سرویس جامعه جوان آنلاین: این تصویر انتقادهای بسیار زیادی را متوجه سازمان محیطزیست کرده است؛ اینکه محیطزیست بهجای برخورد با چنین فرهنگ و تفکری خودش مروج آن شده، تأسف بسیاری از بینندگان را برانگیخت. به همین دلیل روزگذشته اداره کل محیطزیست استان یزد در واکنش به این موضوع، دست به انتشار پاسخی زد که چندان قانعکننده هم نبود.
با توجه به حاشیههای پیش آمده در ارتباط با این موضوع، مدیر روابط عمومی محیطزیست استان یزد در رابطه با تأیید نصب سر این دوگونه ارزشمند جانوری در شهرستان اردکان اظهار داشت: این گونهها مربوط به کشف شکار غیرمجاز یا تلفشدن جانوران است.
حدادیان تصریح کرد: در این حوزه با توجه به اینکه امکان دارد در آینده این گونهها کمیاب و منقرض شوند، با اقداماتی زمینه حفظ ظاهر این حیوانات فراهم و در موزه مربوطه نگهداری میشود.
وی با تأکید بر اینکه محیطزیست اردکان فاقد فضایی به عنوان موزه برای نگهداری این موارد است، خاطرنشان کرد: در مرکز استان، این جانوران در موزه تخصصی که داریم نگهداری میشود، ولی در شهرستان اردکان به دلیل عدم وجود موزه، سر این حیوانات در داخل اداره نصب شده است.
مدیر روابط عمومی محیطزیست استان یزد با تأکید بر اینکه محیطزیست توجه بسیار ویژهای نسبت به حفاظت از گونههای جانوری دارد، خاطرنشان کرد: نگهداری سر یا بدن این حیوانات هم با توجه به اینکه آنها تلف شدهاند، برای این است که بتوانیم در راستای معرفی این گونههای مهم و همچنین حفاظت آن برای آیندگان باشیم.»
به طور معمول در نقاط مختلف کشور و جهان موزههای متعددی در ارتباط با معرفی حیوانات قرار دارد و بدنها و سرهای گونههای مختلف جانوری در این موزهها برای بازدید عموم قرار میگیرد.
با توجه به وجود نداشتن موزه جانوری در محیطزیست اردکان، نصب سر این جانوران در محیطزیست اردکان خیلی غیرعادی نیست، اما قطعاً به لحاظ محل نصب در ادارهای که حافظ محیطزیست و گونههای جانوری است، میتوان حساسیت بیشتری به خرج داد.
اما نکته جالب در این زمینه، عملکرد نماینده شهرستان اردکان در مجلس است. محمدرضا تابش خواهر زاده رئیسجمهور دوران اصلاحات از سال ۱۳۷۸ تا امروز نماینده این شهرستان بوده است. وی در ۱۷ اسفند ۱۳۹۲ ازسوی حسن روحانی، رئیسجمهور عضو شورای عالی محیطزیست شد. یعنی آقای تابش در این ۲۰ سال و بهخصوص در این شش سال اخیر برحسب وظیفه حداقل کاری که میتوانست انجام دهد، یک سرکشی ساده در اداره محیطزیست شهرش بود. شاید هم انجام چنین وضعیتی برایش بیاهمیت بوده است. عضو شورای عالی محیطزیست کشور حتی میتوانست در گوشهای از اداره محیطزیست حوزه انتخابیهاش مکانی کوچک برای نگهداری از آثار محیطزیستی باارزش ایجاد کند؛ موزه محیطزیست پیشکش!
محیطزیست در بسیاری از شهرستانها مدتهاست که از دایره نظارت و حساسیت مدیران خارج شده است. نگاه بسیاری از نمایندگان مجلس و مدیران شهری کوتاهمدت است و به همین دلیل محیطزیست را قربانی تعدادی شغل و توسعهای اندک میکنند. این کار تا مدتی برای آنها محبوبیت ایجاد میکند، اما نابودی محیطزیست به معنی نابودی این دستاوردها و از آن مهمتر مهاجرت ساکنان این مناطق است.