کد خبر: 911391
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۲۰ خرداد ۱۳۹۷ - ۱۵:۲۵
امام خمینی (ره): «مائیم و قانون اسلام هرچه موافق دین و قوانین اسلام نباشد، ولو قانون اساسی باشد، ولو التزامات بین‌المللی باشد، ما با آن مخالفیم.»
مهدی بازرگان و نهضت آزادی

پیش از پیروزی انقلاب اسلامی مسیر فعالیت‌های سیاسی نهضت آزادی با مبارزات امام خمینی (ره) دارای اختلافات متعددی بود. در مرامنامه نهضت «مبادی عالیه دین مبین اسلام، قانون اساسی ایران و اعلامیه حقوق بشر و منشور ملل متحد» مورد پذیرش قطعی است، اما امام می‌گویند: «مائیم و قانون اسلام هرچه موافق دین و قوانین اسلام نباشد، ولو قانون اساسی باشد، ولو التزامات بین‌المللی باشد، ما با آن مخالفیم.»

نخست‌وزیری شریف‌امامی در مرداد ۵۷ زمینه بروز اختلاف میان نهضت آزادی و امام را بیش از پیش فراهم کرد، به‌طوری‌که این جریان از امامی استقبال می‌کند؛ اما امام (ره) عمل به مواضع نهضت آزادی درخصوص سیاست گام‌به‌گام را خیانت به اسلام می‌داند.

مهدی بازرگان در نوفل‌لوشاتو برای امام استدلال می‌کند گام به گام جلو می‌رویم و اگر شاه فریب‌مان داد، همان‌جا مچش را می‌گیریم و می‌گوییم پس تو دروغ می‌گویی. امام با وی مخالفت کرده و انتخابات را تحریم می‌کند و سیاست پلکانی و قدم به قدم را به منزله مهلت دادن به رژیم برای تجدید‌قوا می‌داند.

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، دولت موقت به نخست‌وزیری مهدی بازرگان با فرمان امام تشکیل می‌شود.

درحالی که امام در فرمان ۱۵/۱۲/۵۷ برای تشکیل دولت موقت، برگزاری رفراندوم درباره تغییر نظام سیاسى کشور به جمهورى اسلامی و منع از به کارگرفتن کسانی که گرایش‌های حزبی و گروهی داشتند را مطرح کرده بود؛ بازرگان از عمل به فرمان امام (ره)، سرباز زد و بیشتر اعضای دولت را از بین اعضای نهضت آزادی و ملی‌گرا‌ها برگزید و همچنین درخصوص نظام سیاسی جدید پیشنهاد اضافه کردن واژه «دموکراتیک» را به «جمهوری اسلامی «ارائه کردند؛ در حالی که امام بر آن است که: «جمهوری اسلامی، نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد. این توهین به اسلام است. یعنی اسلام این چیز‌ها را ندارد.»

نهضت آزادی در انتخابات اولین دوره مجلس خبرگان قاطعانه شکست می‌خورد. قانون اساسی‌ای که توسط مجلس خبرگان دور اول در حال تهیه بود، اسلام را معیار قوانین قرار داده بود و اصل «ولایت فقیه» آن به تصویب رسید که با نظر نهضت آزادی همخوانی نداشت.

آیت‌ا... علی قدوسی دادستان کل انقلاب، نامه‌ای را که از دفتر کار شخصی عباس امیرانتظام (به خط وی) به دست آمده بود در اختیار رسانه‌ها و مطبوعات قرار داد. این نامه، حاوی طرح انحلال خبرگان بود که از جانب امیر‌انتظام ارائه شده و موافقت بسیاری از اعضای دولت موقت را نیز جلب کرده بود.

امام درخصوص طرح دولت موقت برای انحلال خبرگان می‌گوید «.. قضیه طرح آنکه مجلس خبرگان منحل بشود که در زمان دولت موقت مطرح شد، بعد هم معلوم شد که اساسش از امیرانتظام بود و آن مسائل آن وقت. آمدند آقایان پیش ما، همین آقایان بازرگان و رفقایش و گفتند، خیال داریم این مجلس را منحلش کنیم. من گفتم، شما چه‌کاره هستید اصلش که می‌خواهید این کار را بکنید؟ شما چه سمتی دارید که بتوانید مجلس را منحل کنید؟ پاشید، بروید سراغ کارتان. وقتی دیدند محکم است مساله، کنار رفتند.»

امام پس از مشخص شدن مخالفت‌های متعدد دولت موقت و نهضت آزادی با تفکرات وی ابتدا مسیر نصیحت با آن‌ها را در پیش می‌گیرد و بار‌ها ابتدا به صورت صمیمانه و بعد به صورت قاطعانه آنان را به عمل به آرمان‌های مردم فراخواندند: «دولتی که می‌گوید دولت اسلامی‌است و هستند، نباید تحت‌تاثیر واقع بشود و هر طوری سابق بوده، در زمان محمدرضا شاه خائن بوده، حالا هم همان فرم باشد. پس شما چه‌کاره‌اید؟... ما یکی یکی بگوئیم؟ دانه‌دانه بشماریم؟ این‌ها باید اصلاح بشود و شما‌ها هم می‌دانم مسلمانید. من بعضی‌شان را می‌شناسم، بعضی‌شان را هم معرفی کرده‌اند به من. این‌ها همه متعهدند، همه مسلمانند لکن ضعیف‌النفسند.»

زمینه‌ها و موضوعات اختلاف‌نظر حضرت امام (ره) و مهندس بازرگان یکی از چالش‌های اولیه پس از پیروزی انقلاب اسلامی است که یکی از جدی‌ترین آن‌ها نحوه مواجهه با ایالات متحده آمریکاست و همین امر هم سبب می‌شود دولت موقت با نخست‎وزیری بازرگان، پس از تسخیر لانه جاسوسی توسط دانشجویان پیرو خط امام، که معروف به انقلاب دوم شد، استعفا بدهد.

بازرگان پس از تسخیر سفارت آمریکا می‌گوید: «اسم خودشان را می‌گذارند خط امام، خط شیطانند... این‌هایی که می‌گویند، ما [=بازرگان و دولت موقت]با آمریکا، راه کج رفتیم و راه سازش رفتیم، این‌ها ضدانقلابند. مأمور همان شوروی و آمریکا هستند که می‌خواهند اختلاف بیندازند.»

امام در ۱۱/۰۴/۱۳۶۰ در دیدار خانواده شهدای ۷ تیر، می‌گوید: «دیدید آن روزی که جوانان بیدار عزیز، این لانه جاسوسی را گرفتند، این شیاطین به دست و پا افتادند. یکی گفت که این‌ها خط شیطان هستند و دنبال این کردند که ما الان اسیر آمریکا هستیم... من به این آقایانى که اهل سدادند، اهل صلاحند، منتها اعوجاج فکرى دارند، [مى‎گویم که‎]آمریکا براى شما هیچ فایده‎اى ندارد، دیگر گذشت آن وقت. امروز آنى که براى شما براى دین‌تان براى دنیاتان فایده دارند این ملت‎اند، این ملت پابرهنه است. آن ملت سرمایه‎دار هم به درد شما نمى‎خوردند، آن‌ها همه براى خودشان مى‌کشند، شما‌ها را مى‎خواهند آلت دست قرار بدهند.»

وضعیت آن روز کشور و بروز اختلافات متعدد میان امام خمینی (ره) و بازرگان در در یکی از اسناد کشف شده از سفارت این کشور به خوبی نشان می‌دهد آمریکایی‌ها در کدام طرف این اختلافات در حال برنامه‌ریزی و سرمایه‌گذاری بوده‌اند. در همین سند آمده است: «اختلاف فزاینده‎ای میان خمینی (که برخواست‎هایش برای تصفیه نفوذ خارجی از جامعه ایرانی و اسلامی کردن کامل جامعه هرچه بیشتر پافشاری می‎کند) و بازرگان که سعی دارد همه را راضی کند (ولی موثر نیست) وجود دارد. کمیته‎های انقلاب از خمینی حرف‎شنوی دارند و از دولت موقت مستقل هستند. دولت هم سعی دارد برای خود قانون وضع کند و به صورت مستقل از خمینی پیش رود.» در سند دیگری آمده است که آمریکایی‌ها می‌گویند علی‎رغم اینکه روابط نزدیک ما با شاه و پشتیبانی زیاد ما از رژیم شاه، فراموش نشده است و به‌زودی هم فراموش نخواهد شد؛ اما سیاست خارجی دولت رسمی آقای بازرگان به سمت عادی کردن روابط با آمریکا و دیگر کشورهای غربی حرکت می‌کند.

دیدار بازرگان با برژینسکی در الجزایر یکی از نقاط همچنان مبهم دوران نخست‌وزیری بازرگان است و در حالی بازرگان چنین ملاقاتی را انجام داده بود که فضای داخلی ایران به واسطه حمایت‌های آمریکا‌یی‌ها از رژیم پهلوی و شاه فراری، شدیدا ضدآمریکایی بود.

درنهایت نیز امام مواضع خود را نسبت به نهضت‌آزادی این‌گونه اعلام می‌کنند: «پرونده این نهضت و همین‌طور عملکرد آن در دولت موقت اول انقلاب شهادت می‌دهد که نهضت به اصطلاح آزادی طرفدار جدی وابستگی کشور ایران به آمریکاست و در این باره از هیچ کوششی فروگذار نکرده است... شاید آمریکای جهانخوار را، که هرچه بدبختی ملت مظلوم ایران و سایر ملت‎های تحت سلطه او دارند از ستمکاری اوست، بهتر از شوروی ملحد می‌دانند و این از اشتباهات آنهاست. در هر صورت، به حسب این پرونده‌های قطور و نیز ملاقات‌های مکرر اعضای نهضت، چه در منازل خودشان و چه در سفارت آمریکا و به حسب آنچه من مشاهده کردم از انحرافات آنها، که اگر خدای متعال عنایت نفرموده بود و مدتی در حکومت موقت باقی مانده بودند ملت‎های مظلوم به‎ویژه ملت عزیز ما اکنون در زیر چنگال آمریکا و مستشاران او دست و پا می‌زدند و اسلام عزیز چنان سیلی از این ستمکاران می‌خورد که قرن‎ها سربلند نمی‌کرد و به حسب امور بسیار دیگر، نهضت به اصطلاح آزادی صلاحیت برای هیچ امری از امور دولتی یا قانونگذاری یا قضایی را ندارند و ضرر آنها، به اعتبار آنکه متظاهر به اسلام هستند و با این حربه جوانان عزیز ما را منحرف خواهند کرد و نیز با دخالت بی‌مورد در تفسیر قرآن کریم و احادیث شریفه و تاویل‎های جاهلانه موجب فساد عظیم ممکن است بشوند، از ضرر گروهک‎های دیگر، حتی منافقین این فرزندان عزیز مهندس بازرگان، بیشتر و بالاتر است. نتیجه آنکه نهضت به اصطلاح آزادی و افراد آن، چون موجب گمراهی بسیاری از کسانی کـه بـی‌اطلاع از مقاصد شوم آنان هستند می‌گردند، باید با آن‌ها برخورد قاطعانه شود و نباید رسمیت داشته باشند.»


ابوالحسن بنی‌صدر

امام در مراسم تنفیذ ریاست‌جمهوری بنی‌صدر از مردم، متفکران، دانشمندان، احزاب اسلامی و سیاسی و قوای انتظامی خواستند که از آقای بنی‌صدر و دولت ایشان پشتیبانی کرده و از تفرقه، اختلاف و کارشکنی بپرهیزند.


امام در پاسخ به نامه بنی‌صدر در ۱۶/۲/۵۹، با سه درخواست بنی‌صدر یعنی «انتخاب نخست‌وزیر با تصویب امام»، «قوای انتظامی در اختیار و تابع دستور رئیس‌جمهور» و «عدم مخالفت دستگاه‌های تبلیغاتی با سیاست‌های ریاست‌جمهوری» موافقت می‌کنند. بنی‌صدر از امام می‌خواهد در اختلاف مجلس و ریاست‌جمهوری، نظر خود را اعلام کنند. امام پاسخ می‌دهند: «اینجانب دخالتی در امور نمی‌کنم، موازین همان بود که کرارا گفته‌ام و سفارش من آن است که آقایان تفاهم‌کنند و اشخاص مومن به انقلاب و مدیر و مدبر و فعال انتخاب نمایند.»

امام در ۲۹/۰۴/۱۳۵۹ طی یک سخنرانی اعلام می‌کنند:

«این اشخاصی که انقلابی نیستند باید در راس وزارتخانه‌ها نباشند و آقای بنی‌صدر باید امثال این‌ها را معرفی به مجلس نکند و اگر کرد، مجلس رد بکند و هیچ اعتنایی نکند.» بنی‌صدر در ۱۱/۰۶/۱۳۵۹ طی نامه‌ای به امام به اختلافاتش با رجایی اشاره می‌کند و از ایشان می‌خواهد در این مورد دخالت کنند؛ اما امام جواب می‌دهد: «بنده دخالتی در امور نمی‌کنم.»

بنی‌صدر در ۱۷/۰۶/۱۳۵۹، نیرو‌های خط امام و مشخصا حزب‌جمهوری را به‌عنوان اقلیتی نام می‌برد که به دنبال استقرار حاکمیت و دیکتاتوری خویشند.

در ۱۴/۱۲/۱۳۵۹ در سخنرانی بنی‌صدر به مناسبت سالگرد مصدق در دانشگاه تهران، بنی‌صدر از هوادارانش می‌خواهد که چماقداران- اشاره به نیرو‌های مذهبی- را از دانشگاه بیرون کنند. طی این حادثه بین نیرو‌های انقلابی و پاسداران با نیرو‌های سازمان مجاهدین خلق و گارد ریاست‌جمهوری، درگیری رخ می‌دهد. امام خمینی (ره) در بیانیه‌ای ده ماده‌ای خطاب به تمام مسئولان از آن‌ها می‌خواهند که دست از اختلافات بردارند و حرمت یکدیگر را حفظ کنند و از سخرانی‌های تحریک کننده تا پایان جنگ پرهیز کنند و طی آن هیاتی مرکب از سه نفر به نمایندگی از امام، رئیس‌جمهور و مجلس، مامور رفع اختلافات می‌شود.

بنی‌صدر بار‌ها و با بهانه‌های مختلف، نهاد‌های جمهوری‌اسلامی از مجلس گرفته تا قوه‌قضائیه را غیرقانونی دانسته و خواستار انحلال این نهاد‌ها می‌شد. در ۰۲/۰۳/۱۳۶۰ بنی‌صدر رسما قوه قضائیه را ملک خود دانسته و طی نامه سرگشاده‌ای به شورای عالی قضایی، نسبت به تغییر سمت‌های عده‌ای از مسئولان و قضات دادگستری اعتراض می‌کند. همچنین طی نامه‌ای به حجت‌الاسلام شهاب‌الدین اشراقی نماینده خود در هیات حل اختلاف نوشت: «براساس اصل ۱۱۳ قانون اساسی نقش هماهنگ کردن قوای سه‌گانه حق من است، از این رو حق تذکر و اخطار قانون اساسی را دارم.»

امام در جریان دیدار خود با نمایندگان مجلس در ۰۶/۰۳/۱۳۶۰ به صراحت بنی‌صدر را مورد خطاب قرار داده و می‌گویند: «این سال خوب است سال اجرای قانون باشد. باید حدود معلوم بشود... نمی‌شود از شما پذیرفت که ما قانون را قبول نداریم. غلط می‌کنی قانون را قبول نداری. قانون تو را قبول ندارد.»

هیات حل اختلاف در ۱۲/۰۳/۶۰ اعلام می‌کند که مصاحبه‌ها و سخنان رئیس‌جمهور، تخلف از بیانیه ۱۰ ماده‌ای و قانون اساسی است. بنی‌صدر نظر هیات را نپذیرفته و هیات حل اختلاف منحل می‌شود.

امام در ۲۰/۰۳/۱۳۶۰ بنی‌صدر را از فرماندهی کل نیرو‌های مسلح برکنار کرد.

در ۲۵/۰۳/۱۳۶۰ امام خطاب به بنی‌صدر می‌گوید: «حالا هم دیر نشده... آن آقا هم بروند عذرخواهی کنند از ملت، بگویند ملتی که به من رای داد، من مطابق رای آن‌ها عمل نکردم، از حالا به بعد می‌کنم... الان هم من نصیحت می‌کنم... آقای رئیس جمهور را ... که آقا بپرهیزید از تضعیف روحانیت و ملت و تضعیف روحیه ملت و ارتش» در روز‌های ۳۰ و ۳۱/۰۳/۱۳۶۰ مجلس رای به عدم‌کفایت سیاسی بنی‌صدر می‌دهد. یک روز پس از آن، امام بنی‌صدر را از ریاست‌جمهوری برکنار می‌کند.



سیدمهدی هاشمی

سیدمهدی هاشمی پیش از انقلاب رهبری گروه چریکی «هدف» در اصفهان را برعهده داشت و در فروردین ۱۳۵۵ به جرم معاونت در قتل آیت‌ا... سیدابوالحسن شمس‌آبادی بازداشت و به اعدام محکوم شد. وی با نامه‌نگاری‌های متعدد به شخصیت‌های مختلف ملی، مذهبی و بین‌المللی خود را قربانی پرونده‌سازی ساواک در قتل مرموز آیت‌ا... شمس‌آبادی معرفی می‌کند. در تابستان ۱۳۵۷، با آزادی زندانیان در ماه‌های منتهی به پیروزی انقلاب، او هم از زندان آزاد می‌شود.
هاشمی پس از پیروزی انقلاب، به‌عنوان مسئول واحد روابط‌عمومی و عضو شورای عالی فرماندهی سپاه فعالیت می‌کند. چندی بعد مسئولیت واحد نهضت‌های آزادی‌بخش سپاه را برعهده می‌گیرد.

امام در همین ایام در ملاقات با برخی مسئولان اطلاعات سپاه می‌گویند: «درمورد فعالیت این‌ها (مهدی هاشمی و باند او) کنترل داشته باشید و آن‌ها را زیرنظر داشته باشید.»

سیدمهدی هاشمی پس از انحلال واحد نهضت‌های آزادی‌بخش در سپاه، با حکم مستقیم آیت‌ا... منتظری به‌عنوان نماینده او در امور نهضت‌ها فعالیت می‌کرد.

در سال ۱۳۶۵ پس از کشف خانه تیمی و اعتراف مسئول آن خانه به فعالیت تحت‌نظر سیدمهدی هاشمی، به سبب انتساب وی به آیت‌ا... منتظری، مساله توسط وزیر اطلاعات در جلسه سران قوا مطرح، اما با مخالفت برخی از آن‌ها مواجه می‌شود. برخلاف برخی سران قوا، امام معتقد به پیگیری بی‌ملاحظه پرونده است و تاکید می‌کند هرکس مجرم باشد، باید دستگیر شود.

هاشمی بازداشت و چند ماه بعد با حضور در تلویزیون، به قتل چهره‌های مذهبی و رابطه بـا ساواک، بیرون بردن غیرقانونی اسلحه و مهمات از سپاه، آدم‌ربایی، افشاگری علیه کشور، اختلاف‌افکنی بـین امام و آقای منتظری و... اعتراف می‌کند.

در جریان رسیدگی به پرونده مهدی هاشمی، با توجه به اینکه برادرش هادی رئیس دفتر آیت‌ا... منتظری بود و نقش مهمی در معادلات داشت، اعترافاتی علیه او بیان شد که نشانگر مجرم بودن او بود و به نوعی او نیز یکی از متهمان این پرونده محسوب می‌شد.

پس از احضار و بازجویی از هادی هاشمی، او مسئولیت بخشی از اتهامات را پذیرفته و برخی دیگر از تخلفات را انجام دستورات آیت‌ا... منتظری عنوان کرد. منتسب کردن بخشی از جرائم و تخلفات توسط هادی هاشمی به آیت‌ا... منتظری بر پیچیدگی ماجرا می‌افزد. از آنجایی که مجرم بودن هادی محرز بود، امام (ره) تصمیم‌گیری درباره برخورد با او را به روسای قوا محول می‌کند.

وزیر اطلاعات در دی‌ماه ۶۵ به امام پیشنهاد تبعید هادی هاشمی و جدایی او از دفتر آیت‌ا... منتظری را می‌دهد. امام در پاسخ می‌نویسد: «با حفظ تمام موازین عدل و انصاف، موافقت می‌شود.»

سیدهادی هاشمی پس از چند ماه از محل تبعید خود به قم باز‌می‌گردد و فشار‌ها برای لغو حکم تبعیدش بیشتر می‌شود. تیرماه ۱۳۶۶ وزیر اطلاعات در نامه‌ای به امام با اشاره به «تمایل و درخواست آیت‌ا... منتظری مبنی‌بر آزادی و بازگشت نامبرده به قم» می‌نویسد:

«وزارت اطلاعات با شرایط ذیل پیشنهاد عفو مشروط نامبرده را از مقام معظم رهبری دارد: ۱- آقای هادی هاشمی کتبا از اشتباهات گذشته اظهار ندامت کند؛ ۲- نامبرده متعهد شود که از این تاریخ به بعد با وابستگان به گروه منحرف مهدی هاشمی به کلی قطع رابطه کند. ۳- از دخالت در امور جاری و سیاسی دفتر آیت‌ا... منتظری خودداری کند. به نظر این وزارتخانه، بدون شرایط فوق بازگشت وی به قم به مصلحت جمهوری اسلامی نیست.»

امام در ۱۶ تیرماه در پاسخ به این نامه می‌نویسند: «با شرایط وزیر محترم اطلاعات، آقای ری‌شهری، موافقت می‌نمایم. ان‌شاءا... خداوند به همه شما توفیق بیشتر عنایت فرماید.»

سیدمهدی هاشمی در دادگاه روحانیت محکوم و در مهر ۱۳۶۶ اعدام می‌شود.



سازمان مجاهدین خلق

سازمان مجاهدین خلق یکی از گروه‌های سیاسی- نظامی است که در اواسط دهه چهل شمسی با هدف مبارزه مسلحانه علیه رژیم پهلوی به وجود آمد. بنیانگذاران سازمان، در ابتدا ۶ سال به سازماندهی، جذب نیرو و کسب آموزش‌های نظامی پرداختند، اما در شهریور ۱۳۵۰، در یک یورش ساواک، نزدیک به ۹۰ درصد از افراد سازمان بدون اینکه حتی یک تیر شلیک کنند، دستگیر شدند و جز چند نفر که اعدام شــدند، بقیه ازجمله مسعود رجوی تا زمان پیروزی انقلاب، در زندان به سر بردند. این سازمان از درون نهضت آزادی منشعب شد و رویکرد التقاطی مارکسیستی و اسلامی داشت و از این‌رو از سوی حکومت پهلوی به مارکسیست‌های اسلامی معروف شد.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ سازمان خود را قطب و محور انقلاب می‌دانست و اعتقاد داشت که نیرو‌های انقلابی حاکم، قادر به تحقق جامعه بی‌طبقه توحیدی و رهبری مبارزه ضدامپریالیستی نیستند و بنابراین مردم تنها باید از سازمان مجاهدین خلق پیروی کنند. بر این اساس، با وقوع هر یک از حوادث و بحران‌های پی‌درپی در انقلاب، سازمان مجاهدین خلق به‌رغم اعلام وفاداری لفظی به رهبر انقلاب، با تاکید مستمر و گسترده بر صلاحیت و پیشتازی انحصاری خود و زیر سوال بردن جریان‌های دیگر، واکنش‌های متفاوتی با جریان اصیل انقلاب از خود بروز داد و برای به دست گرفتن قدرت در کشور، به نفوذ در اقشار مختلف مردم و جذب نیرو در نهاد‌های انقلابی پرداخت.

این سازمان هنگام برگزارى همه‌پرسی نظام جمهوری اسلامی ایران در فروردین ۱۳۵۸، به‌طور ضمنی با پرسش «جمهوری اسلامی، آری یا نه»، مخالفت می‌کرد، پس از آن نیز در انتخابات خبرگان قانون اساسی، شرکت نکرد. بعد‌ها در انتخابات اولین دوره ریاست‌جمهوری مسعود رجوی خود را کاندیدای ریاست‌جمهوری کرد، اما امام خمینی (ره)، با یک موضع‌گیری قاطع اعلام کرد کسانی که به قانون اساسی رأی مثبت نداده‌اند، حق ندارند رئیس‌جمهور شوند. پس از آن، سازمان به دلیل حذف کاندیدای خود، انتخابات ریاست‌جمهوری را تحریم کرد.

مجاهدین که از اختلافات اصولی بنی‌صدر با حزب جمهورى اسلامى در مجلس خبرگان و جبهه‌گیری وى در مقابل خط امام (پس از تصدى پست ریاست‌جمهورى) مطلع شده بودند، علی‌رغم مخالفت‌های قبلی‌شان با بنی‌صدر، کوشیدند به‌منظور ایجاد انشعاب میان مردم، تبلیغات خــود را علیه خط امام با بنی‌صدر هماهنگ کنند و خود را روزبه‌روز به او نزدیک‌تر کردند.

سازمان در ۳۰ خرداد سال ۱۳۶۰ با اعلام قیام مسلحانه ضد جمهوری اسلامی، وارد فاز برخورد نظامی با نظام اسلامی ایران شد.

با این حال امام در واکنش به اعلام قیام مسلحانه این جریان، در گام اول روش نصیحت را برمی‌گزیند و در ۰۱/۰۴/۱۳۶۰ در جمع اقشار مختلف مردم خطاب به اعضای این سازمان که عملا علیه نظام اقداماتی را صورت داده‌اند، بیان می‌دارد: «من باید به این جوان‌های گول‌خورده که از چند نفر گرگ گول خورده‌اند، نصیحت کنم و به پدر و مادر این عزیزان نصیحت کنم که شما فرزندان خودتان را و جوان‌های خودتان را از دست این گرگ‌هایی که به صورت آدمیزاد درآمده‌اند و شما را منحرف می‌خواهند بکنند، [بگیرید]... اعلام قیام مسلحانه در مقابل ملتی است که قریب ۲۰ سال و اخیرا دو سه سال، خون خودش را داده است و دست آمریکا و بلوک او را و شوروی و بلوک او را از این کشور کوتاه کرده است. شما در مقابل این ملت می‌خواستید قیام بکنید! بیدار بشوید! جوان‌های خودتان را نصیحت کنید.... ما خیرِ شما را می‌خواهیم. جمهوری اسلامی خیر دنیا و آخرت شما را می‌خواهد.»

اعضای رده بالای سازمان منافقین ابتدا به کشور‌های اروپایی و سرانجام در سال ۱۳۶۴ در اوج جنگ تحمیلی صدام ضدایران، وارد عراق شدند و به حمایت از رژیم بعث عراق پرداختند.



انجمن حجتیه

انجمن حجتیه پس از ملی شدن صنعت نفت و قبل از کودتای ۲۸ مرداد در سال ۱۳۳۱ با نام انجمن ضد بهائیت آغاز به کار کرد.

این انجمن در سال ۱۳۳۶ با تدوین اساسنامه کار خود را با نام انجمن خیریه حجتیه مهدویه آغاز کرد. در اساسنامه آن هدف از تاسیس را تبلیغ دین اسلام و مذهب جعفری و دفاع علمی از آن با رعایت مقتضیات زمان اعلام کرد. از مهمترین نکات، تاکید بر عدم دخالت انجمن در امور سیاسی بود. مؤسس این گروه، شیخ محمود ذاکرزاده تولایی معروف به شیخ محمود حلبی است.

انجمنی‌ها در اوایل انقلاب مشی خود را از مبارزه با بهائیت به مبارزه با مارکسیسم تغییر دادند که به سبب «تحت‌الشعاع قرار دادن خطر دشمن اصلی یعنی لیبرالیسم و آمریکا» مورد انتقاد واقع شدند. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، امام در روز ۲۱/۰۴/۱۳۶۲ برابر با عید سعید فطر، سخنان صریحی درباره افشای ماهیت این گروه ایراد کردند که متعاقب این سخنان، انجمن مذکور در تاریخ یکم مرداد ۱۳۶۲ اعلام کرد که کلیه فعالیت‌ها و جلساتش را از این تاریخ تعطیل می‌کند.

امام در پیام معروف به «منشور روحانیت» می‌نویسند: «دیروز حجتیه‌ای‌ها مبارزه را حرام کرده بودند و در بحبوحه مبارزات، تمام تلاش خود را نمودند تا اعتصاب چراغانی نیمه‌شعبان را به نفع شاه بشکنند، امروز انقلابی‌تر از انقلابیون شده‌اند! ولایتی‌های دیروز که در سکوت و تحجّر خود آبروی اسلام و مسلمین را ریخته‌اند و در عمل پشت پیامبر و اهل بیت عصمت و طهارت را شکسته‌اند و عنوان ولایت برای‌شان جز تکسّب و تعیّش نبوده است، امروز خود را بانی و وارث ولایت نموده و حسرت ولایت دوران شاه را می‌خورند.»



آیت‌ا... منتظری

آیت‌ا... منتظری از مبارزان برجسته دوران ستمشاهی و از شاگردان نامور امام محسوب می‌شود، به‌گونه‌ای که امام فرمودند: «من ایشان را بزرگ کرده‌ام». پس از پیروزی انقلاب اسلامی، با فوت آیت‌ا... سیدمحمود طالقانی با حکم امام، آیت‌ا... منتظری، به‌عنوان امام‌جمعه تهران برگزیده می‌شود و بخش زیادی از اختیارات حکومتی و اداره کشور از سوی امام به آیت‌ا... منتظری تفویض می‌شود: عزل و نصب قضات سراسر کشور، مسئولیت تمشیت نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاه‌ها و عزل و نصب آنها، ارجاع بسیاری از احتیاطات فقهی از سوی امام به وی، همچنین اعلام قائم‌مقامی رهبری ایشان توسط مجلس خبرگان رهبری. دستگیری و محاکمه سیدمهدی هاشمی، با مخالفت آقای منتظری از طریق اعتصاب و موضع‌گیری علیه نظام و... روبه‌رو شد. امام در تاریخ ۱۲/۷/۱۳۶۵ طی نامه‌ای به آیت‌ا... منتظری ضمن ابراز علاقه به ایشان، وی را به عدم‌حمایت از سیدمهدی هاشمی و هوشیاری در برابر دسیسه‌های منافقین دعوت کردند. اعتراضات آیت‌ا... منتظری به امام و مسئولان ادامه یافت و در ماجرای اعدام منافقین پس از عملیات مرصاد (۱۳۶۷) بـه اوج خود رسید و ایشان در هر فرصتی به برخورد با منافقین اعتراض می‌کردند. با وجود تذکرات مکرر امام (ره) و دلسوزان نظام، به دلیل نفوذ مهدی و هادی هاشمی در آقای منتظری، حمایت‌های ایشان از مهدی هاشمی، با سخنرانی و صدور بیانیه ادامه یافت. آقای منتظری به‌رغم پذیرش ظاهری توصیه‌های امام (ره) بـه موضع‌گیری و رویارویی با نظام جمهوری اسلامی ادامه داد و در ۲۲/۱۱/۱۳۶۷ به طرح مسائلی درباره جنگ پرداخت و گفت: «دشمنان ما در جنگ پیروز شده‌اند». تا اینکه امام طی نامه‌ای ایشان را از قائم‌مقامی رهبری عزل کردند. در تاریخ ۷/۱/۱۳۶۸، آقای منتظری در نامه‌ای خطاب به امام خمینی (ره) رسما کناره‌گیری خود را از قائم‌مقامی رهبری اعلام کرد.
غیر قابل انتشار: ۱
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۶:۲۹ - ۱۳۹۷/۱۱/۲۷
0
1
احسنت
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر