سرویس جامعه جوان آنلاین: به گزارش خبرنگار ما، بررسی پروندههای آدمربایی که در اداره پلیس تشکیل میشود نشان میدهد بیشتر این پروندهها به خاطر اعتماد بیجا قربانیان نسبت به طرف مقابل صورت میگیرد. در پرونده که اوایل خردادسال قبل در پلیس تهران تشکیل شده دختر ۲۰ سالهای به اداره پلیس رفت و از مرد جوانی به اتهام آدمربایی و اقدام به آزار و اذیت شکایت کرد. شاکی در توضیح ماجرا گفت: من کارمند اداری شرکتی در تهران هستم. محل کارم در یکی از خیابانهای شرقی است. مدتی است مرد جوانی به نام منصور که مشاور املاکی دارد برای کارهای اداریاش به شرکت ما رفت و آمد دارد و به همین خاطر با او آشنا هستم. بعد از ظهر روز پنجم خردادماه بود که منصور برای انجام کارهای اداریاش به شرکت ما آمد. پس از پایان کار از محل کارم خارج شدم و در خیابان منتظر تاکسی بودم که منصور با خودروی پژویاش کنارم توقف کرد. او اصرار کرد مرا تا مسیری برساند که به او اعتماد کردم و سوار خودرواش شدم و به راه افتادم. منصور هنگام رانندگی با من شروع به حرف زدن کرد و قصد داشت سرم را گرم کند که متوجه شدم مسیرش را تغییر داد. وقتی از او درباره تغییر مسیرش سؤال کردم مدعی شد که قصد دارد با مسیر خلوتی مرا به نزدیکی خانهام برساند که به نیت شوم او پی بردم و خواستم خودرو را متوقف کند و من پیاده شوم، اما منصور سرعت خودرواش را بیشتر کرد و تهدید کرد هیچ حرکتی نکنم. از آنجایی که من ورزشهای رزمی کار میکنم خیلی تلاش کردم در را باز کنم و خودم را به پایین پرتاب کنم، اما در خودرو قفل شده بود و باز نمیشد. به همین سبب با راننده درگیر شدم و او هم هر لحظه به سرعت خودش میافزود تا اینکه در نهایت آنقدر با پا به در ضربه زدم که در خودرو باز شد و در حالی که سرعت خودرو خیلی زیاد بود خودم را به خیابان پرت کردم. پس از این رهگذران و رانندههای عبوری که شاهد ماجرا و درگیری من و راننده بودند به کمک من آمدند و مرا که به شدت زخمی شده و دست و پایم آسیب دیده بود به بیمارستان منتقل کردند.
با طرح این شکایت تیمی از کارآگاهان پلیسآگاهی به دستور بازپرس دادسرای امور جنایی تهران برای شناسایی و دستگیری راننده پژو وارد عمل شدند.
مأموران در نخستین گام از شاهدان عینی تحقیق کردند. یکی از شاهدان گفت: در حال رانندگی بودم که مشاهده کردم دختر جوانی داخل خودروی پژوی در حال حرکتی با راننده آن درگیر شده است. ابتدا فکر کردم زن و شوهر هستند، اما لحظاتی بعد زن جوان در را باز کرد و خودش را از داخل خودرو به پایین پرت کرد که به کمک او رفتم و پژوهم به سرعت از محل گریخت.
در ادامه مأموران منصور را به عنوان مظنون حادثه تحت تعقیب قرار دادند که دریافتند وی پس از روز حادثه محل کارش نرفته و محل زندگیاش را هم تغییر داده است.
درحالی که نزدیک به یکسال از حادثه گذشته بود و مأموران هیچ ردی از متهم فراری نیافته بودند شاکی با اداره پلیس تماس گرفت و گفت: متهم فراری را در یکی از مراکز خرید تهران مشاهده کرده است.
پس از این مأموران راهی محل شدند و متهم ۲۷ساله را که برای خرید به یک فروشگاه رفته بود، دستگیر کردند.
فکر میکردم دختر جوان فوت کردهاست
متهم پس از انتقال به اداره پلیس ابتدا منکر جرم خود شد، اما وقتی با دلایل و مدارک روبهرو شد مدعی شد که با شاکی دوست بوده و آدمربایی در کار نبوده است. این ادعا در حالی از سوی متهم گفته میشود که شاهدان عینی روز حادثه درگیری شاکی با راننده را مشاهده کرده بودند. وی در بازجوییها در ادعایی گفت: مدتی بود برای انجام کارهای اداریام به شرکت محل کار شاکی رفت و آمد داشتم تا اینکه با شاکی دوست شدم. ما با هم ارتباط تلفنی و پیامکی داشتیم و به هم علاقه پیدا کرده بودیم. روز حادثه هم پس از پایان کارش قرار بود برای تفریح به قهوه خانهای برویم که در میانه راه تلفن همراهش زنگ خورد. لحظاتی بعد در حالی که با فردی حرف میزد عصبانی شد و در خودرو را باز کرد و خودش را به بیرون پرت کرد. پس از این خیلی ترسیدم و احتمال دادم که او کشته شده است و به همین دلیل از تهران فرار کردم تا به اتهام قتل دستگیر نشوم. چند روز قبل دوباره به تهران آمدم که دستگیر شدم. متهم برای تحقیقات بیشتر و روشن شدن زوایای پنهان حادثه در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت.