سرویس جامعه جوان آنلاین: به گزارش خبرنگار ما، حل اختلافات مالی از راههای قانونی، از بروز بسیاری حوادث تلخ جلوگیری میکند، اما گاهی افراد به جای مراجعه به ساختارهای قانونی، تصمیمهای خودسرانهای میگیرند که نتیجهای جز قتل یکی از آنها و بازداشت و مجازات دیگری نخواهد داشت. در پروندهای که ۲۰دیسال ۹۳، با مراجعه زن میانسالی به اداره پلیس دماوند به جریان افتاد مأموران از ناپدیدشدن مرد ۴۸ساله بهنام یاسر و پسرمعلولش باخبر شدند. آن زن در توضیح به مأموران گفت: «روز گذشته شوهرم به محل کارش رفت، اما دیگر بازنگشت. از پسر ۱۳سالهام که معلول جسمی بود، خواستم دنبال پدرش برود، اما او هم از خانه بیرون رفت و دیگر بازنگشت. الان احتمال میدهم برای آنها اتفاق بدی افتاده باشد.»
بعد از توضیحات این زن تحقیقات برای یافتن پدر و پسر آغاز شد تا اینکه مأموران بقایای سوخته دو جسد را حوالی پردیس کشف کردند که با انتقال به پزشکی قانونی مشخص شد متعلق به همان پدر و پسری است که اعلام مفقودی شده بودند.
به این ترتیب پرونده با موضوع قتل عمد تشکیل و در مراحل تحقیقات مشخص شد یاسر بر سر معامله یک خانه ویلایی با شخصی به نام رضا اختلاف داشته است. بنابراین رضا تحت بازجویی قرار گرفت، اما جرمش را انکار کرد تا اینکه در روند بازجوییها اعتراف کرد با همدستی یکی از دوستانش به نام امیر دست به قتل پدر و پسر زده است. وی در ادامه امیر را عامل قتل معرفی کرد. امیر نیز بعد از دستگیری با اقرار به جرمش گفت رضا طراح نقشه قتل بوده و با دستور او پدر و پسر را به قتل رسانده است.
به این ترتیب امیر به اتهام مباشرت در قتل عمد پدر و پسر و رضا به اتهام معاونت در قتل راهی زندان شدند و پرونده در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران رسیدگی شد. در اولین جسله محاکمه اولیایدم درخواست قصاص کردند. سپس امیر خلاف اظهاراتش گفت: «رضا از دوستان قدیمیام بود و خودش را فردی بانفوذ معرفی کردهبود. او یکبار برای تفریح مرا به کشور سوئد فرستاد و پس از آن مرا به عنوان مدیر کارواش خودش که به تازگی در ایران تأسیس کردهبود، استخدام کرد، اما بعد از مدتی اخراج شدم. یکسالی گذشت و از رضا بیخبر بودم تا اینکه چند ماه قبل به دیدنم آمد و از من کمک خواست. او میگفت یاسر محارب و خونش حلال است. پسر معلول او نیز مستحق مرگ است. خام حرفهایش شدم تا اینکه قبول کردم نقشه قتل آنها را اجرا کنم.»
وی در خصوص نحوه قتل گفت: «روز حادثه من و رضا دنبال یاسر رفتیم و او را سوار ماشین کردیم. بین راه طبق نقشهای که رضا کشیدهبود، یاسر را با طنابی خفه کردم و جسدش را حوالی پردیس رها کردم. بعد از آن با پسر مقتول که مدام سراغ پدرش را میگرفت قرار گذاشتیم و او را سوار ماشین کردیم. در ماشین به او آبمیوه مسموم تعارف کردیم، اما او نخورد. آنجا بود که سویشرت او را روی صورتش کشیدم و میخواستم او را خفه کنم که مقاومت کرد. این شد که رضا با بیل به سر پسر نوجوان زد و او را کشت. بعد از قتل، اجساد را در همان حاشیه پردیس آتش زدیم و روی بقایای اجساد آهک ریختیم.»
وی در آخر گفت: «در دادسرا هر دو قتل را قبول کردم، چون رضا قول داده بود رضایت اولیایدم را جلب کند، اما کاری برایم انجام نداد. حالا حقیقت را میگویم من فقط یاسر را کشتم و رضا قاتل پسر مقتول است.»
سپس رضا که با قرار وثیقه آزاد بود در جایگاه ایستاد و گفت: «امیر دروغ میگوید. من با یاسر یک خانه ویلایی معامله کرده بودم. برای این معامله من ۱۸۰ سکه طلا و ۲۲۰ میلیون تومان پول نقد به او دادم، اما مدتی بعد با هم اختلاف پیدا کردیم. روز حادثه یاسر را سوار ماشین کردیم و در راه حرف از اختلاف مالی شد که یکباره امیر تحت تأثیر مصرف شیشه عصبانی شد و مقتول را با طناب خفه کرد. سپس پسر مقتول را نیز کشت. باور کنید در قتل هیچ کدام نقشی نداشتم.»
در پایان هیئت قضایی وارد شور شد و بعد از تغییر اتهام برای متهمان هر دو را به اتهام مشارکت در قتل به قصاص محکوم کرد. این حکم به دیوان عالی کشور فرستاده شد، اما با اعتراض یکی از متهمان، پرونده به شعبه همعرض ارجاع داده شد. به این ترتیب دو متهم بار دیگر در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه خواهند شد.