آقاحسین! از نجمالدین شریعتی، هیچ شمارهای نداری؟! بد نیست با حجتالاسلام ماندگاری صحبت کنه، بلکه ما از این درماندگی نجات پیدا کنیم!
- ۱۲ بار اون جمله آخر رو بگو، وصلت کنم به احسان علیخانی!
- شیش سیخ جیگر، شیخی سیس...
- سوختی! پشت خطی دارم! محسن رضاییه! فعلاً بای!