کد خبر: 915341
تاریخ انتشار: ۱۰ تير ۱۳۹۷ - ۱۲:۴۶
«جلوه‌هایی از سیره سیاسی ومبارزاتی شهید محمد منتظری» در گفت: وشنود با آیت الله محمدرضا ناصری
شهید محمد منتظری از مبارزین پر سابقه پیش از پیروزی انقلاب و نیز چهره‌های سیاسی پس از آن، همواره از سوژه‌های تحقیق درباره تاریخ انقلاب اسلامی به شمار می‌رود. اینک در سالروز شهادت او، گفت: وشنودی را به شما تقدیم می‌کنیم که طی آن، آیت الله محمدرضا ناصری امام جمعه کنونی یزد، به بازگویی شمه‌ای از خاطرات خویش از آن شهید نام آور پرداخته است. امید آنکه مقبول افتد.
احمدرضا صدري
پیش از آنکه به نحوه آشنائی جنابعالی با شهید محمد منتظری بپردازیم، می‌خواهیم بدانیم ایشان را با چه ویژگی‌هائی به خاطر می‌آورید؟
بسم الله الرحمن الرحیم. شهید محمد منتظری انسان بسیار مخلص، بی‌پیرایه و ساده‌زیستی بود که هرگز به خاطر رنج‌هائی که در راه مبارزه با رژیم ستمشاهی به جان خرید، از کسی توقع نداشت. او فوق‌العاده پرتحرک بود و خستگی را نمی‌شناخت. با اینکه اندام لاغر و ظاهراً ضعیفی داشت، اما بسیار مقاوم و پرکار بود و لحظه‌ای آرام و قرار نداشت. بسیار کم می‌خوابید و همیشه هوشیار و آماده بود. عادت داشت در جائی حرکت‌هائی را ایجاد کند و سپس به جای دیگری برود و فعالیت‌هایش را در انجا ادامه بدهد. مخصوصاً در اواخر عمرش به او نسبت‌های ناروای زیادی وارد و در حقش جفا کردند. حرف‌هائی که حقیقتاً تحمل آن‌ها دشوار بود. چیزی که من از او یادم می‌آید، تلاش و مبارزه بدون ذره‌ای چشم داشت و توانائی ایجاد حرکت و روحیه مبارزه در دیگران. نهایتاً هم که به آرزوی دیرینه خود رسید و شهید شد.
شما از چه دوره‌ای و چگونه با ایشان آشنا شدید؟
من از آغاز نهضت امام در سال ۴۲ با ایشان آشنا شدم. قضیه برمی‌گردد به ۱۵ خرداد ۴۲ که من از تهران به قم رفتم و در آنجا با کسانی که در تکثیر و توزیع اعلامیه‌ها فعالیت می‌کردند آشنا شدم. نخستین بار او را در آن جریانات دیدم، ولی این آشنائی خیلی طول نکشید و هنگامی که امام را به ترکیه تبعید کردند، طبیعتاً کسانی که در نهضت امام به شکل فعال شرکت داشتند، دیگر نمی‌توانستند راحت زندگی کنند و ساواک آن‌ها را تحت تعقیب قرار داده بود، در نتیجه عده‌ای از مبارزان به شکل مخفیانه از کشور خارج شدند و به عراق رفتند. یکی از آن‌ها شهید محمد منتظری بود که در نجف او را به اسم آقای سمیعی می‌شناختم.
ایشان اویل که به نجف آمد در بعضی از کلاس‌های درس شرکت می‌کرد، اما، چون بیشتر وقتش صرف فعالیت‌های مبارزاتی می‌شد، خیلی نتوانست درس بخواند.
فعالیت‌های مبارزاتی ایشان در نجف چگونه بود؟
کار‌های مختلفی می‌کرد. از جمله با امام مشورت و صحبت می‌کرد و بعد به مدارس علمیه مختلف می‌رفت و با طلبه‌های افغانی یا کشور‌های دیگر و حتی با طلبه‌های عراقی صحبت می‌کرد.
شما چه می‌کردید؟
ما همراه با دوستان تشکلی به نام «روحانیون مبارز خارج از کشور» درست کرده بودیم که شهید منتظری یا همان آقای سمیعی هم عضو آن بود.
غیر از این تشکل هم، در عرصه دیگری با شهید منتظری ارتباط داشتید؟
بله، منزل ما در واقع پناهگاه او بود. برای او شب و روز معنا نداشت و دائماً در تلاش و تحرک بود. آخر شب‌ها اغلب به منزل ما که در بازاری قرار داشت می‌آمد و دوبار سریع به در می‌زد. به قول معروف یک جور اسم‌شب بود. من بلافاصله می‌رفتم و در را باز می‌کردم. اغلب هم با لباس مبدل می‌آمد که بلافاصله لباس عوض می‌کرد و قبا و عمامه می‌پوشید. یک وقت‌ها هم که موهایش بلند می‌شد، برایش با ماشین اصلاح کوتاه می‌کردم. گاهی صبح‌ها با عبا و عمامه نزد امام می‌رفت و کسب تکلیف می‌کرد. بعد به جائی می‌رفت و لباسش را عوض می‌کرد و من باید می‌رفتم و عبا و عمامه را می‌گرفتم که غالباً هم موفق نمی‌شدم.
یادم هست که زیاد نهج‌البلاغه می‌خواند به بقیه هم توصیه می‌کرد که حسابی درس بخوانند و مطالعه کنند که وقتی نهضت پیروز می‌شود، آدم‌های آگاه و عالم زیاد داشته باشیم. ما در نجف کتابخانه‌ای درست کردیم که در آن کتاب‌های انقلابی را قرار داده بودیم تا طلبه‌های جوان و فرزندان علما با خواندن آن‌ها با اوضاع ایران آشنا شوند. بخش زیادی از این کتاب‌ها را شهید منتظری تهیه کرده بود.
شهید محمد منتظری در زمینه ارتباط گرفتن با نهضت‌های آزادی‌بخش جهان نیز فعالیت‌های زیادی داشت. از این جنبه از فعالیت‌های ایشان برایمان بگوئید؟
شهید محمد منتظری زیاد به سفر می‌رفت. اغلب این سفر‌ها را هم با گذرنامه‌هائی که خودش یا برخی از دوستانش تهیه می‌کردند انجام می‌داد. به جرئت می‌توانم بگویم که پایه‌گذار حرکت اسلامی در افغانستان بود. او در نجف با طلبه‌های افغانی جلسه می‌گذاشت و آن‌ها را راهنمائی می‌کرد و همان‌ها بودند که به افغانستان رفتند و در انجا با برنامه‌ریزی منسجم به مبارزه با استعمارگران پرداختند. خود او هم بار‌ها به افغانستان رفت. به شکل منظمی هم به لبنان می‌رفت و در آنجا با مبارزانی که از ایران می‌آمدند ارتباط برقرار می‌کرد. او رابط بسیار قوی و بزرگی برای انقلاب اسلامی بود. پس از انقلاب هم با نهضت‌های آزادی‌بخش ارتباط و گفتگو داشت.
اشاره کردید که شهید منتظری همیشه با امام ارتباط داشت و از ایشان دستور می‌گرفت. آیا امام از شیوه مبارزاتی او راضی بودند؟
امام با کسی رودربایستی نداشتند و اگر از مسئله‌ای راضی نبودند صراحتاً می‌گفتند. یادم هست زمانی که قرار شد در پاریس تحصن کنیم، امام به شهید فرمودند که این افراد نیایند بهتر است. علت هم این بود که امام پیش‌بینی کرده بودند که ممکن است افراد دستگیر شوند که همین طور هم شد و پلیس فرانسه با هماهنگی ساواک عده‌ای را دستگیر کرد.
شهید منتظری همیشه کلیات را به اطلاع حضرت امام می‌رساند و می‌گفت: در کار‌های جزئی خودمان باید تصمیم بگیریم و کار را پیش ببریم و نباید امام را درگیر جزئیات کنیم. امام گاهی با برنامه‌های او موافق بودند و تأئید می‌کردند و گاهی هم دستوراتی را می‌دادند که باید چه کار کند.
ولی معروف است که امام با کار‌های چریکی و مسلحانه موافق نبودند...
شهید منتظری هم، با بسیاری از گروه‌هائی که کار‌های مسلحانه می‌کردند، موافق نبود. اوایل مثل بسیاری از آقایان کمک‌هائی به آن‌ها می‌کرد، ولی وقتی فهمید که امام نظر موافقی نسبت به آن‌ها ندارند، مضافاً براینکه مواضع آن‌ها هم تغییر کرده بود، دیگر به آن‌ها کمک نکرد.
اشاره کردید که در آنجا تشکلی از روحانیون مبارز را راه‌اندازی کرده بودید. درباره فعالیت‌های این تشکل توضیح بفرمائید؟
ما حدود ده پانزده نفر بودیم که سه نفر از اطرافیان امام و در ارتباط دائمی با ایشان بودند. مهم‌ترین اصل برای این تشکل این بود که هیچ کاری را بدون اجازه و برخلاف خواست امام انجام ندهد. ما اعلامیه‌های امام را تکثیر و توزیع و نوار‌های ایشان را پیاده می‌کردیم و به خارج فرستادیم. یکی از فعالیت‌های مهم این تشکل، نوشتن برنامه برای تنظیم حکومت اسلامی، برنامه‌ریزی برای تدوین وقایع انقلاب، تهیه مقالات، اداره رادیو روحانیون مبارز در بغداد، برقراری ارتباط با انجمن اسلامی‌های خارج از کشور و هماهنگی آن‌ها با امام بود.
نظر شهید منتظری درباره جریانات ملی‌گرا، از جمله نهضت‌آزادی چه بود؟
شهید منتظری با بسیاری از آرا و عقاید آن‌ها مخالف بود و گاهی هم با آن‌ها درگیر می‌شد. مخصوصاً بعد از انقلاب، مخالفت‌های او با جریان ملی‌گرا بسیار تند و علنی بود. او معتقد بود که آن‌ها عقاید لیبرالیستی دارند و انقلاب را به انحراف خواهند کشید. آن‌ها معتقد بودند که شاه بماند و طبق قانون‌اساسی عمل کند. در واقع سلطنت کند و نه حکومت، اما شهید منتظری معتقد بود که باید ریشه رژیم را کند، وگرنه به محض اینکه فرصت پیدا کند دوباره قدرت می‌یابد و همان شیوه گذشته را ادامه می‌دهد.
ارتباط شما و شهید منتظری بعد از پیروزی انقلاب، چگونه ادامه پیدا کرد؟
اوایل انقلاب و پس از پیروزی با او ارتباط داشتم، ولی بعد که به دستور امام به یزد رفتم، ارتباط ما کم شد. قبل از شهادتش گاهی که به تهران می‌آمدم سری به او می‌زدم. همیشه گلایه می‌کرد که از وقتی امام به ایران آمد، هر یک از شما به شهری رفتید و اطراف امام را خالی کردید تا کسانی که آدم‌های چندان موجهی نیستند دور امام را بگیرند.
منظورش چه کسانی بود؟
مرحوم بازرگان و اعضای دولت موقت و ملی‌گرا‌ها. خود امام هم با اینکه به توصیه‌ای عده‌ای مهندس بازرگان را سرکار گذاشتند، ولی از مواضع دولت موقت راضی نبودند و حتی در سخنرانی مدرسه فیضیه از مردم بابت این کار عذرخواهی کردند.
علت اختلافِ مقطعی شهید منتظری با شهید آیت الله بهشتی چه بود؟
ارتباط شهید بهشتی با ملی‌گرا‌ها و اعضای نهضت‌آزادی. البته با اینکه شهید منتظری سخنرانی‌های تندی علیه شهید بهشتی ایراد کرد، اما شهید بهشتی با سعه‌صدر بی‌نظیر و ستودنی خود همه آن‌ها را تحمل کرد و همواره از او با عنوان «محمد ما» یاد می‌کرد و از او می‌پرسید که چرا سری به ما نمی‌زنی؟ همین حسن‌خلق و صبر زیاد باعث شد که محمد سرانجام جذب حزب جمهوری شود و به آنجا رفت و آمد کند و نهایتاً هم در آنجا شهید شود.
شما چگونه از شهادت ایشان باخبر شدید؟
من در یزد بودم و نزدیکی‌های سحر بود که خبر انفجار دفتر حزب را شنیدم. نمی‌دانستم که شهید منتظری هم در آنجا بوده‌اند. فردا صبح مطمئن شدم که شهید بهشتی و عده زیادی از سران کشور، از جمله شهید منتظری در آن جلسه حضور داشته‌اند و سریع خود را به تهران رساندم.
و سخن آخر؟
بسیاری از شخصیت‌هائی که برای تحقق انقلاب اسلامی زحمات فراوانی را متحمل شدند و زندان‌ها و شکنجه‌های فراوانی را به جان خریدند، آن طور که باید و شاید برای نسل‌های پس از انقلاب شناخته شده نیستند. به اعتقاد بنده باید با چاپ کتاب و مخصوصاً ساخت فیلم‌ها و سریال‌هائی درباره این شخصیت‌ها باید آن‌ها را به جامعه شناساند. این‌ها کسانی هستند که در سال‌های غربت اسلام و امام سعی کردند نگذارند شعله انقلاب خاموش شود. یکی از این شخصیت‌ها به نظر من شهید منتظری است که آن گونه که باید و شاید درباره او کار نشده است.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار