کد خبر: 957712
تاریخ انتشار: ۱۸ خرداد ۱۳۹۸ - ۲۱:۴۸
گفت‌وگوی «جوان» با کارگردان مستند «بار دیگر، مردی که دوستش می‌داشتیم»
نادر ابراهیمی، نامی درخشان در هنر و ادبیات معاصر ایران است؛ مردی چندوجهی که به شکل غریبی در هر وادی از هنر یا ادبیات ظاهر شد، خوش درخشید و از این حیث به نمونه منحصر به فردی تبدیل شد؛ چه نویسندگی و شاعری و چه فیلمسازی و ساخت سریال تلویزیونی و فعالیت‌های فرهنگی؛ او که عمرش را وقف هنر متعالی کرد.
محمدصادق عابدینی
سرویس فرهنگ و هنر و جوان آنلاین: از غروب این هنرمند بزرگ بیش از ۱۱ سال می‌گذرد و در این مدت تنها دو مستند از زندگی وی ساخته شده است؛ مستندی از حسن فتحی به نام «سفر ناتمام» و مستند «بار دیگر، مردی که دوستش می‌داشتیم» به کارگردانی محمدحسن یادگاری که شاید تنها سند تصویری از فعالیت‌های هنری و اجتماعی نادر ابراهیمی باشد. یادگاری در سالروز درگذشت نادر ابراهیمی به سؤالات «جوان» درباره مستند «بار دیگر، مردی که دوستش می‌داشتیم» پاسخ داده است.

با وجود اینکه مستند‌های پرتره، از استقبال خوبی برخوردار می‌شود و جامعه تشنه آشنایی با چهره‌هایی مانند نادر ابراهیمی است، چرا مستندساز‌های ایرانی کمتر سراغ چنین مستند‌هایی می‌روند؟
دلیل اصلی بحث پژوهش و شناخت است که جایش خالی است. می‌توانم هزار مستندساز ایرانی را برایتان نام ببرم که اصلاً کتاب نمی‌خوانند، فیلم نمی‌بینند و کلاً رسانه‌ها را دنبال نمی‌کنند. در حالی که فیلمساز باید حجمی از اطلاعات را دریافت کند و آن را درون خود تجزیه و تحلیل نماید و در نهایت در قالب یک محصول هنری آن را ارائه دهد، حتی اگر این دریافت اطلاعات منجر به تولید محصول هم نشود، هنر این است که انسان از اطرافش دریافت‌های زیبایی داشته باشد.

از بین چهره‌های سلبریتی و بازاری، چرا سراغ مردی رفتید که هنرش در قلمش بود و درگیر شهرت‌های دنیایی نبود؟!
من نادر ابراهیمی را انتخاب کردم، چون به شدت مومن، عارف و اخلاقمدار بود و در نهایت بسیار وطنش را دوست داشت. این ویژگی‌ها را من در هیچ آدم عادی یا هنرمند دیگری ندیده‌ام. برای همین است که وقتی با هر کسی می‌خواستم درباره او صحبت کنم می‌دیدم آن‌ها بیشتر از من به صحبت کردن درباره نادر ابراهیمی علاقه دارند. از ابراهیم حاتمی‌کیا گرفته تا کیومرث پوراحمد، اکبر عالمی و جمشید گرگین همه با شور و علاقه درباره شخصیت نادر ابراهیمی حرف زدند.

فکر می‌کنید چه شد که نادر ابراهیمی به چنین جایگاهی رسید که دیگران را مجذوب خود کرد؟
او روی خودش خیلی کار کرده و برای تذهیب نفس تلاش کرده بود. در هنر روی مخاطب‌شناسی کار کرد. بیش از ۵۰ سال از اساتیدش آموخت و دانسته‌هایش را به شاگردانش منتقل کرد. نادر ابراهیمی به هرچه رسیده با ایمانش رسیده است.

خود شما به عنوان مستندساز چطور به نادر ابراهیمی نزدیک شدید؟
من در یک کار پژوهشی، نادر ابراهیمی را برای ساخت مستند انتخاب کردم و برای همین همه آثار منتشر شده از وی را که بیش از ۸ هزار صفحه است مطالعه کردم. سراغ هر چیزی که از وی به من اطلاعاتی می‌داد رفتم. آنقدر به او نزدیک شدم که حتی خوابش را می‌دیدم. نادر ابراهیمی به گونه‌ای در ذهن من بود که وقتی با ابراهیم حاتمی‌کیا درباره او صحبت می‌کردم، پیشاپیش می‌دانستم که قرار است درباره چه چیزی حرف بزند. همه آن حرف‌ها را می‌دانستم و فقط می‌خواستم از زبان شخصی مثل حاتمی‌کیا بیان شود.
 
آیا برای ساخت یک مستند پرتره لازم است تا این حد به سوژه نزدیک و در آن حل شد؟
من از اول نمی‌خواستم مستند پرتره بسازم. در اصل می‌خواستم نادر ابراهیمی را روایت کنم. هیچ وقت هم در ساخت مستند درگیر فرم نبودم که بگویم این کار مستند پرتره است یا آن یکی مستند اجتماعی! مهم محتواست نه فرمت آن. شاید دلیلش به این برگردد که من رسانه خوانده‌ام نه هنر و با دید رسانه به سوژه نگاه کرده‌ام.

اسم خاصی برای مستند انتخاب کردید، علت این نامگذاری چه بود؟
در سایر کارهایم هم اسامی برگرفته از نام کتاب‌هاست. هم اکنون در حال ساخت مستندی درباره گرانی مسکن هستم که نامش از کتاب «خانه من کجاست» که یک رمان امریکایی است، گرفته شده است. داستان آن رمان در محیطی روستایی و با اشاراتی به نژادپرستی می‌گذشت که با داستان مستند من شباهت‌هایی دارد. مستند «بار دیگر مردی که دوستش داشتیم» هم نامش برگرفته از یکی از مشهورترین آثار نادر ابراهیمی به نام «بار دیگر شهری که دوستش داشتیم» است.

در مستند به آثار داستانی و رمان‌های شاخص نادر ابراهیمی هم اشاره شده، آیا جایگاه این نویسنده فقید آن طور که شایسته است معرفی شده؟
به نظرم آثار وی موج‌ساز و شاخص‌ترین نویسنده معاصر ایران است. او در آثارش با جریان سیال ذهن عشق حقیقی را مطرح می‌کند، به راحتی می‌توان از رمان‌های نادر ابراهیمی فیلم و سریال ساخت. هم اکنون چند فیلمنامه آماده از او به جای مانده که می‌تواند دستمایه ساخت سریال‌های فاخر تلویزیونی شود؛ آثاری که از مجموعه «مختارنامه» بسیار بزرگ‌تر و جذاب‌تر است. نادر ابراهیمی در رمان «بر جاده‌های آبی سرخ» که قابلیت ساخت یک سریال الف. ویژه را دارد، خیلی زودتر یک «گیم آف ترونز» ایرانی را نوشته است یا در «تکثیر تأسف‌انگیز پدربزرگ» که کاملاً سینمایی نوشته شده است. او با رئالیسم جادویی ترس را به شکل لطیفی بیان می‌کند و از درونش معنویت را بیرون می‌کشد.

نادر ابراهیمی در کار تولید سریال‌های تلویزیونی هم چندین سال جلوتر از زمان خود بوده است؛ موضوعی که در مستند هم به آن اشاره کرده‌اید!‌
می‌شود هم اکنون دوباره ایده ساخت «سفر‌های دور و دراز هامی و کامی» را اجرا کرد، حتی سریال «آتش بدون دود» را با تغییرات جزئی از تلویزیون پخش کرد یا داستانش را دوباره ساخت.

به عنوان یک مستندساز از نسل سوم انقلاب که احتمالاً دوران حیات نادر ابراهیمی را درک نکرده‌اید، پرداختن به زندگی این هنرمند بزرگ چه لزوم و اهمیتی برای هم‌نسلان شما دارد؟
مهم‌ترین دلیل و علت آن نقش معنویت در موفقیت است. دلیل دیگر هم نگاه نادر ابراهیمی به وطن است.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار