کد خبر: 950486
تاریخ انتشار: ۱۹ فروردين ۱۳۹۸ - ۰۵:۴۹
دلایل موجه و ناموجه برای کوک کردن ساز جدایی
اعتیاد از عواملی است که احتمال طلاق را بالا می‌برد. افرادی که به ورطه اعتیاد کشیده می‌شوند دچار تغییرات خلقی و رفتاری زیادی می‌شوند به طوری که زندگی را برای خانواده سخت و سخت‌تر می‌کنند. معمولاً از دست دادن شغل و بدرفتاری که متعاقب با شدت گرفتن اعتیاد خود را نشان می‌دهد چاره‌ای جز طلاق برای همسر باقی نمی‌گذارد.
ساحل گرامی*
سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: هر چند وقت یک بار آمار جدیدی از میزان ازدواج و طلاق منتشر می‌شود و دلهره در دل کسانی می‌اندازد که با وجود سختی‌های اقتصادی تصمیم به ازدواج گرفته‌اند. اینکه از هر چهار ازدواج یکی به طلاق منجر می‌شود آماری نیست که به راحتی از آن عبور کرد. بی‌شک دلایل متعددی در این زمینه دخیل است، دلایلی که شاید قدیم‌تر‌ها منجر به طلاق نمی‌شد، زیرا زوجین به راحتی از هم نمی‌گذشتند، اما این روز‌ها هر کدام از آن‌ها و حتی دلایل پیش پا افتاده می‌تواند موجب جدایی شود.

زمانی که اصولی‌ترین ویژگی‌های یک ازدواج سالم در نظر گرفته نمی‌شود و فرآیند ازدواج با عجله و بدون شناخت عمیق صورت می‌گیرد طلاق امری کاملاً قابل پیش‌بینی است و احتمال فروپاشیدن ازدواج می‌رود.

مطالعات نشان داده کسانی که تجربه یک ازدواج ناموفق را داشته‌اند، بیشتر احتمال دارد در ازدواج‌های بعدی به مشکل بخورند. بسیاری از افراد بعد از خارج شدن از یک رابطه ناسالم فرصت ترمیم و التیام به زخم‌های قدیمی نمی‌دهند و به سرعت وارد یک رابطه جدید می‌شوند که همین بر احتمال شکست می‌افزاید و فرصت بودن در یک رابطه سالم و موفق را از آن‌ها می‌گیرد. همچنین زوجینی که اعتقادات مذهبی متفاوتی دارند به احتمال بیشتر در زندگی خود به اختلاف برمی‌خورند. بر اساس مطالعات انجام شده، فقر یکی از آیتم‌هایی است که بیشتر از هر دلیل دیگری یک ازدواج را به طلاق نزدیک می‌کند. زوج‌هایی که ورشکست می‌شوند یا بدهی بالا می‌آورند زودتر در معرض طلاق قرار می‌گیرند.

مسئله دیگر در رابطه با مسائل مالی این است که چنین زوجینی کمتر می‌توانند از جلسات مشاوره و روانشناسی بهره‌مند شوند و زندگی مشترک خود را نجات دهند. بر اساس تحقیقات احتمال طلاق در همسرانی که حداقل یک بار در هفته بر سر مسائل مالی مشاجره می‌کنند ۳۰ درصد بیشتر از سایر زوج‌هاست.

اختلاف مدرک تحصیلی نیز یکی از مسائلی است که زوجین را در معرض خطر طلاق قرار می‌دهد. به ویژه داشتن اختلاف بیش از دو مدرک تحصیلی ریسک طلاق را به شدت افزایش می‌دهد. برای مثال شوهر دیپلمه و زن فوق‌لیسانس باشد. البته باید گفت: هیچ چیز قطعی وجود ندارد و ممکن است همین مرد با مدرک دیپلم مطالعه آزاد زیادی داشته باشد و از نظر علمی خود را به‌روز نگه دارد. پس در زندگی آن‌ها مشکل جدی به وجود نیاید.
وجود تفاوت سنی بیشتر از ۱۰ سال بین زن و شوهر نیز ریسک طلاق را افزایش می‌دهد. در این شرایط زن و شوهر از نظر میزان شادابی و انرژی با یکدیگر تفاوت زیادی دارند که همین، زمینه‌ساز اختلاف میان آن‌ها می‌شود. فاصله سنی بهینه میان زن و شوهر دو تا ۱۰ سال است و شوهر از زن بزرگ‌تر است.

امروزه یکی دیگر از دلایل اصلی طلاق میان زوجین خیانت و عدم تعهد زن و شوهر به یکدیگر است. به طور کلی خیانت بعد از سردی روابط عاطفی و جنسی یا همان طلاق عاطفی اتفاق می‌افتد. باید گفت: در این شرایط بازگرداندن خانواده به شرایط عادی بسیار سخت است و در حالت ایده‌آل با خواست دو طرف نیازمند زوج درمانی‌های طولانی است تا زن و شوهر بتوانند چنین تجربه‌ای را پشت سر بگذارند.
اعتیاد نیز یکی دیگر از عواملی است که احتمال طلاق را بالا می‌برد. افرادی که به ورطه اعتیاد کشیده می‌شوند دچار تغییرات خلقی و رفتاری زیادی می‌شوند به طوری که زندگی را برای خانواده سخت و سخت‌تر می‌کنند. معمولاً از دست دادن شغل و بدرفتاری که متعاقب با شدت گرفتن اعتیاد خود را نشان می‌دهد چاره‌ای جز طلاق برای همسر باقی نمی‌گذارد.

از طرفی زندگی شهری، مشکلات مالی، فشار و استرس‌های روزانه باعث بروز اختلالات روانی در افراد می‌شود. مواردی مانند اختلال‌های اضطرابی، افسردگی به وفور در مردم ساکن شهر‌های بزرگ دیده شده و تأثیر مستقیمی بر زندگی زناشویی دارد و به صورت سریالی منجر به طلاق می‌شود. بدین گونه که مسائلی مانند افسردگی و اضطراب افراد را عصبی و پرخاشگر و بی‌انگیزه می‌کند، منجر به سردی روابط بین زوجین می‌شود که به نوبه خود بر زندگی جنسی تأثیر منفی می‌گذارد و در نهایت آن‌ها چاره را در طلاق می‌بینند.
فرزند طلاق بودن نیز یکی از دلایل طلاق است. فرزندان طلاق با مشکلاتی روبه‌رو هستند و در این افراد مشکلات اعتماد و ارتباط بیشتر از سایر افراد است. این مشکل زمانی تشدید می‌شود که هم زن و هم شوهر هر دو فرزند طلاق باشند، لذا طلاق می‌تواند به صورت یک رفتار نسلی انتقال پیدا کند.

هنگامی که ازدواج از هدف اصلی خود دور می‌شود و به جای مسائلی مانند صمیمیت و تعهد تنها به ظاهر زندگی پرداخته شود طلاق دیگر پدیده‌ای دور از ذهن نیست. مقایسه‌های نابجا، چشم و هم‌چشمی و سختگیری در امور مالی هر کدام کافی است تا یک ازدواج سر نگیرد یا به ورطه نابودی کشیده شود. در حالی که می‌توان با آموزش مناسب و کافی از دوره نوجوانی چنین نگاه اشتباهی به ازدواج را حذف کرد تا ازدواج به کارکرد اصلی خود بازگردد و زوجین به هر دلیل موجه و غیرموجهی ساز جدایی کوک نکنند و طلاق تبدیل به تنها گزینه روی میز نشود.

*دکترای تخصصی روانشناسی
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار