شکست یک تیم رده بالای جدول در برابر یک تیم رده پایین، اتفاق رایجی در فوتبال جهان محسوب میشود. شکست یک تیم پرهوادار در زمین خود هم اتفاق عجیبی نیست، حتی اعتراض تماشاگران یک تیم پرهوادار به نحوه بازی تیمشان یا نوع مدیریت آن نیز موضوع تازهای نیست.
تمامی این موارد تاکنون بارها و بارها در سطح اول فوتبال جهان نیز دیده شده، اما وقتی کار به زد و خورد و حمله به زمین مسابقه و زدن بازیکنان خودی و حریف و درگیری با پلیس کشیده میشود، آن وقت است که این موارد عادی تبدیل به یک بحران و یک حاشیه اساسی برای تیمی میشود که مدعی قهرمانی است.
آنچه شامگاه جمعه در تبریز اتفاق افتاد، تأسفانگیز بود. تأسفبار از آن جهت که تماشاگر پرشور تبریزی که مایه مباهات و افتخار فوتبال باشگاهی کشورمان است، نباید اینقدر اسیر احساسات شود که اینگونه نسبت به یک شکست خانگی واکنش نشان دهد.
تراکتور مدعی قهرمانی است و در این شکی نیست، اما این تیم این روزها و هفتهها از خودش چوب میخورد. هوادار تیم تبریزی باید به این نکته توجه داشته باشد که اولین جرقه بحرانی که امروز گریبان تیمشان را گرفته از داخل زده شده، آن هم زمانی که یک مشکل داخلی رسانهای و با سرعت زیاد و بدون اینکه مدیریت شود، خبرهایش پخش شد. شکست برابر سپیدرود و پیکان اتفاقی است که ممکن بود برای تمام مدعیان قهرمانی نیز رخ دهد. همین دو هفته قبل سپاهان باخت، پرسپولیس هم امتیاز از دست داد، اما نه اعتراضی صورت گرفت و نه کسی متهم شد. در عوض آنچه این روزها از جانب مسئولان باشگاه تراکتور و هواداران پرشور این تیم دیده میشود، برخوردی کاملاً نامناسب است. این روزها مالک این باشگاه کل فوتبال را متهم به تبانی و ناکارآمدی میکند. او حتی پا را فراتر گذاشته و با توهین و تحقیر، حضور برخی تیمهای باسابقه در فوتبال را زیر سؤال میبرد و از سوی دیگر هواداران نیز بعد از شکست چنان جوی را به راه میاندازد که امروز تمام تیمهایی که باید در هفتههای باقیمانده از لیگ به تبریز مسافرت کنند، نگران وضعیت خود هستند.
ادامه چنین وضعیتی بهطور حتم به ضرر تراکتور تمام خواهد شد. تیمی که هنوز هم میتواند با استفاده از فرصت باقیمانده و احتمال لغزش رقبا امید قهرمانی داشته باشد، این روزها چنان درگیر حاشیه و بحران خودساخته شده که بعید به نظر میرسید به فکر برنامهریزی برای پیروزی و شکست دادن رقبا باشد. تماشاگر خونگرم و پرشور تبریزی هم با اعتراضها و برخوردهای نامناسب در این میان نه تنها به حل این بحران کمک نمیکند، بلکه فشار را روی تیم و بازیکنان بیشتر میکند و مهمتر از همه اینها باعث تغییر نگاهها به فرهنگ شهر و دیاری میشود که تا به یاد میآوریم جز مهماننوازی و فرهنگ بالا چیز دیگری از آنها ندیدهایم.
قرار بر این نیست که تماشاگران تیمهای مدعی قهرمانی با هر شکست همه چیز را به هم بریزند و با سنگپراکنی و زد و خورد به فکر زهر چشم گرفتن از بقیه باشند که اگر چنین شود، آن وقت از این هفته به بعد باید منتظر دیدن چنین برخوردهایی از تماشاگران دیگر تیمهای مدعی هم باشیم. آنچه در تبریز اتفاق افتاد، تأسفبار بود. اتفاقاتی که امیدواریم دیگر تکرار نشود، نه در تبریز و نه در هیچ کدام از شهرها و نه در هیچ یک از بازیهای فوتبالمان. بیشک تراکتورسازی و هوادارانش مستوجب جریمه هستند، جریمهای که امیدواریم با سعهصدر آن را قبول کنند، نه اینکه مستمسکی برای اتفاقات بعدی باشد. بر این باوریم که حضور تراکتور و تماشاگران پرشورش در فوتبال ایران یک نعمت است که باید قدردان آن بود، اما قرار هم بر این نیست که چشمها را روی برخی اقدامات این نعمت بزرگ بست. تماشاگر فهیم و بافرهنگ تبریزی خوب میداند که حسابش از برخی تماشاگرنماها جداست و البته این توقع هم وجود دارد که این تماشاگر خود برای موفقیت تیمش آستین بالا بزند و جلوی این حاشیهها و حاشیهسازان را بگیرد.
چهار هفته سرنوشتساز پیشروی تراکتورسازی و فوتبال ایران است. چهار هفتهای که میتواند برای تبریزیها به بهترین شکل ممکن تمام شود اگر تماشاگر و تیم دوباره متحد شوند و قصور خود را به گردن این و آن نیندازند و حاشیهسازی نکنند. البته میتواند بدتر از این هم تمام شود اگر تراکتور، مسئولان و هوادارانش بخواهند به همین منوال ادامه دهند.