و همچنین میزان مشارکت و حضور فعال زنان در عرصههای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی اشاره کرد. مباحثی که نشان میدهند در هر منطقه چه وضعیتی حاکم است و نیازهای مردم چیست. از زمانی که سطح دانش و فهم بشر افزایش یافت، کیفیت و وضعیت زندگی او نیز همواره درحال بهبود و ارتقا بوده است. افزایش ثروت و رفاه مردم جامعه و ریشهکنی فقر همچنین ایجاد اشتغال، اهداف توسعه اقتصادی به شمار میآیند که هر دو در راستای عدالت اجتماعی است. البته نگاه به توسعه اقتصادی در کشورهای پیشرفته و کشورهای توسعه نیافته متفاوت است. در کشورهای توسعهیافته، هدف اصلی، افزایش رفاه و امکانات مردم است، در حالی که در کشورهای در حال توسعه، بیشتر ریشهکنی فقر و افزایش عدالت اجتماعی مدنظر است.
چندی پیش پژوهشی در دانشگاه شهید بهشتی تهران صورت گرفت که براساس آن به معرفی محرومترین و توسعه یافتهترین استانها از نظر شاخصهای بهداشتی پرداخته بود. بر همین اساس بالاترین سطح بالای توسعه یافتگی در مسائل بهداشتی و درمانی مربوط به استانهای سمنان، یزد، مازندران، چهارمحال و بختیاری و گیلان است و پایینترین درجه توسعهیافتگی هم به استانهای قزوین، اردبیل، کهگیلویه و بویراحمد، آذربایجان غربی، سیستان و بلوچستان و هرمزگان تعلق دارد.
همچنین براساس سطح بندی درجه توسعه یافتگی استان سمنان به تنهایی در سطح اول توسعه و در سطحی پایینتر از آن استانهای یزد و مازندران قرار دارند. در گروه سوم استانهای چهارمحال و بختیاری، گیلان، اصفهان، خراسانرضوی، خراسانجنوبی، گلستان، تهران، زنجان، بوشهر، مرکزی و فارس قرار دارند. در این پژوهش معیارهایی همچون مؤسسات خدمات درمانی، تخت بیمارستانی، تعداد داروخانهها، پزشک عمومی، پزشک متخصص، آزمایشگاههای تشخیص پزشکی، مراکز پرتونگاری، مراکز توان بخشی به ازای جمعیت، نرخ مرگ و میر و شاغلان در بخش بهداشت و مددکاری به کل جمعیت در تعیین میزان توسعه یافتگی و محرومیت نقش آفرینی کردهاند.
بعد از بهداشت، سواد و آموزش یکی از مهمترین شاخصهای توسعه یافتگی به شمار میآید. امروزه کشورهایی که از سطح توسعه یافتگی بالایی برخوردارند، با پی بردن به اهمیت نقش سواد و آموزش در امر توسعه پایدار توجه ویژهای دارند، به همین منظور برای بهبود و ارتقای منزلت اجتماعی و سطح زندگی معلمان سرمایهگذاریهای عظیمی کردهاند، چون اعتقاد دارند که منشاء کلیه اختراعات و اکتشافات و پیشرفتهای اقتصادی اجتماعی را معلم، علم و پژوهش و در یک کلام آموزش و پرورش برعهده دارد.
استانهای ایران از نظر وجود مراکز آموزشی و فرهنگی وضعیت بدی ندارند، اما آنچه لازم به نظر میرسد ارتقا کیفیت و خروجیهای این مراکز است. اهمیت این موضوع در جایی است که بدانیم در دنیای حاضر آموزش و پرورش و فرهنگسازی به عنوان مؤثرترین ابزار جوامع برای حل چالشهای حال و آینده و دستیابی به توسعه پایدار محسوب میشود. آموزش و پرورش با تربیت افراد جامعه و دگرگون کردن طرز نگرش آنان میتواند بزرگترین خدمت را به تحقق اهداف توسعه پایدار در جامعه نماید چرا که میدانیم یکی از موانع عمده عقب ماندگی در کشورهای توسعه نیافته موانع فرهنگی است. به هرحال توسعه یافتگی در هر زمینهای میتواند نوید بخش اقتصادی پویا برای شهرستانها و روستاها باشد. اقتصادی که خود ضامن گسترش عدالت اجتماعی و رفع فقر و تبعیض و نابرابریهاست.