سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: هر انسانی تا زمانی که به تنهایی در میان جنگلها و کوهساران یا در جزیرهای دورافتاده زندگی کند، از چالشها و مشکلات جوامع انسانی به دور است، اما همین انسان به محض آنکه اقدام به برقراری ارتباط عاطفی، شغلی، اجتماعی، تحصیلی و ... با دیگر انسانها کند در ابتدای مسیر پر فراز و نشیب انسان بودن و اجتماعی شدن گام برداشته است که اولین نشانه آن بروز تعارضات میان خواستهها و نیازهای افراد است.
دنیای امروز ما جهان ارتباطات است و ما از طریق ارتباط با دیگران میتوانیم به اهدافمان دست پیدا کنیم. ما نمیتوانیم مانند تارزان یا رابینسون کروزوئه به تنهایی زندگی کنیم و خود را از داشتن ارتباطات انسانی محروم کنیم. از زمانی که چشم به این جهان گشودیم خود را در آغوش خانواده یافتیم، بزرگتر شدیم و راه رفتن آموختیم و برای آنکه انسان کاملی شویم حرف زدن را فرا گرفتیم، آنگاه گام به گام به دنیای بزرگسالان وارد شدیم. مهد کودک، مدرسه، دانشگاه، محل کار و ...
ازدواج مهمترین گام زندگی انسانگونه بود و وارد آن شدیم، بیآنکه بدانیم برای برخورداری از ازدواجی شاد و پایدار به چه مهارتهایی نیازمندیم. در تمام طول مسیر رشد از نوباوگی تا بزرگسالی با انسانهای دیگر در رابطههای نزدیک و صمیمی یا روابطی رسمی قرار گرفتیم و هر بار اختلافنظرها، تفاوت دیدگاهها و تیپ شخصیتی متفاوت باعث بروز دلخوریها و رنجشها در روابطمان شد.
آنچه باید بیاموزیم این است که اختلافات و چالشهای زندگی اجتماعی و عاطفی ما انسانها چیزی فرای زمان و مکان نیست، بلکه لازمه زندگی انسانی است، چراکه آفرینش و خلقت انسانها سرشار از تنوع، خلاقیت و تفاوت است. ما انسانها به گونهای خاص و منحصر به فرد آفریده شدهایم، خلقت انسان مانند کارخانه کله قندسازی نیست که هزاران کله قند یک شکل و یک اندازه از دستگاه بیرون فرستاده شود! ما نه تنها با دیگران متفاوتیم، بلکه با خودمان در دورههای مختلف زندگیمان نیز متفاوت هستیم. بنابراین لازمه این خلاقیت و تنوع خلقت، چه در ظاهر و چه در شخصیت، وجود اختلافنظرها، اختلاف دیدگاه و نگرش و تفاوت در خواستههایمان است.
از یک سو مجموعه این اختلافات موجب ایجاد جذابیت دیگران برای ما و از طرف دیگر باعث بروز چالشهای فراوان در روابط ما با همین انسانهای متفاوت و جذاب میشود. اما هنر انسان بودن در این است که از این اختلافات و تفاوتها برای رشد و تکامل استفاده کنیم و در کنار هم با پیدا کردن راهحلهای مشترک برای مشکلاتمان، از زندگی در کنار یکدیگر بیشترین لذت و بهره را ببریم و لازمه آن داشتن مهارت حل مسئله است.
مهارت حل مسئله رفتاری فعالانه برای جستوجو و تشخیص درست مسائل و اختلافات است که از طریق آن میتوانیم به جای تمرکز بر مشکلات، فرصتهای ارزشمند را تشخیص داده و با جمعآوری اطلاعات درست و پیدا کردن راهحلهای ممکن، بهترین راهکار را برای مواجهه با آن مشکل یا مسئله انتخاب کرده و برای انجام آن اقدام کنیم. حل مسئله به ما کمک میکند راهحلهای مؤثر و مفیدی برای مسائل روزمره زندگیمان مانند مسائل مالی و اقتصادی، فردی، بینفردی، مسائل زناشویی و خانوادگی، مسائل شغلی و حرفهای، مسائل اجتماعی و ... پیدا کنیم.
مهارت حل مسئله مهارتی مهم است که معمولاً در هیچ مقطعی از زندگی به ما آموزش داده نشده است. انسانها معمولاً در زمان مواجهه با مشکلات و مسائل زندگی دچار ترس، اضطراب و ناراحتی شده و آرزو میکنند مشکل خود به خود از بین برود، دوست دارند بدون هیچ تلاشی راهحل درست را بیابند یا به دنبال کسی میگردند که انگشت اتهامشان را سمت او گرفته و برای مشکل پیش آمده مقصر بیابند.
معمولاً در رویارویی با مشکلات و مسائل زندگی، افراد میدانند که باید برای حل آن اقدامی انجام دهند، اما از یک طرف نمیدانند چه راهحلی بهترین انتخاب است، از طرف دیگر توان پرداخت هزینههای انتخابشان را ندارند. به همین دلیل با دوری کردن، سکوت کردن، پرخاشگری و برخی با روی آوردن به رفتارهای پرخطری مانند سیگار کشیدن، مصرف مواد مخدر و... زمان را میگذرانند و در دل منتظر معجزهای هستند تا مشکل حل شود.
بسیاری از افراد به جای حل مسئله تسلیم میشوند تا هر چه به سرشان میآید، بیاید و کاری جز غرغر کردن و شکایت کردن انجام نمیدهند یا دست به جنگیدن با مشکلات زده و آنقدر میجنگند تا از پا درآیند. در نهایت افرادی که اینچنین با مسائل درگیر میشوند به مرور زمان خسته از چالشها و مشکلات به انتخابهایی غیرمؤثر دست میزنند تا حتی چند دقیقهای ذهنشان فارغ از این حجم مسائل شود و بعد از مدتی با انسانی روبه رو هستیم که با کاهش شدید اعتماد به نفس و عزت نفس روبه روست، کسی که هیچ اعتمادی به خود و توانمندیهایش ندارد و جهان و هرچه در آن هست را مقصر تمام بدبختیهایش میداند.
بنابراین به راحتی متوجه میشویم افرادی که از توانایی حل مسئله برخوردارند و میدانند چگونه مسائل و مشکلاتشان را حل کنند، راحتتر با عزیزان و اطرافیانشان ارتباط برقرار کرده، به خوبی با دیگران کنار میآیند و شادمانترند. آنها خلاقترند و ایدههای جدید در ذهن پرورش میدهند. اعتماد به نفس بیشتری دارند چرا که هر بار که برای مشکلی راهحلی پیدا میکنند، بیشتر به خود و تواناییهایشان ایمان و اعتماد پیدا کرده و به خودباوری میرسند.
این افراد در هنگام مواجهه با چالشهای جدید و بزرگتر نه تنها دچار استرس و اضطراب نمیشوند، بلکه میتوانند با حفظ آرامش خود راهحلهایی برای حل مسائلشان بیابند. این افراد آموختهاند به جای اضطراب و استرس، به مشکلات به چشم فرصتی برای رشد و شکوفا کردن توانمندیهایشان نگاه کنند.
در یک فرآیند حل مسئله، هدف برقراری ارتباطات سالم و سازنده است که شادکامی و رضایتمندی برای فرد به ارمغان بیاورد. برای بهره بردن از این سازگاری و مصالحه اولین گام آن است که دیدگاهمان را نسبت به مشکلات، معضلات و مسائل زندگی تغییر دهیم. تا زمانی که مشکلات را درگیریها و تعارضهایی در نظر بگیریم که باعث دلخوری، سردی، دوری، تلخی و دشواریهای زندگی است، نمیتوانیم ذهن خود را برای پرورش دیدگاه مثبت و خلاقیت جهت کشف راهحلهای مؤثر آماده کنیم. اما اگر مشکلات را بخشی جداییناپذیر از روابط انسانی بدانیم که باعث شناخت بیشتر خود، رشد و گام برداشتن در راه تکامل است، اگر مشکلات را فرصتی برای کسب بیشتر مهارتها و رشد توانمندیهایمان بدانیم، آنگاه است که از چالشها استقبال کرده و برای رشد و پرورش شخصیت خود آماده میشویم. هر مشکل را درس جدیدی برای یادگیری دانسته و از مشکلات به عنوان فرصتهایی برای شناخت و اصلاح نقاط ضعفمان استفاده میکنیم.
*روانشناس