انتظارش میرفت، انتظار فاجعهای اینگونه شرمآور و خونبار که خیلی پیشترها هشدارهایش داده شده بود.
شرم از اتفاقات فاجعهبار جمعه شب را میشد در چهره خسته و شکسته ورزشگاه آزادی دید. شرمی که باید بر چهره آنهایی مینشست که اجازه نوشته شدن این سناریوی تلخ را دادهاند! همانها که دست روی دست گذاشتند و چشم روی ناهنجاریهای غیرقابل توجیه بستند.
جلوی این فاجعه خیلی پیشترها باید گرفته میشد. همان زمان که چاقوکشی در انزلی و پرتاب سنگ و ترقه در فولادشهر به امری عادی تبدیل شد. مسئلهای که خیلیها را نگران آینده کرد تا اندازهای که بارها اخطار دادند که اینطور داغ نگه داشتن تنور مسابقات میتواند جنازهای روی دست لیگ بگذارد. پیشبینی تلخی که جمعه شب به حقیقت پیوست!
یک کشته در میان ۲۹۵ زخمی و مصدوم بازی پرسپولیس و سپاهان، اما یکبار دیگر ثابت کرد که عنان فوتبال از دست آقایان در رفته است. فوتبالی که برای توجیه ولخرجیهایش سلامت آن را به رخ میکشیدند، حالا رد خون از خود به جای گذاشته و دیگر نمیتوان با افتخار از سلامت آن برای پر کردن اوقات فراغت جوانان مایه گذاشت، چراکه به لطف بیتدبیریهای آقایان و رها کردن آن به حال خود، چنان به بیراهه رفته که نه فقط در هر بازی دهها نفر را غرق در خون روانه بیمارستان میکند، بلکه حالا یک جنازه هم روی دست آن مانده است!
قلوهسنگهایی بهجا مانده در راهروها، سکوها و چمن آزادی حرفهای زیادی برای گفتن دارد؛ از دیداری که توپی از خط دروازههایش عبور نکرد که اگر میکرد، خدا میدانست آمار زخمیها و کشتههایش تا چه اندازه میتوانست فاجعهبار باشد.
قرار بر فرهنگسازی روی سکوها بود، اما حالا عنان کار چنان از دست آقایان در رفته که شاهد تهدیدهای غیرقابل باور از سوی بازیکنان هستیم، بهگونهای که دیگر نه هوادار برای هوادار که بازیکنان برای هواداران خط و نشان میکشند و توصیه میکنند که قدم به شهر آنها نگذارند که خون به پا میشود. شنیدن این تهدیدها از زبان بازیکنانی که در چنین شرایطی کمترین وظیفهشان آرام کردن تماشاگران ناآرام و عصبی است، نشان از آن دارد که عنان فوتبال از دست آقایان مسئول و پشت میزنشین در رفته به حدی که بازیکنان پا را از خط و نشان کشیدن فراتر گذاشتهاند و دست به تهدید زدهاند، آن هم خیلی روشن و واضح، مقابل دوربینهای خبری!
این جسارت بدون تردید از سکوت نابجای آقایان مسئول چه در فدراسیون و چه در کمیته انضباطی نشئت میگیرد. افرادی که بدون شک اگر به وقتش در بازی تراکتور برابر پیکان یا اتفاقاتی که در غدیر اهواز رخ داد به درستی برای تنبیه و جریمه خاطیان ورود میکردند، امروز برابر این حجم از ناهنجاریها قرار نمیگرفتند تا شاهد تهدیدهای علنی و خط و نشان کشیدنهای خونبار باشیم، آن هم در حالی که همین دو تیم پرسپولیس و سپاهان کمتر از یک ماه دیگر باید در نیمهنهایی جام حذفی به میدان بروند و قبل از آن، کمتر از یک هفته دیگر باید در تبریز با تراکتور دیدار کنند. بازیهایی که حالا این نگرانی را ایجاد کرده که آیا قرار است جنازههای بیشتری را روی دست لیگ بگذارند و تماشاگران بسیاری را با سرهای شکسته و خونآلود روانه خانه کنند یا اینکه به درستی مدیریت خواهند شد تا شاهد یک فوتبال زیبا و یک مسابقه جذاب باشیم.
رد خون و قلوهسنگهای بهجا مانده در آزادی جمعه شب حرفهای زیادی برای گفتن داشتند از هیجانات کنترل نشدهای که سالیان سال است شعارهای زیادی برای سروسامان دادن به آن داده میشود، اما خونهای ریخته شده در این بازی و دیگر بازیهای لیگ؛ چه امسال و چه سالهای قبل بهترین گواه عملی نشدن شعارهای زیبا و وعدههای فریبنده است و دست روی دست گذاشتن آقایان برابر ناهنجاریهایی که خیلی پیشتر از این باید جلوی آن گرفته میشد که نشد تا امروز نه فقط شاهد ۲۹۵ زخمی که یک کشته در یک بازی ۹۰ دقیقهای باشیم. دیداری که قرار بر لذت بردن از آن بود، نه تأسف خوردن به آن!