کد خبر: 964320
تاریخ انتشار: ۱۰ مرداد ۱۳۹۸ - ۰۵:۱۰
مدیران موردنظر امیرالمؤمنین (ع) کجا هستند؟
اقتصاد بیمار و مشکلات بی‌شمار اقتصادی نشان از آن دارد که اکثر سازمان‌ها کمابیش مبتلا به بیماری مدیران بی‌کفایت هستند. کاش حداقل کسانی که دستی در انتخاب و جابه‌جا کردن افراد در مراکز و سازمان‌های حساس دارند افرادی را انتخاب کنند که شایستگی آن مقام را داشته باشند
کسری محمدیان
سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: وقتی کارمند ساده یک سازمان یا حتی یک شرکت خصوصی باشیم با هدف رسیدن به مراتب بالاتر، تمام سعی و تلاش خود را به‌کار می‌گیریم تا در کار خود موفق باشیم و این موفقیت و ساعی بودن ما به گوش رئیس و بالادستی‌های سازمان یا شرکت مربوطه برسد، به امید گرفتن ترفیع و بالا رفتن حقوق ماهانه. در این مسیر قطعاً غیر از سواد و دانش کافی و لازم برای هر پست و مقامی، تلاش و جدیت و پشتکار هم لازم و ضروری است. شاید داشتن معرف هم در جهت رسیدن ما به هدف‌مان بد نباشد و سفارش و توصیه یک آشنای معتبر ما را سریع‌تر از آنچه که فکرش را بکنیم به هدف‌مان نزدیک کند. البته سفارش و توصیه یک کارمند حاذق و شایسته در تمام دنیا یک امر عادی است و هیچ ایراد و مشکلی هم در آن وجود ندارد، اما در جامعه امروزی ما گاهی مواردی را می‌بینیم و می‌شنویم که پارتی و معرف صرفاً به عنوان یک چاشنی و عامل تسریع روند پیشرفت افراد عمل نمی‌کند، بلکه تنها عامل اصلی برای بالا رفتن درجه و رتبه سازمانی و اداری افراد محسوب می‌شود.

شایستگی و شایسته‌سالاری یعنی چه؟
شایستگی در لغت به معنای داشتن توانایی، اختیار، مهارت، دانش، لیاقت و صلاحیت است. شایستگی‌ها مجموعه‌ای از دانش، مهارت‌ها، ویژگی‌های شخصیتی، علایق، تجارب و توانمندی‌ها در یک شغل یا نقش خاص است که موجب می‌شود فرد در سطحی بالاتر از حد متوسط در انجام وظیفه و ایفای مسئولیت خویش به موفقیت دست یابد. در اصطلاح عام، شایستگی و شایسته‌سالاری بیشتر در انتخاب و انتصاب مدیران عالی و میانی سازمان‌ها به کار می‌رود. البته این مسئله در مورد کارکنان و مدیران عملیاتی نیز مصداق پیدا می‌کند. حالا سؤال این است که آیا مدیران ما در سازمان‌ها و نهاد‌ها بر اساس تعریفی که از شایستگی و شایسته‌سالاری آمد انتخاب می‌شوند؟ وجود شمار زیادی از مدیران و رؤسایی که در رأس کار و امور دستگاه‌ها هستند، در حالی‌که شایسته این جایگاه نیستند گواه این موضوع است که گویا توان و تخصص در انتخاب یک رئیس و مدیر، چندان محلی از اعراب ندارد و تنها با داشتن یک پارتی می‌توان صندلی و پستی را اشغال کرده و تیشه به ریشه مجموعه مورد نظر زد.

یک تجربه عینی از مدیران سفارشی
برای انجام کاری به همراه همکارانم وارد مجموعه عریض و طویل یکی از شرکت‌های خودروسازی وطنی شدیم. قرار بود یک جلسه کاری با قائم‌مقام اداره مربوطه داشته باشیم. با این امید که جلسه مفیدی با جناب قائم‌مقام خواهیم داشت وارد اتاق جلسه شدیم. در جلسه‌ای که با جناب قائم‌مقام داشتیم تنها صحبتی که به میان نیامد، صحبت درباره کار بود. در طول جلسه کوتاهی که با او داشتیم فقط الفاظی را از جناب قائم‌مقام شنیدیم که ربطی به موضوع کار ما نداشت. ادبیات لمپنی و حرکات دست و طرز نشستن شلخته و مرتب خمیازه کشیدن جناب قائم‌مقام برایمان بسیار عجیب و شاید بهتر است بگویم در حد توهین‌آمیز بود. من و همکارانم با نگاهی آکنده از تعجب و گاهی با پوزخند به یکدیگر نگاه می‌کردیم. البته ناگفته نماند جناب قائم‌مقام خیلی رک و بدون هیچ پرده‌پوشی در همان ابتدای جلسه گفت: «من چیزی از آنچه شما می‌گویید نمی‌دانم و سر درنمی‌آورم. بهتر است شما با معاون من صحبت کنید. اگر ایشان موافق باشند من هم موافقم!» و برای ما جای سؤال بود که چطور می‌شود فردی در چنین جایگاهی باشد و از حرفه و حوزه شغل خود هیچ آگاهی نداشته باشد و بدتر از همه اینکه حتی رفتار یک مدیر را هم نداشته و نتواند آن را رعایت کند.

تمام کلماتی که جناب مدیر در صحبت‌های خود به کار می‌برد بوی منفعت‌طلبی می‌داد و با زبان بی‌زبانی می‌گفت این وسط قرار است چه چیزی گیر من بیاید؟! تمام مدتی که صحبت می‌کرد با خودم کلنجار می‌رفتم که منظور از این حرف‌ها چیست؟ آنچه برای ما مهم بود فقط منفعت مردم و سلامت آن‌ها بود نه سود و منفعت شخصی! ولی گویا رسم بدی باب شده است که اگر جیب مدیران را پر نکنیم آن‌ها هم قولی نمی‌دهند که کاری انجام شود. وقتی مدیران صنعت خودروسازی کشور فقط به این فکر می‌کنند تا وقتی هستند باید بار خودشان را ببندند چه انتظاری داریم صنعت بیمار خودروسازی ما بهبود پیدا کند؟ وقتی مدیرانی در رأس کار و امور این صنعت غول‌پیکر هستند که حتی الفبای این صنعت را بلد نیستند چه انتظاری داریم خودرو‌های سالم با ایمنی بالا تحویل مردم شود؟ بالا رفتن آمار تصادفات و تلفات ناشی از آن‌ها نیز همگی حکایت از بی‌اهمیت بودن جان مردم نزد چنین مدیرانی دارد. در نهایت هم با برگزاری جلسات متعدد با مدیران و معاونان دیگر این شرکت خودروسازی برای انجام کار و پروژه‌ای که در جهت ایمنی بالای خودرو‌ها بود، به هیچ نتیجه‌ای نرسیدیم. زیرا ما باج ندادیم و طبعاً آن‌ها هم قول همکاری را به ما ندادند.
هنگام برگشت از جلسه شاهد تصادف دو خودرو بودم. تصادفی که در آن خودروی سواری چینی ارزان و بی‌کیفیت جان سالم به‌در برده، اما از پراید چیز دندان‌گیری باقی نمانده بود و باید می‌رفت سینه قبرستان خودروها. با خود گفتم: «برای مدیرانی که حتی الفبای کار را بلد نیستندجان و مال مردم هم نباید چندان ارزش داشته باشد.»

مدیران مورد نظر امیرالمؤمنین (ع) کجا هستند؟
این روایت، تنها یک نمونه از هزاران بود و باید گفت این شیوه انتخاب مدیر فقط مختص صنعت خودروسازی کشور نیست. اقتصاد بیمار و مشکلات بی‌شمار اقتصادی نشان از آن دارد که اکثر سازمان‌ها کمابیش مبتلا به بیماری مدیران بی‌کفایت هستند. کاش حداقل کسانی که دستی در انتخاب و جابه‌جا کردن افراد در مراکز و سازمان‌های حساس دارند افرادی را انتخاب کنند که شایستگی آن مقام را داشته باشند و کاش شایسته‌سالاری را ملاک قرار می‌دادند. البته بسیاری از افراد بانفوذی هم که با یک تلفن فردی شایسته و مدیری واقعی را از سمتش خلع می‌کنند و فردی بی‌کفایت را برای جایگزینی سفارش می‌کنند بی‌تردید با واژه شایسته و لایق بیگانه هستند و آن‌ها هم با این جابه‌جایی‌ها قطعاً به سود و منفعت خود فکر می‌کنند.

سخن را با کلام گوهر بار امیرالمؤمنین (ع) به پایان می‌برم که خطاب به مالک اشتر استاندار خود در مصر می‌نویسند: «پس در کار عاملان خود بیندیش و پس از آزمودن، به کارشان بگمار و عاملانی را جست‌وجو کن که دلبستگی بیشتر اخلاق آنان گرامی‌تر است و آبرویشان محفوظ‌تر و طمع‌شان کمتر و عاقبت‌نگری آن‌ها فزون‌تر. پس دربار‌ة کاتبان خود بنگر و بهترین‌شان را بر سر کار بیاور و افرادی را برگزین که کار‌ها بر او دشوار نباشد، در خطا پایدار نباشد. آن کس که ستایش فراوان وی را به خود‌بینی نکشاند و خوش‌آمدگویی او را برنینگیزاند و اینان اندکند.» به راستی مدیران مورد نظر حضرت علی (ع) کجا هستند و چگونه آن‌ها را باید پیدا کرد و به کار گماشت؟
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار