سرویس فرهنگ و هنر جوان آنلاین: یوسفعلی میرشکاک چهارشنبه ۲۹ خردادماه مهمان ویژه بیست و ششمین محفل شعر «قرار» است. مرتضی امیریاسفندقه یکی از شعرای کشورمان به همین بهانه یادداشتی پیرامون این هنرمند نوشته که در بخشی از آن آمده است:
«قلندر درویش آقا یوسفعلی میرشکاک... در باب و باره هر چه سخن گفته نخست آن را خوانده و بل خورده پس آنگاه نقل و نقدی در کار و کردار آن کرده است و در هر واوی که خوانده و کوشیده و جوشیده و معنی آن بیهیچ مجامله و مداهنه و با پرهیز از یعنی آن تمام دانسته است و همه چه خوانده، شعر پارسی، حکایات، داستانها و فیلمها و نماهنگها از هر کجای ادبیات مطرح ایران و جهان دیروز و امروزش که اگر با او سخن بگویی نامها و نشانههای آن را به رخت میکشد بیهیچ داعیه و دعوی و تعرفه و تعارفی مهرههای پنهانِ فیلمهای روز و شب عالم هنر را شخصیتها و... داستانها را دیده نه فقط شنیده است.
به هیچ پست و مقامی وابسته و دلبسته نبوده و نیست. در دلش برای رفاقت با هر که هر چه از همه جا باز است الا سومیها که جای دومیها را گرفتهاند و دومیها که خود را اول میدانند و اولیها که اصلاً در جایگاه و پایگاه اولی نیستند.
وی در ادامه آورده: او علاوه بر سرایش شعر، رمان هم نوشته و فیلمنامه هم و ساعتها خوشنویسی کار میکند و سه تار و دو تار هم در آغوش میگیرد و هیهای هوی هم از حنجره زخمی او تراواست...
او که همواره خاطرش از پریشانی جمع است همه این عوالم را به حال و مقام خود، رها کرده است.
اینها همه که گفته آمده، جوانی اوست... اینک این دم این زمان که او نه پیر ماه و سال که سفید روی و موی عشق است. حکایت و روایت او از لونی دیگر است آرد بیخته و غربال در آویخته نه!
... ستیز و صلح او ستیزی بینفاق و بینقاب نه به بوی نشان و القاب مست بود…
او را اگر چه سالی یک بار هم نمیبینم الا ناگهان و بیخبر در کجا و ناکجا و بی در کجا، اما دوستش داشتهام و دارم با همه هول و هراسی که دوستی با او و دوست داشتن او در دل و جان ایجاد کرده است و میکند که آن منصور منتظر غیرمنتظره است.»