سرویس سیاسی جوان آنلاین: راهبرد مقاومت فعال که از اردیبهشت ماه سال جاری به دستور کار اصلی سیاست خارجی نظام جمهوری اسلامی تبدیل شده تاکنون توانسته ضربات مهمی به دستگاه محاسباتی امریکا وارد و از بیشتر شدن فشارها علیه تهران جلوگیری کند.
سخنان روز سه شنبه رهبر معظم انقلاب در مورد کاهش تعهدات برجامی ایران و ادامه یافتن آن نشان داد سیاست مقاومت فعال که از اردیبهشت ماه به تصویب شورای عالی امنیت ملی کشورمان رسیده است، با قدرت ادامه خواهد یافت؛ سیاستی که مبتنی بر خروج از انفعال یک ساله در مقابل اقدامات امریکا و پیگیری یک رویکرد فعال در مقابل اقدامات تهاجمی در هر حوزهای است.
واقعیت این است که نظام تحریمی ایالات متحده امریکا هیچ گاه در طول سالهای اخیر متوقف نشده است، حتی در دوران اجرای برجام توسط دولت اوباما در سالهای ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۶ وزارت خزانهداری امریکا با قدرت و قاطعیت تخریب کانالهای ارزی ایران را دنبال میکرد.
یکی ازمصادیق این روند اعمال مجازاتهای گسترده علیه کانالهای ارزی ایران در زمستان سال ۹۵ بود که در نهایت منجر به جهش قیمت دلار در بهار سال ۹۷ شد. در مقابل ایران با صبوری تمام اقدامات امریکا را تحمل کرده و حتی با حسن نیت نزدیک به یک سال برای اجرای کانال تبادل مالی بین ایران و اروپا یا اینستکس به انتظار نشست.
با وجود این اقدامات تهاجمی امریکا از جمله تلاش برای صفر کردن صادرات نفت ایران در اردیبهشت ماه سال ۹۸ و وارد کردن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به لیست سیاه گروههای تروریستی به تهران نشان داد تحمل بیشتر در مقابل دولت ترامپ جایز نیست، از همین رو بود که ایران به تدریج و طی یک اعلامیه رسمی از کاهش تعهدات خود در مقابل برجام سخن گفت و اندکی بعد نیز آن را عملی کرد.
نگاهی تحلیلی به تبعات این اقدامات و همچنین کیفیت آنها نشان میدهد ایران در قدم اول توانسته به رغم برخی بدبینیها نتایج مثبت فراوانی را به دست بیاورد که مهمترین آن بیاعتباری گزینه نظامی بود.
ایران چگونه گزینه نظامی را بیاعتبار کرد
واقعیت آن است که از زمان آغاز پرونده هستهای ایران تاکنون بحث حمله نظامی به تاسیسات هستهای یکی از مهمترین برگهای برنده برای فشار برکشورمان بوده است. این تهدید در ابتدا از سوی دولت بوش به صورت مستقیم علیه ایران به کار گرفته میشد و بعدها در زمان دولت اوباما نیز به صورت مرتب از سوی رژیم صهیونیستی تکرار میشد.
به رغم اینکه محاسبات گوناگون نشان میداد که هزینه حملات نظامی علیه ایران فراتر از ظرفیتهای نظامی و اقتصادی غرب و امریکاست، اما خبرسازیهای گسترده و حتی مانورهای واقعی فضا را به گونهای مدیریت میکرد که گویی حمله به ایران تنها منتظر فشردن یک دکمه یا صدور فرمان حمله از پشت تلفن است.
با گذشت سالها از آن دوره، انتشار اسناد گوناگون نشان میدهد رژیم صهیونیستی و امریکا به هیچ عنوان حتی به مرحله آمادگی حمله علیه ایران نیز نرسیدند. عدم وجود عمق راهبردی و همچنین نبود تجهیزات لازم مهمترین مانع برای حمله نظامی علیه ایران در آن سالها میشد که نه امریکا و نه رژیم صهیونیستی نتوانستند بر آن فائق شوند. با این وجود امریکا حداکثر توان خود را به کار گرفت تا از این ابزار به عنوان یک برگ برنده برای گرفتن موافقت سایر کشورها جهت اعمال تحریمهای همه جانبه علیه ایران استفاده کند.
در دوره ترامپ نیز این بازی از زمان اعلام کاهش محدودیتهای برجامی از سوی ایران آغاز شد؛ زمانی که جان بولتون مشاور امنیت ملی دولت ترامپ از اعزام ناو هواپیمابر آیزنهاور به خلیج فارس و همچنین استقرار نزدیک به هزارو ۵۰۰ نظامی جدید خبر داد. اعلام اخباری همچون استقرار هواپیماهای بمبافکن ب- ۵۲ در پایگاه هوایی العدید نیز بخشی از این فضاسازی گسترده به شمار میرفت، با این حال ابتکار ایران در سرنگونی پهپاد متجاوز امریکا در دریای عمان و انصراف ترامپ از هر گونه تصمیمی بر ضد ایران سبب شد تا این هیمنه تا حد زیادی فرو بریزد.
این اتفاق به خوبی نشان داد که اگر امریکا به دلایل مختلف از جمله توان مسلط ایران در منطقه و قدرت واکنش بالا به هر گونه تجاوز، حتی در شرایط اضطراری قدرت حمله نظامی محدود را نیز نخواهد داشت و بسیاری این اتفاق را با منصرف شدن باراک اوباما از حمله به سوریه در سال ۲۰۱۳ میلادی مقایسه میکنند.
این اتفاق با واکنشهای فراوانی در بین کشورهای منطقه همراه بود که یکی از آنها تلاش امارات برای بهبود روابط خود با ایران از طریق مذاکره مستقیم بود که البته با جواب منفی تهران روبه رو شد.
ضربات محدود و باکیفیت به دستگاه محاسباتی امریکا
در بعد توان هستهای ایران تلاش کرده با ضربات محدود، اما با کیفیت بالا سبب تجدید نظر واشنگتن در رفتار تهاجمی خود شود.
یکی از اصول سیاست خارجی ترامپ علیه ایران و خروج امریکا از برجام بر این مبنا استوار بود که ایران در مقابل اقدامات مخرب دولت ترامپ هیچ واکنشی نشان نخواهد داد، کما اینکه مایک پمپئو وزیر خارجه امریکا در سال ۲۰۱۸ و در جلسه استماع کمیته روابط خارجی کنگره نیز بر این نکته تصریح کرد، از همین رو ایران در قالب برنامه مقاومت فعال تلاش کرده است این محاسبه اشتباه امریکاییها را به طور کامل تصحیح کند. نگاهی به اقدامات ایران نشان میدهد هدف اصلی تهران از این اقدامات اثبات قدرت بازسازی توان هستهای از دست رفته در موقعیتی کوتاه و وجود اراده سیاسی برای اجرای آن است.
برنامه غنیسازی ایران به رغم محدودیتهایی که در برجام به آن تحمیل شده توانمندیهایی دارد که میتواند به سرعت توسط ایران برای تلافی اقدام امریکاییها مورد استفاده قرار گیرد. عمده توانمندی غنیسازی ایران در دو سایت فردو و نطنز قرار گرفته است. هم اکنون در سایت غنیسازی فردو هزارو ۴۴ سانتریفیوژ نسل اول قرار گرفته که همگی آماده تزریق گاز UF۶ با غنای طبیعی هستند و هر دو آبشار مستقر نیز در دو سال گذشته به چرخش خود بدون تزریق گاز اورانیوم با آمادگی کامل ادامه دادهاند.
در کنار این هم اکنون حدود هزار ماشین از نوع IR۲M در سالن B نطنز انبار شده که این ماشینها مراحل تست خود را نیز پیمودهاند و میتوانند پس از نصب پنج برابر ماشینهای فعلی غنیسازی کنند، یعنی با نصب هزار ماشین نسل دوم عملاً ظرفیت غنیسازی ایران در نطنز دو برابر و بیشتر از میزان قبل از برجام خواهد شد.
همچنین یک زنجیره تست شده از سانتریفیوژهای IR۴ وجود دارد که بلافاصله آماده راه اندازی است، این سانتریفیوژها پنج برابر ماشین نسل اول توان غنیسازی دارند و نصب آنها میتواند ایران را به حدود ۱۱ هزار سو ظرفیت غنیسازی در نطنز برساند که حدود ۲ هزار سو بیش از بهار ۹۴ خواهد بود، یعنی زمانی که توان غنیسازی ایران پیش از برجام در اوج خود قرار داشت.
با توجه به اینکه سایت غنیسازی فردو در عمق زمین قرار گرفته و توان مقاومت در مقابل هر نوع حمله متعارفی را نیز دارد، میتوان در بال شرقی آن که امروز طبق برجام خالی شده از ماشینهای نسل جدید از جمله نسل ۶ (۱۰ سو غنیسازی) و حتی نسل ۸ (۲۰ سو غنی سازی) بهره برد که تمام مراحل آزمایشات سرد و گرم آنها نیز انجام شده است.
ایران در نهایت به دنبال چیست
به طور حتم ایران به دنبال این نیست که تمام توان فوق را در همان ابتدای امر فعال کند. هدف ایران این است که به امریکاییها نشان دهد توان هستهایاش میتواند بلافاصله احیا شود و فعلاً از افزایش غنیسازی به ۵ درصد آغاز کرده است. ثمره مستقیم این اقدام شتاب گرفتن اقدامات اروپاییها در راهاندازی اینستکس بود که بدون این تدبیر هیچ گاه به مرحله اجرا نمیرسید و تنها در حد بیانیه باقی میماند، از سوی دیگر فرانسویها نیز به دنبال احیای روند مذاکرات با ارائه طرح تعلیق در برابر تعلیق افتادهاند. در این میان به طور حتم ضربات نرم ایران به دستگاه محاسباتی امریکاییها همچنان ادامه خواهد یافت که مهمترین جزء آن در گام سوم و طبق سخنان مسئولان ایرانی افزایش غنیسازی به میزان ۲۰ درصد خواهد بود.
ماههای آینده زمانی سرنوشت ساز در پرونده هستهای ایران است و تاریخ نشان داده هر گاه تهران با قاطعیت و با تکیه بر توان داخلی خود به سمت تقابل با امریکا حرکت کرده این طرف مقابل بوده که عقب نشینی کرده و به خواستههای ایران تن داده است.