سرویس زنان جوان آنلاین: یک: سهم زنان از کرسیهای پارلمان باید افزایش یابد و به ۳۰ درصد برسد؛ این زمزمههایی است که تا پیش از انتخابات مجلس دهم بر آن تأکید میشد و چهرههایی همچون شهیندخت مولاوردی معاون سابق زنان و خانواده رئیس جمهور هم از حامیان آن بودند. طرح سهمیه ۳۰ درصدی زنان از مجلس در نهایت محقق نشد، اما مجلس دهم بیشترین تعداد کاندیدای زن را در طول مجلسهای بعد از انقلاب به خود اختصاص داد و سهم نمایندگان زن از کرسیهای پارلمان نیز به ۱۳ نفر رسید.
دو: زنان پارلمان دهم شاید از پرحاشیهترین نمایندگان در ادوار مختلف باشند. مجلس دهم در حوزه زنان و خانواده غیرفعال نبود، اما مصوبهها و تلاشهایش چندان تجانسی با واقعیتهای جامعه نداشت و ندارد. در عوض با برجستهسازی مسائل حاشیهای چهرههایی که تا پیش از این کمترین نامی از آنها در سپهر سیاسی کشور نبود به عنوان فعال حوزه زنان شناخته شدند و عکسها و نظراتشان چه با جهت مثبت و چه با جهت منفی در رسانهها انعکاس یافت و بدین ترتیب شاهد نوعی چهرهسازی بودیم آنهم به مدد مسائلی همچون حضور زنان در ورزشگاهها برای مسابقات فوتبال مردان، افزایش حداقل سن ازدواج و یا سهمخواهی برای افزایش حضور نمایندگان زن در مجلس و طرحهایی از این دست.
سه: طرح حضور زنان در ورزشگاهها برای مسابقات مردانهای همچون فوتبال و نه به عنوان تماشاچی مسابقات زنان موضوعی است که مدتها تیتر یک برخی رسانهها بود و آنچنان به مدد تکنیکهای رسانهای برجستهسازی در کانون توجه رسانهها و چهرههای زن قرار گرفته بود که در سطح جامعه نیز زنان برخی از گروههای اجتماعی و طبقات مرفه جامعه اذهانشان به سمت این ماجرا منحرف شد. زنان اقشار متوسط و پایین که قاطبه جمعیت زنان را تشکیل میدهند، اما در برابر ما طلبهانگاری حضور زنان در ورزشگاهها همچنان انگشت تعجب به دهان به مطالباتی فکر میکردند که مطالبه حقیقی آنها بود، اما هیچگاه مورد توجه زنان نماینده و سیاستمدار قرار نگرفت! مطالباتی نظیر بیمه زنان خانهدار، اجرای مرخصی ۹ ماهه زایمان، تسهیل شرایط مادران دارای فرزند زیر پنج سال و مسائلی از این قبیل که زنان حاضر در قدرت هیچگاه آنها را درک نکردهاند تا به عنوان مطالبه برای عامه زنان مطرح سازند.
چهار: ماجرای سیل و آسیبهای زنان سیلزده درست در شرایطی رخ داد که زنان مجلس سخت مشغول لابی برای تصویب طرح افزایش تعداد نمایندگان زن و سهمیهبندی برای این کار بودند. این ماجرا آنچنان ذهن آنها را به خود مشغول کرده بود که کوچکترین موضعگیری درباره وضعیت زنان سیلزده نداشتند چه برسد به حضور در کمپها و دلجویی از زنان آسیبدیده.
پنج: ماجرای بازی پرسپولیس و سپاهان و زخمیهای این بازی در میان تماشاگران و صحنههای فجیعی که در این بین خلق شد هم از دیگر مواردی بود که با سکوت عمیق زنانی مواجه شد که تا پیش از این داعیهدار حق حضور زنان در ورزشگاهها بودند. زنان نماینده و فعال اجتماعی که در این بازی و بازیهای مشابه نه خودشان حضور دارند و نه دخترانشان را به چنین کارزاری میفرستند، اما زنان و دختران جوان را تهییج میکنند تا به مدد گریم و ترفندهایی از این دست وارد میدانی شوند که مردان با سرهای شکسته و صورتهای خونین از آن خارج میشوند. کنار هم چیدن قطعات این پازل، اما تکمیلکننده یک موضوع است؛ زنان نماینده و سیاستمدار علیه زنان عادی در جامعه!