کد خبر: 963082
تاریخ انتشار: ۰۱ مرداد ۱۳۹۸ - ۰۲:۲۰
حسن روانشید*
سرویس فرهنگ و هنر جوان آنلاین: پیشینه این معضل از سال‌های قبل سرعت گرفته تا موزیسین‌ها را ناچار کند جز موسیقی شغلی برای تأمین معاش زندگی داشته باشند. زمانی که صفحات گرامافون از طریق هندوستان پا به ایران گذاشت دسته‌های موسیقی به این‌سو آمدند که در آغاز یعنی اواخر دوران قاجاریه و پهلوی رونقی در حد قابل قبول داشت تا هر یک از اعضای ارکستر بتوانند از سود فروش صفحات تنها دو تومان درآمد به دست آورند که این عدد برای یک موزیسین رقم قابل‌توجهی بود، اما این تحول زیاد دوام نیاورد، زیرا گروه‌هایی متعدد به این‌سو آمدند که فاقد وجاهت، تجربه و تبحری بودند که تنها می‌توانستند صدا‌های بدون نت از ابزار‌های خود خارج نمایند و به ضبط صفحه‌های ۳۳ و ۴۵ دور بپردازند و این افزایش بی‌رویه ورودی به دامنه موزیسین‌ها به کاهش درآمد و درنهایت خسارت ختم می‌شد.

اگرچه مفهوم موسیقی به‌نوعی توجه به جنبه‌های هنری و معنوی آن است و نباید انتظار داشت تا درآمدی مکفی از قِبَل آن به دست آید، اما هنرمند موسیقیدان و موسیقی‌شناس هم باید برای فراگرفتن و همچنین ساختن زمان بگذارد، بنابراین نیازمند است تا درآمدی هرچند مختصر در کار او دیده شود تا بتواند هزینه‌های بالاسری را تأمین نماید.
رادیو در سال‌های اولیه فعالیت خود این هنر را به‌عنوان یک حرفه پذیرفت و مسئولان آن خود را موظف دیدند تا این جماعت را به‌عنوان نیرو‌های رسمی بپذیرند که با خیالی آسوده به خلق آثار فاخر بپردازند که بسیار مؤثر افتاد و این روش سال‌ها ادامه یافت که سپس به تلویزیون هم تسری کند، اما در این میان اتفاق ناخواسته در تولید صفحات گرامافون که باعث کسادی کار شده بود رسانه‌های دیداری و شنیداری وقت را هم شامل گردید و تورم موزیسین این بخش را نیز ناچار به انتخاب و گزینش نمود تا باقیمانده افراد سرگردان بازار شوند!

شاید بتوان پذیرفت که به دلایل متعدد ارزش موسیقی طی نیم‌قرن گذشته از نظر اقتصادی افول قابل ملاحظه‌ای پیدا نموده است، زیرا نمی‌توان باور کرد هنرنمایی مرحومان تاج و کسایی اصفهانی در سال ۱۳۳۳ یعنی بیش از ۶۵ سال قبل ورودیه‌ای ۱۰۰ ریالی آن هم در شهر خرمشهر داشته که این رقم برای آن تاریخ بسیار گران و حیرت‌آور است، اما با این اوصاف با استقبال روبه‌رو می‌گردد.

از سویی قیمت یک صفحه گرامافون ۱۰ ریال بوده، درحالی‌که دستمزد یک کارگر ساده را بیش از پنج‌ریال نمی‌توان تخمین زد! با این تفاسیر می‌شود مشخص نمود ارزش هنر موسیقی فاخر برای جامعه والاتر از امروز به‌حساب می‌آمده که در مرز‌های انتقال آن از هنر به صنعت اتفاقات ناخوشایند به وقوع پیوسته است! تا تکلیف موزیسین نما‌ها را برای همیشه معلوم کند که بدانند از این راه غیرمستقیم نمی‌توانند تأمین معیشت نمایند و تنها خواننده است که به روایتی می‌تواند رقمی به چنگ آورد.

نسل‌های دهه ۳۰ و ۴۰ راهی جز سرگرم کردن خود با صفحات موسیقی تولیدی از سوی کمپانی موسیو هامبارسون نداشتند ولی آن‌هایی که دستشان به دهانشان می‌رسید سری به کنسرت‌های برگزار شده در تالار‌های لاله‌زار می‌زدند یا خود را به سنگلج می‌رساندند، اما امروز همه این نوستالژی‌ها به فراموشی سپرده شده و انگیزه چندانی برای رسیدن و شنیدن نوای موسیقی فاخر و صدای خواننده به‌صورت زنده نیست، زیرا همه این نیاز‌ها را می‌توان از طریق صوری به گوشی‌های خود و شنیدن هر نوع موسیقی از سراسر دنیا سپرد و صرفه‌جویی کرد و اگر هم کنسرت فاخری توانست هزینه‌های خود را از محل فروش بلیت تأمین کند با مخاطبانی روبه‌رو بوده که اکثراً نیتی جز چشم‌وهم‌چشمی نداشته‌اند! بنابراین همانگونه که با روییدن یک گل بهار نمی‌آید با درآمد یک کنسرت سالانه یا حتی ماهانه نمی‌توان زندگی اعضای آن را اداره کرد که دلیل مبرهنی برای حذف درآمد از دامنه موسیقی خواهد بود.

* روزنامه‌نگار پیشکسوت
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار