سرویس فرهنگ و هنر جوان آنلاین: جالب است که نگاه این مرکز به فیلم «شبی که ماه کامل شد» اثر نرگس آبیار که هم اکنون در سینماهای کشور در حال اکران است به نظر مسعود فراستی درباره این فیلم شباهتهای زیادی دارد. این موضوع در حالی رقم میخورد که تهیهکننده و کارگردان این اثر در نشست خبری فیلم در جشنواره فجر روی این مسئله که فیلم در قالب توجه به شعار «مبارزه با افراطگرایی» ساخته شده است تأکید زیادی داشتند؛ شعاری که همواره و در مقطعی خاص از زبان حسن روحانی به وفور شنیده شده است، اما حالا این مرکز راهبردی دولت نگاهی تقریباً منفی به فیلم دارد. بدیهی است که اشاره «جوان» به بخشی از تحلیل این مرکز درباره فیلم «شبی که ماه کامل شد» صرفاً به منظور بازتاب دیدگاههای مختلف درباره این فیلم انجام میشود و به معنای تأیید همه محتوای آن نیست.
در متن مورد اشاره میخوانیم: «در فیلم «شبی که ماه کامل شد» شخصیت منفی اصلی (عبدالمالک ریگی) ولو به نمایندگی از برداشت منحرفانه از دین، اما رفتارها و گفتارهای دینی دارد. اگر سخنان و رفتارهای عبدالمالک با رفتارزدایی و از قاب تروریسم خارج شود مشابه و تداعیکننده سخنان و استدلالهای مطرح شده در کلام برخی از بزرگان اسلام انقلابی و رهبران دینی و سیاسی کشور است. استدلالهای ریگی بیپاسخ رها میشود و گفتمان بدیل و رقیبی در تقابل با گفتار ریگی در میان آورده نمیشود تا کیفیت باطل بودن ریگی روشن شود. به عبارت دیگر در فیلم «شبی که ماه کامل شد» شاهد بازنمایی قرائتی به اصطلاح ناصواب از دین هستیم که برای اثبات اشتباه بودن مفاد آن تلاشی صورت نمیگیرد. این در حالی است که بسیاری از گفتهها و احتجاجات عبدالمالک ریگی مصداقی از «کلِمَةُ حَقٍّ یرَادُ بِهَا بَاطِل» است. عجیبتر آن است که رقیب دین باطل عبدالمالک ریگی نه یک نظام گفتمانی که تنها عاطفهای انسانی است که قرار است در روابط دختری زیبا از تهران با پسر شاعر مسلک بلوچ که اهل موسیقی است تجلی یابد. در این فیلم در ازای بیانیههای تند و فهم باطل دینی جیشالعدل، هیچ دین و نظام معرفتی بدیلی مطرح نمیشود.»
در بخش دیگری از این تحلیل میخوانیم: «نرگس آبیار در فیلم شبی که ماه کامل شد میکوشد تصویری قابل لمس و باور از «بنیادگرایان اسلامی» و فرآیند رادیکال شدنشان بدهد. فیلم در چند دیالوگ به فقر و علل اجتماعی و اقتصادی پیوستن به این گروهها اشاره میکند ولی در تصویر و خود داستان نمیتواند این علل اقتصادی و اجتماعی را توضیح دهد و برای مخاطب ملموس کند. فیلم تلاش میکند تا از اعضای جندالله غول بیشاخ و دم و غیرانسان نسازد و در مواردی مثل سکانس گریه کردن عبدالمالک ریگی در جمع یارانش در این مسیر گامهای مثبتی برمیدارد. اما مهمترین ملاحظه ملی در نقد این فیلم مرتبط با خود سوژه است. در شرایطی که نارضایتی عمومی و نارضایتی قومی، از جمله در میان بلوچها، رو به افزایش بوده است، بعید به نظر میرسد که یک بلوچ با دیدن این فیلم ناراضیتر نشود. از طرف دیگر گرچه فیلم تلاش میکند حساب بلوچها و حتی بزرگ خاندان ریگی را از عبدالمالک در حد چند دیالوگ و نما جدا کند، اما به خاطر تمرکز داستان بر ریگی، لاجرم «تصویر مخاطب ایرانی غیربلوچ» از «بلوچها» کلیشهزدهتر و منفیتر میشود که مقوم همبستگی و یکپارچگی ملی نیست. فیلم تأکید دارد که بلوچها را مهماننواز و اهل زندگی و موسیقی نشان دهد و مادر و دایی عبدالمالک هم با بازیهای درخشان فرشته صدرعرفایی و امین امیری قرار است عموم مردم بلوچ که منتقد ریگی هستند را نمایندگی کنند، اما باز این تأکیدها نمیتواند تصویر کلیای که فیلم ارائه میدهد را تغییر دهد.
اساساً پرداختن به این سوژه با پشتیبانی اطلاعاتی وزارت اطلاعات و پشتوانه مالی حکومتی در سال ۹۷ انتخاب سنجیدهای نیست. با دیدن فیلم شبی که ماه کامل شد «تصویر مخاطب ایرانی غیربلوچ» از «بلوچها» کلیشهزدهتر و منفیتر میشود.»