به گزارش جوان آنلاین، در کتاب المراقبات تالیف عالم عامل و عارف کامل مرحوم آیت الله میرزا جواد ملکی تبریزی(ره) در خصوص روزه و روزهداری آمده است:
همانگونه که در روایت آمده، همین مقدار که روزه برای خدا باشد کافی است. ولی سزاوار است وقتی سالک روزه میگیرد، اعضای بدن او نیز روزه باشند، همانطور که از امام صادق (علیه السلام) روایت شده: هنگامی که روزه گرفتی، گوش، چشم، مو و پوست تو نیز باید روزه بگیرند. - امام (علیه السلام) غیر از این، اعضای دیگری را نیز شمردند - ولی همین که پوست و مو را ذکر فرمودند، کافی است بدانیم لازم است تمام اعضای بدن روزه بگیرند. و خلاصه اینکه روزه خواص تنها روزه شکم و فرج نیست، بلکه سایر اعضا را نیز شامل می شود. چنانچه روزه خواص خواص، روزه تمام اعضای بدن به اضافه روزه قلب است.
و معنی روزه اعضای بدن خودداری اعضای بدن از مخالفت خواستههای الهی است؛ و روزه قلب عبارت از نگهداشتن آن از خواستههای پست و خطورات دنیوی و بازداشتن کامل آن از غیر خدا میباشد.
روزه و همین طور هر عبادتی را عوام تکلیفی بیش نمیدانند و لذا با زحمت آن را انجام میدهند؛ ولی خواص آن را بزرگداشت و لطفی از جانب خداوند دانسته و قرار دادن عبادات و واجب نمودن آن را منت بزرگی برای خدا و نعمت بزرگی برای بندگان میبینند. و به گونهای که شایسته بزرگداشت آن است. با نشاط، خوشحالی و سرور از آن استقبال میکنند نه با حالتی که انسان با تکلیف روبرو میشود. بلکه بالاتر، از خطاب تکلیف لذت برده و شادمان میشوند.
از امام صادق(علیه السلام) روایت شده که درباره آیه «ای کسانی که ایمان آوردهاید! روزه بر شما نوشته شد.» فرمودند: لذت خطاب (خداوند به مؤمنین) سختی عمل را از بین برده است. بنده عارف به خدا و به حق او باید هم چنین باشد. زیرا هنگامی که بنده پروردگار را شناخت، او را دوست میدارد؛ و بدین ترتیب تمام معاملات او با خدا معامله محبوب با محبوب می گردد. و آیا محبوبی را میشناسی که خدمت به محبوب برای او سخت باشد؛ بخصوص موقعی که خدمت به محبوب بزرگداشت و لطفی از طرف او بلکه بالاتر، دعوت به مجلس انس و کرامت باشد. و نه تنها سخت نیست بلکه از خطابی که تکلیف در آن است، لذت میبرد و به اندازه محبت و دوستی جان خویش را فدا میکند؛ و دقت میکند که تمام منظور او را انجام دهد؛ و در بدست آوردن تمام محبت او کوشش میکند؛ گرچه از او نخواسته باشد و بکارگیری تمام نیروی خود را در این راه لذت و سعادت میداند؛ و به این ترتیب انجام چیزهای مورد علاقه خدا از محبوبترین چیزها و خواستههای او میشود. و با شوقی کامل و با قبول منت خدا - در این که به او اجازه این کار را داده است - به آن عمل میکند و در قصد او چیزی غیر از خدا و رضایت او پیدا نمیشود. و این نیت را با نیت بدست آوردن ثواب و پاداش و بهشت و نعمتی از نعمتهای خداوند مخلوط نمیکند؛ چه رسد به این که ریا، کسب شهرت و اطلاع و رضایت غیر خدا را با نیت رضایت خدا همراه کند.
ای عاقل درباره روزهای که میگیری بیندیش که اگر با این نیتی که گفتیم روزه بگیری به تمام کرامتها و مقامهای عالی روزه داران و مخلصین و بیش از آن رسیده و فرشتگان خدا به خدمتت در آمده و حتی خدا در خواب قیلولهات به تو آب و غذا میخوراند و کسی توان بیان تعداد فضل و کرامت خدا را ندارد. ولی اگر به خاطر ریا و کسب شهرت روزه بگیری، خوار و از عبادت کنندگان شیطان شده و با چهار اسم خوانده میشوی: ای حیلهگر! ای فاجر! ای دروغگو! ای ریاکننده! و به این ترتیب سزاوار آتش میگردی. و این اختلاف زیاد به خاطر اختلاف نیتهاست.
و اگر مسئله قلب و نیت به این اهمیت نبود، خداوند در قرآن، در سوره شمس یازده قسم به رستگاری کسی که آن را تزکیه کرده، و بدبختی کسی که آن را آلوده نماید، یاد نمیکرد. به همین جهت انسان باید با تمام توان سعی کند که نیت خود را خالص نموده تا جایی که به مقام صدق در اخلاص برسد.