سرویس اقتصاد جوان آنلاین: به گزارش «جوان»، آش افزایش قیمتها در برخی از بازارها به قدری شور شدهاست که قیمت کالا در بازار داخلی چندین برابر قیمت کالا در بازار جهانی است، این وضعیت نشان میدهد که دلال و سفتهباز و واسطهگر به بازیگران تمامی بازارها از مسکن گرفته تا سیگار داخلی تبدیل شدهاست، از همینرو است که میبینیم تولیدکننده اصلی و مصرفکننده نهایی در فقری که دلال و سفتهباز رقم زدهاست، زندگی میکنند و عنان تعیین قیمت و کسب سودهای سرشار و بورسبازی روی کالاها در دست سفتهبازان و دلالان افتادهاست.
دلال علت فقر تولیدکننده و مصرفکننده
نام هر بازاری را که میبریم سروکله افرادی خاص در آن پیدا میشود و مضحک آن است که متوجه شویم سفتهباز و دلال و واسطه یکی از دلایل فقر تولیدکننده و مصرفکننده در بازار ایران است، زیرا پیوسته تولیدکننده در اقتصاد ایران اعم از خرد و کلانش از کمبود سرمایه در گردش گلایه میکند و از سوی دیگر مصرفکننده از افزایش قیمتها گلایه میکند و تنها سفتهباز و دلال و واسطهگرهای انحصاری هستند که سود را در هر حوزهای به جیب میزنند و در یک قانون نانوشته گویی تولیدکننده و مصرفکننده پیوسته باید فقیر باشند تا گوی قدرت در اختیار دلالها باشد.
امروز باید از بازیگردان بازار سیگار داخلی پردهبرداری کرد؛ شخصی که سالهای سال شرکت قدیمی دخانیات را در فقر سرمایه در گردش نگه داشت و در عمل به واسطه در اختیار گرفتن انحصار خریدهای عمده از این کارخانه نبض قیمت در بازار و بورس بازی روی سیگار داخلی را در اختیار گرفت و بدین واسطه شرایطی را رقم زد که سود واسطه سیگار داخلی از سود تولیدکننده بیشتر باشد و در عین حال نیز مصرفکننده سیگار داخلی نیز تقریباً بخشی از هزینههایش مربوط به سیر کردن شکم او و اعوان و انصارش بودهاست.
اگر سری به بازار سیگار داخلی بزنیم متوجه میشویم که آقای بازیگردان برای خود بورس سیگار به راهانداخته است و به واسطه شایعاتی که از طریق عواملش در بازار به راه میاندازد، نرخ سیگار داخلی را با نوسان همراه میکند و از این نوسانها در جهت سود حداکثری خود استفاده میکند. در این بین این فرد سیگار که گویی خریدار عمده محصول تولیدی شرکت دخانیات بودهاست، از فرصت فقر شرکت در سرمایه در گردش نیز به سود خود بهره بردهاست و به نوعی ارتباط شرکت با بازار و سایر عوامل فروش را با شرکت در حد وسیعی در جهت منافع خود کنترل کردهاست.
در این بین هر چند گفته میشود مدتی است که اتفاقات مثبتی در جهت مقابله با او و ورود عوامل عام برای عرضه سیگار داخلی در بازار انجام گرفتهاست، اما باید دانست که بنگاهی، چون دخانیات سالهای سال است که از ناحیه وی دچار خسران و زیان شدهاست، از این رو با عواملی که بنگاه فوق را ضعیف نگه داشتهاند، جا دارد برخورد شود، زیرا وقتی در مقابل چشم شرکتی که نیاز به سرمایه در گردش دارد، محصولات تولیدیاش توسط خریداران عمده و واسطهگرها صدها درصد گرانتر از در کارخانه فروخته میشود، بسیار سخت است که تصور نکنیم مفسدهای به عنوان فقیر نگهداشتن بنگاهی، چون دخانیات در حوزه سرمایه با هدف وابستهسازی بنگاه به دلالان شکل نگرفتهباشد، از این رو زمان آن رسیدهاست، با تمامی عواملی که در هر سطحی بنگاههای عموماً دولتی، شبهدولتی و عمومی را از سرمایه در گردشی که در حوزه توزیع و فروش محروم کردهاند و سود موجود در بازار را به جیب دلالان و واسطهگرها و عوامل انحصارطلب ریختهاند، برخورد جدی قضایی صورت گیرد.
این بازی باید پایان یابد
با توجه به اینکه در شرایط سخت تحریمهای ناجوانمردانه و ظالمانه امریکا و جنگ اقتصادی قرار داریم، دیگر نمیشود چشم خود را در برابر اتفاقات ناگواری بست که در حوزه شرکتهای دولتی و شبهدولتی و عمومی میافتد، به ویژه آنکه شرکت دارای دهها هزار کارگر باشد و در میان سهامداران آن مجموعههایی، چون وزارت کار، تعاون و رفاه اجتماعی، سهام عدالت و صندوق بازنشستگی نیز به چشم بخورد، از این رو جا دارد نهادهای نظارتی نهتنها به مقوله فروشهای عین انحصاری و شبهانحصاری بنگاههایی همانند دخانیات و سایر بنگاهها از این دست ورود کنند، بلکه با عواملی که در حوزه تصمیمگیری (چه در بالا دست و چه در بدنه بنگاه) برای تحول حوزه تأمین سرمایه در گردش و فروش و در کل توسعه و پیشرفت بنگاه به هر شکل سنگاندازی میکنند، برخوردهای قاطعانه قضایی و شبهقضایی صورت گیرد.
از سوی دیگر با توجه به اینکه گردش مالی بازار دخانیات داخلی در سال هزاران میلیارد تومان است و این گردش متوجه هر ثانیه و دقیقه و ساعت و روز است، انتظار میرود انحصارهایی که در زنجیره تأمین مواد اولیه و واسطه و سرمایهای این کالا از خارج از کشور وجود دارد، شکسته شده و دخانیات ایران روی تولید سیگار کمضررتر و تهیه مواد از بازار داخلی کشور سرمایهگذاری کند تا با خروج از حوزه مونتاژکاری و کیفیت شاهد تحول در حوزه تولید و اشتغال و سلامت باشیم.
از آنجایی که مردم ایران دوران تحریم و رفع تحریم و وضع مجدد تحریم را طی ۱۰ سال اخیر تجربه کردهاند متوجه شدهاند که بخشی از مشکلات موجود در اقتصاد ریشه داخلی دارد و گعدههای دلالی و سفتهبازی تولیدکننده واقعی و مصرفکننده نهایی را تا جایی فقیر نگه داشتهاند که تولید داخل به دلیل محرومیت از سود اصلی که نصیب دلال میشود، هیچگاه با کالای خارجی رقابت نخواهد کرد و مصرفکننده نیز باید نرخی را پرداخت کند که گاهی چندین برابر کالای مشابه خارجی است.
در این میان برای خروج تولید و مصرف از تلهای که دلالان برای اقتصاد ایران تهیه دیدهاند نیاز به قوه قهریه است و از آنجایی که واسطهها با نفوذ و قدرتمند شدهاند، ورود جدی نهادهای نظارتی و قضایی جهت مقابله با سفتهبازان و دلالان به شدت در میان افکار عمومی احساس میشود، زیرا در غیر اینصورت اخلال در بازار قطعاً چنان عادی میشود که آرامش و آسایش از مردم گرفته خواهد شد.