واقعیتها کتمان میشود، واقعیتهایی که کتمان آن اجازه نمیدهد بساط بیعدالتیها، تبعیضها و فساد در ورزش برچیده شود.
هضم صحبت وزیر ورزش کار آسانی نیست. صحبتهایی که البته پیشتر نیز به اشکال مختلف به زبان آورده شده و با وجود شعارهایی که در خصوص شفافسازی سر داده میشود، اما نشان از کتمان واقعیت دارد.
بدون تردید همانطور که سلطانیفر به آن اشاره دارد، ورزش تأثیر اجتماعی بالایی در ایجاد وحدت و غرور ملی دارد و قهرمانیها و مدالآوریهای ورزشکاران آن دل ملتی را شاد میکند و بازتاب گستردهای درجامعه دارد، اما این مهم بهانه خوبی برای توجیه تبعیضها و کتمان واقعیتهای عیانی که ضربههای سختی به پیکره ورزش زده، نیست.
پای ریخت و پاشهای فراوان و بیحساب کتاب و بیمورد که پیش میآید، همه نگاهها به سمت فوتبالیها میچرخد. بیراه هم نیست؛ گردش مالی فوتبال رقمی درشتتر از آن چیزی است که مردم تصور میکنند. رقم هنگفتی که هر ساله از بیتالمال و جیب مردم برداشت میشود، آن هم بیهیچ حساب و کتابی. البته وزیر ورزش هم در خصوص رقم آن حرفی ندارد و خود نیز هزینه ۱۶ تیم لیگ برتری را بالغ بر ۶۰۰ میلیارد تخمین میزند، اما در ادامه طی ادعای جالب توجه تأکید میکند که یک ریال از بودجه عمومی به ۱۶ تیم لیگ برتری پرداخت نمیشود!
ادعایی که پذیرفتن و هضم آن کار چندان سادهای نیست و شاید هم به دلیل همین غیرقابل باور بودن این مسئله است که سلطانیفر همواره در چنین مواقعی با به میان کشیدن مخاطب بالای فوتبال و پرداختن به این مسئله که این رشته ورزشی اوقات فراغت ۵۰ میلیون نفر را پر کرده ابزاری سالمی برای ایجاد شادی و نشاط در بین مردم است، سعی در منحرف کردن اذهان عمومی و کشیدن بحث به جایی دیگر دارد!
در پرمخاطب بودن فوتبال کوچکترین شکی نیست. همانطور که در پر کردن اوقات فراغت سالم درصد بالایی از افراد جامعه توسط فوتبال نیز نمیتوان تردید کرد، اما این واقعیت نمیتواند بهانه خوبی برای دستدرازیهای بیحساب و کتاب به جیب ملت و مهمتر از آن، کتمان این واقعیت باشد!
این نخستین بار نیست که وزیر ورزش تأکید به عدم دستدرازی فوتبالیها به بیتالمال دارد و تأکید میکند که ریالی از جیب مردم و بودجه عمومی به فوتبال پرداخت نمیشود. پیشتر نیز معاونان او ادعاهایی مشابه را مطرح کرده بودند، اما چطور میشود فوتبالی دولتی باشد و از دولت ارتزاق نکند؟
درست است که نگاهها همواره روی پرسپولیس و استقلال متمرکز است، اما کسب درآمد سرخابیهای پایتخت از اسپانسرها به مراتب قابل قبولتر از ارتزاق دیگر تیمها از این زمینه است. حال آنکه حتی پرسپولیس و استقلال نیز با وجود هواداران بسیاری که دارند، نمیتوانند از طریق سامانههای هواداری و اسپانسرینگ تمام هزینههای خود را تأمین کنند و مدام دستشان جلوی دولت و وزارت ورزش دراز است. در این شرایط چطور میتوان پذیرفت که دیگر تیمها به واسطه اسپانسرینگ میتوانند هزینههای خود را تأمین کنند و خرج و مخارجشان را بپردازند.
وزیر ورزش واقعیتی را کتمان میکند که، چون روز مقابل دیدگان همه روشن است. تکلیف فوتبال ایران مشخص است. فوتبال ایران با وجود تمام سندسازیهایی که برای نهادهای بینالمللی میشود، کاملاً دولتی است. جز چند تیم که به بخش خصوصی واگذار شدهاند، سایر تیمها همچون پرسپولیس و استقلال دولتی هستند و دستشان در جیب مردم است. تیمهایی مثل ذوبآهن، سپاهان، فولاد، نفت و پارس جنوبی که از صنایع معدن و نفت ارتزاق میکنند یا حتی سایپا و پیکان که از سوی خودروسازان تأمین میشوند، همه و همه در کنار سایر تیمها دولتی هستند و نمیتوان پذیرفت که دستشان را روی زانوی خود میگذارند برای بلند شدن و نان بازوی خود را میخورند. در واقع اکثر تیمهای فوتبال به استثنای چند تیم محدود، همگی دولتی هستند و هزینههای خود را به اشکال متفاوت از بخشهای مختلف دولت، از صنایع معدن گرفته تا نفت، خودروسازی و ... تأمین میکنند. با وجود این، چه اصراری است که وزارت ورزش همواره تأکید کند که ریالی بابت هزینههای باشگاههای فوتبال پرداخت نمیکند. این سؤالی است که پاسخ آن را شخص وزیر ورزش و معاونان او که به این مسئله تأکید دارند، بهتر از هر کسی میدانند. بدون تردید واقعیت را نمیتوان با کتمان کردن تغییر داد و مهمتر از همه اینکه این نوع نگاه با شعارهای آقایان در زمینه شفافسازی به شدت مغایرت دارد.