ارتش رژیم صهیونیستی از گلولهباران تعدادی از مواضع ارتش سوریه در بامداد روز یک شنبه خبر داده است. بنابر ادعای این ارتش، حمله به مواضع ارتش در پاسخ به شلیک دو راکتی بوده که از داخل سوریه شلیک شده بود و سانا، خبرگزاری رسمی سوریه هم این حمله را تأیید کرده و بنابر بیانیه ارتش سوریه، پدافند ارتش به حملات صهیونیستها پاسخ داده است. این حمله در پی حملهای اتفاق افتاده که رژیم صهیونیستی هفته قبل به یک مقر نظامی ارتش سوریه انجام داد، اما این یکی به دستور شخص بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی، بوده چنان که خود او تأکید کرد که بعد از انجام نشست امنیتی، دستور انجام «واکنش قاطع» ارتش را صادر کرده بود.
به نظر میرسد که این یکی دو حمله نسبت به حملات قبلی ارتش رژیم صهیونیستی به خاک سوریه تفاوتهایی دارد، چنان که نتانیاهو هم خیلی سریع و با لحن خاصی از نقش خود در این حمله گفته است. در واقع، ارتش رژیم صهیونیستی به طور معمول و به صورت مستقیم مسئولیت حملات خود را به عهده نمیگرفت و به طور کلی و از زبان سخنگویان خود به صورت غیرمستقیم اشاره به حملات خود میکرد، اما حالا بیانیه صادر میکند و حتی به طور مشخص اهداف حملات خود را هم بیان میکند. علاوه بر این، پیش از این گفته میشد که اهداف حملات این ارتش در قبل مراکز متعلق به ایران یا حزبالله است، اما دستکم خود ارتش صهیونیستی در این یکی دو حمله اعلام کرده که مواضع ارتش سوریه را مورد هدف قرار داده است. به این ترتیب، رژیم صهیونیستی در این حملات خود ارتش سوریه را مورد هدف قرار داده تا متحدانش و این اتفاق را میتوان تغییر رویکردی در رفتار این رژیم تعبیر کرد. هرچند که حملات رژیم صهیونیستی متوجه مواضع ارتش سوریه است، اما باز میتوان گفت که هدف بیرون کردن ایران و نیروهای متحدش در سوریه است به خصوص اینکه قرار است اواخر ماه آینده میلادی نشستی امنیتی سهجانبه با حضور جان بولتون، نیکولای پاتروشف و مئیر بن شبات، مشاوران امنیتی امریکا و روسیه و اسرائیل، تشکیل شود. روشن است که حضور ایران در سوریه یکی از محورهای اصلی این نشست خواهد بود و نتانیاهو با این دست حملات برای آن نشست زمینهچینی میکند تا با اعمال فشار به خواسته خود برای همکاری روسها برسد. با وجود چنین زمینهچینی باید گفت که نتانیاهو دغدغههای مهمتری از آن نشست امنیتی دارد چنان که در کنفرانس مطبوعاتی روز یک شنبه هم اشارهای به این دغدغهها داشت. بعد از اینکه نتانیاهو در دور تلاش خود نتوانست دولت ائتلافی را تشکیل بدهد، مجلس رژیم صهیونیستی یا کنست رأی به انحلال خود داد تا با انتخابات جدید، مجلس دیگری شکل بگیرد. این کار وضعیت را برای نتانیاهو سخت کرده، زیرا در دور قبل انتخابات هم فقط با یک کرسی بیشتر توانست بر حزب آبی و سفید به رهبری بنی گانتز پیروز شود و معلوم نیست که بتواند این پیروزی را در ماه سپتامبر آینده تکرار کند. او چارهای ندارد که از حالا ژست تهاجمی خود را پررنگتر از قبل کند چرا که تمامی احزاب از راست تا چپ در انتخابات آوریل گذشته با چنین ژستی به میدان انتخابات آمدند و حتی حزبی میانهرو مثل کارگر به رهبری آوی گبی هم در شعارهای انتخاباتی، تخلیه شهرکهای غیرقانونی در کرانه باختری را رد کرد و حتی حزب لیبرال زهوت یک گام جلوتر گذاشت و شعار لغو توافقنامه اسلو و الحاق مجدد کرانه باختری به خاک رژیم صهیونیستی را داد. حالا نتانیاهو میخواهد با این حمله و نقش مستقیم خود در آن ژست تهاجمیاش را در عمل نشان بدهد و ابتکار عمل را در این زمینه از رقبای انتخاباتی خود به خصوص آویگدور لیبرمن بگیرد. به همین جهت است که او در همان کنفرانس مطبوعاتی از لیبرمن انتقاد کرده و به صراحت او را متهم به باجخواهی میکند. با توجه به این وضعیت است که میتوان گفت: نتانیاهو در این یکی دو حمله اخیر بیشتر از قضیه سوریه و حضور ایران و متحدانش در آن، به وضعیت انتخابات و رقابتها توجه دارد و سعی میکند با این دست حملات موضع خود را در رقابت انتخاباتی تقویت کند تا هم تجربه انتخابات قبلی تکرار نشود و هم اگر توانست کرسیهای بیشتری را در انتخابات سپتامبر ببرد که دیگر نیازی به لیبرمن و دیگر رقبایش در اردوگاه راستگرایان نداشته باشد.